معنی شعرخوانی آفتاب حُسن فارسی یازدهم
در شعر صفحه ۶۳ کتاب فارسی پایه یازدهم، شاعر با زبانی زیبا از طلوع خورشید سخن میگوید. او توصیف میکند که چگونه خورشید، جهان تاریک شب را با نور خود روشن میسازد و تاریکی را از میان میبرد. این رویداد طبیعی، بهگونهای شاعرانه بیان شده که گویی خورشید، نقش یک قهرمان را بازی میکند که با ظاهر شدن، ترس و تاریکی شب را از بین میبرد.
در ادامه، شاعر به تأثیر این رویداد بر همهٔ موجودات زنده اشاره میکند. با تابیدن نور خورشید، گلها شکوفا میشوند، پرندگان به خواندن مشغول میشوند و زندگی و شادی در سراسر جهان جاری میگردد. این بخش از شعر، زیبایی و حیاتبخشی خورشید را به تصویر میکشد و نشان میدهد که چگونه یک پدیدهٔ طبیعی ساده، میتواند منبع الهام و زیبایی باشد.
در کل، این شعر تصویری زنده و پراحساس از طلوع خورشید ارائه میدهد و خواننده را به تمجید از زیباییهای جهان هستی دعوت میکند.

نام درس: خواندن شعر آفتاب حُسن
موضوع: درک معنای واژهها و مفهوم شعر
در این بخش، به بررسی معنای واژههای بهکار رفته در شعر “آفتاب حُسن” و درک مفهوم کلی آن میپردازیم. هدف این است که با واژههای دشوار و ترکیبهای ادبی آشنا شویم و بتوانیم منظور شاعر را به خوبی درک کنیم.
شعرخوانی صفحه ۶۳ فارسی یازدهم
| ۱ .بنمای رخ که باغ و گلستانم آرزوست | بگشای لب که قند فراوانم آرزوست |
چهرهات را به من نشان بده، چون دیدن باغ و گلستان را بسیار دوست دارم. با من سخن بگو، چون مشتاق شنیدن کلام شیرین و دلنشین تو هستم.
**بررسی ساختار زبانی:**
– «نمودن» به معنای نشان دادن است.
– «رخ» به معنای چهره و صورت است.
– «که» به معنای زیرا است.
– این بیت از چهار جمله تشکیل شده است.
– «رخ» و «لب» نقش مفعولی دارند.
– «آرزو» نقش مسند دارد.
– پسوند «ـَم» در «گلستانم» و «فراوانم» نشاندهنده مضافالیه است چون پس از کلمه «آرزو» آمده است (یعنی آرزوی من است).
**بررسی زیباییهای ادبی:**
– «رخ نمودن» کنایه از دیدار یافتن است.
– «لب گشودن» کنایه از سخن گفتن است.
– بین «رخ و لب» و «باغ و گلستان» ارتباط معنایی زیبایی وجود دارد.
– چهره معشوق به باغ و گلستان تشبیه شده است.
– سخن معشوق به قند و شکر مانند شده است.
– «گلستان» نماد شادی و سرزندگی است.
| ۲ .ای آفتاب حُسن، برون آ دمی ز ابر | کان چهره مُشَعشَعِ تابانم آرزوست |
ای یار عزیز (شمس تبریزی)، یک لحظه از پشت این ابر بیرون بیا، چون دلم میخواهد چهره نورانی و درخشان تو را ببینم.
**بررسی واژگان:**
حُسن: زیبایی و نیکویی
دم: زمان و لحظه
مشعشع: پرنور و تابان
بیت: سه جمله
«-َم» در تابانم: نشانه اضافه
آرزو: مسند
**بررسی ادبی:**
آفتاب و ابر: رابطه معنایی (مراعات النظیر)
آفتاب حُسن: تشبیه معشوق به خورشید (استعاره)
بیرون آمدن از پشت ابر: کنایه از آشکار شدن چهره
| ۳ .گفتی ز ناز «بیش مرنجان مرا، برو» | آن گفتنت که «بیش مرنجانم» آرزوست |
معنی: تو با لحن شیرین و دلنشینی گفتی: «دیگر مرا آزار نده و از اینجا برو». اما من هنوز هم دوست دارم این حرف را دوباره از زبان تو بشنوم.
قلمرو زبانی: ناز: رفتار شیرین و دلربا / ز ناز: با حالت ناز و ادا / بیت: پنج جمله / «-َت» در گفتنت: نشانه مالکیت / «-َم» در مرنجانم: نشانه مفعولی.
قلمرو ادبی: گفتی و گفتنت: دو شکل از یک ریشه / آهنگین شدن با صدای «ر» / تکرار واژههای بیش و مرنجان برای تأکید.
| ۴ .زین همرهانِ سست عناصِر دلم گرفت | شیر خدا و رستم دستانم آرزوست |
از همراهان بیاراده و ناتوان، دلاندوه و ناراحتم.
دلم میخواهد بزرگانی مانند علی (ع)، آن شیر مردانه خدا، و پهلوان رستم، فرزند زال را ببینم.
| ۵ .دی شیخ با چراغ همی گشت گردِ شهر | کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست |
شیخ ما در شهر قدم میزد و با ناراحتی میگفت: از آدمهای پلید و وحشی خسته شدهام و دلم میخواهد انسان کامل را ببینم.
| ۶ .گفتند یافت می نشود، جستهایم ما | گفت: «آنکه یافت می نشود آنم آرزوست» |
گفتند: ما همه جا را گشتیم، اما چیزی پیدا نکردیم. او گفت: من به دنبال کسی هستم که پیدا نشدنی است.
**قلمرو زبانی:**
– یافت نمیشود: یعنی پیدا نمیشود.
– جُستن: یعنی جستجو کردن و طلب کردن.
– بیت: از شش جمله تشکیل شده است.
– آرزو: نقش مسند دارد.
– «-َم» در «آنم»: نقش مضافالیه دارد.
**قلمرو ادبی:**
– آرزوی چیزی را داشتن که به دست نمیآید: نوعی تناقض (پارادوکس) است.
– «یافت نمیشود»: از آرایه تکرار استفاده شده است.
| ۷ .پنهان ز دیده ها و همه دیده ها از اوست | آن آشکار صنعتِ پنهانم آرزوست |
در حالی که همهی چشمها و نگاهها به سوی خداست، او خود از دید همگان پنهان است. من به دنبال کسی هستم که آثار هنر و آفرینش او آشکار است، اما خودش ناپیداست.
**حوزه زبانی:**
– دیده: به معنای چشم
– آشکار صنعت: اشاره به آفرینندهای که کارهایش پیداست
– بیت: از سه بخش تشکیل شده
– نقش پنهان: به ترتیب به عنوان مسند و صفت به کار رفته
**حوزه ادبی:**
– دیده: تکرار شده است
– آشکار و پنهان: تضاد دارند
– واجآرایی با حرف «ه»
– همه دیدهها: دارای ایهام است؛ هم یعنی همهی چشمها و هم یعنی همهی چیزهایی که دیده میشوند