بیوگرافی و زندگینامه امام علی (ع)

بیوگرافی امیرالمومنین حضرت امام علی (ع)

علی بن ابی‌طالب، که با عنوان‌های امام علی و امیرالمؤمنین شناخته می‌شود، در سیزدهم ماه رجب، سی سال قبل از هجرت پیامبر به دنیا آمد و در بیست و یکم رمضان سال چهل هجری قمری به شهادت رسید. او اولین امام تمامی شیعیان است، یار نزدیک رسول خدا و کاتب وحی بود و اهل سنت نیز او را به عنوان چهارمین خلیفه از خلفای راشدین می‌شناسند.

ایشان پسرعمو و داماد پیامبر اسلام بود و با حضرت فاطمه زهرا ازدواج کرد. او پدر یازده امام پس از خود نیز هست. پدرش ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد نام داشتند و بر اساس گفته‌های بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت، او در داخل کعبه متولد شد. همچنین او نخستین مردی بود که به پیامبر اسلام ایمان آورد و اسلام را پذیرفت.

شیعیان با تکیه بر آیات قرآن و سخنان پیامبر معتقدند که حضرت علی به فرمان خدا و با تأکید و تصریح رسول خدا، جانشین بلافصل و rightful پیامبر اسلام بوده است.

منوی دسترسی سریع

زندگی و دوران امام علی (ع)

**نگاهی به زندگی**
خط سیر زندگی
بررسی جایگاه
خانواده و عنوان‌ها
کنیه‌ها، لقب‌ها و ویژگی‌ها
خصوصیات جسمانی و چهره

**از تولد تا هجرت**
سال‌های پس از هجرت
رویدادهای پس از درگذشت پیامبر اکرم (ص)
دوره حکمرانی
همسران و فرزندان

**مواضع و اقدامات**
عملکرد در نبردها
تعیین جانشین پیامبر (ص) در واقعه غدیر خم
چگونگی انتخاب خلیفه در سقیفه بنی ساعده
دوره سه خلیفه نخست
سال‌های حکومت
چگونگی شهادت
آرامگاه و حرم مطهر
وصیت‌نامه و سفارش‌ها

**ویژگی‌های برجسته**
فضیلت‌ها و برتری‌های اخلاقی
مقام امامت و رهبری
آیات قرآن کریم در شأن امام علی (ع)
پایه‌گذار دانش‌های اسلامی

**شیوه زندگی و رفتار**
سبک زندگی شخصی و خانوادگی
روش حکومت‌داری و مدیریت
الگوهای اقتصادی و معیشتی
سخنان و نوشته‌ها
یاران و همراهان

ضریح امام علی (ع)

خلاصه زندگی نامه

مقام: اولین پیشوای شیعیان و چهارمین خلیفه اهل سنت
نام: علی پسر ابوطالب
القاب: ابوالحسن، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه
تاریخ تولد: سیزدهم ماه رجب، سال سیام عام الفیل
محل تولد: داخل کعبه، در شهر مکه
مدت رهبری: ۲۹ سال (از سال ۱۱ تا ۴۰ قمری)
شهادت: بیست و یکم ماه رمضان، سال ۴۰ قمری
آرامگاه: کشور عراق، شهر نجف
شهرهای سکونت: مکه، مدینه و کوفه
مشهورترین لقب‌ها: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین، حیدر، مرتضی، فاروق و صدیق اکبر
پدر: ابوطالب
مادر: فاطمه دختر اسد
همسران: فاطمه زهرا (س)، امامه، خوله، ام حبیب، ام البنین، لیلا، اسماء و ام سعید
تعداد فرزندان: ۲۹ نفر
طول عمر: ۶۳ سال
رویدادهای مهم زندگی: پیمان برادری در مدینه، محاصره در شعب ابی‌طالب، شب خطرناک هجرت پیامبر، واقعه غدیر خم
آثار برجای‌مانده: کتاب نهج‌البلاغه، کتاب غرر الحکم، خطبه شقشقیه، خطبه بی‌حرف الف و خطبه بی‌نقطه و حرم مطهر
مقامات و فضایل: شامل آیات ولایت، اهل‌الذکر، شراء، اولی‌الامر، تطهیر، مباهله، مودت و صادقین و همچنین احادیث مهمی مانند مدینه‌العلم، رایت، سفینه، کساء، غدیر، منزلت، یوم‌الدار، ولایت، سدالابواب، وصایت، تهنیت و داستان شکستن بت‌ها
یاران برجسته: عمار بن یاسر، مالک اشتر، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، مقداد، عبیدالله بن ابی‌رافع و حجر بن عدی

زندگینامه

محاسن و خصایص بسیاری برای امام علی (ع) ذکر کرده‌اند؛ پیامبر اکرم (ص) در یوم الدار او را در جایگاه ولی و وصی خود انتخاب نمود. زمانی که طوایف قریش فتنه قتل رسول الله را اجرا می کردند، در لیله المبیت ایشان در بستر پیامبر قرار گرفته و شب را در آنجا به صبح رساند تا رسول الله موفق شود به طور پنهانی عازم مدینه شود.

نبی مکرم اسلام صلی الله با حضرت علی (ع) عقد اخوت برقرار نمود. با توجه به منابع شیعه و بعضی از منابع اهل تسنن، خدودا تعداد ۳۰۰ آیه از قرآن کریم در خصوص نیکی ها و محامد امیرالمومنین وجود دارد که می توان به آیه مباهله، آیه تطهیر، آیه ولایت و تعدادی دیگر از این آیات اشاره کرد که بر دلیلی بر پارسایی و پاکدامنی او است.

امام علی (ع) در همه جنگ هایی که رسول الله فرماندهی لشگر را عهده دار بود به استثنای جنگ تبوک، در کنار ایشان حضور داشت. در غزوه تبوک پیامبر اسلام (ص) علی (ع) را به عنوان قائم مقام شان در شهر مدینه منصوب نمود. امام علی (ع) در غزوه بدر موفق شد بسیاری از مشرکان را به درک واصل کند. همچنین ایشان طی غزوه احد که شرایط بر سپاه مسلمین بسیار سخت شد، با از جان گذشتگی از وجود رسول الله پاسداری کرد. در غزوه خندق ایشان با به هلاکت رساندن عمربن عبدود به این نبرد پایان داده و در غزوه خیبر سرانجام با از جا در آوردن دروازه عظیم قلعه خیبر، این نبرد را به پیروزی رساند.

نبی مکرم اسلام پس از به پایان رساندن حجه الوداع بلافاصله پس از نازل شدن آیه تبلیغ، همه مردم که خیل کثیری بودند در محلی به نام غدیر خم فراخواند.

در ادامه رسول الله خطبه غدیر را قرائت نموده و دست حضرت علی (ع) را بلند کرده و فرمودند:

«هر که من مولای او هستم، علی نیز مولای اوست، خدایا دوست بدار آن‌که او را دوست دارد و دشمن او را دشمن بدار.»

در ادامه همه صحابه همچون عمر بن خطاب به حضرت علی (ع) تبریک و شاد باش گفته و او را با عنوان امیرالمومنین صدا می‌کردند. با توجه به اعتقاد شیعه و بعضی از اهل تسنن در این روز آیه اکمال بر رسول الله وحی گردید. به عقیده شیعیان، پیامبر اسلام (ص) با گفتن جمله «من کنت مولاه فعلیٌ مولاه» در روز غدیر تصریح بر جانشینی حضرت علی (ع) داشتند.

بعد از شهادت نبی مکرم اسلام (صلی الله)، عده ای در محلی به نام سقیفه با ابوبکر در جایگاه خلیفه مسلمین بیعت کردند.‌ در این میان برخی اشخاص دلایل زیر پا گذاشتن امر رسول الله جهت جانشینی حضرت علی (ع) را چشم و هم چشمی های طایفه ای، دشمنی و حسد ورزی پس از درگذشت پیامبر اعلام کرده‌اند.

بنابر برخی روایات حضرت علی (ع) بحث و مناظره آشکار و واضح با ابوبکر برگزار نموده که در آن ابوبکر به علت اشتباه و خطایش در ماجرای سقیفه و چشم پوشی بر حق اهل بیت رسول الله محکوم گردید. بنابر روایات معتبر شیعه و بعضی از اهل تسنن، هم تعهدان خلیفه جهت گرفتن بیعت از حضرت علی (ع) به خانه ایشان یورش بردند که در طی آن جراحات و آسیب‌هایی به فاطمه (س) وارد کرده و باعث سقط فرزند در شکمشان شدند.

لذا پس از گذشت چند صباحی کوتاه فاطمه (س) به شهادت رسید. حضرت علی (ع) در مراسم های متعدد و در صحبت های مختلفی به جریان سقیفه اعتراض خود را بیان نموده و حقانیت خود را در جانشینی رسول الله (صلی الله) متذکر می شدند که در این میان خطبه شقشقیه از برجسته ترین آنها بوده است.

در طی ۲۵ سال دوران حکومت خلفای سه گانه حضرت علی (ع) تا حدودی است مسائل سیاسی و حکومتی فاصله داشت و فقط نسبت به فعالیت های علمی و اجتماعی روی آورده بود. در عین حال می توان به جمع آوری نسخ قرآنی که به مصحف امام علی ع شهرت یافته و حفر قنات اشاره کرد. همچنین هر سه نفر از خلفای مذکور در مورد امورات متعدد حکومتی همچون قضاوت به ایشان مراجعه کرده و درخواست مشاوره و راهکار می نمودند.

بعد از خلیفه سوم حضرت علی (ع) بر اثر پافشاری ممسلمانان عهده‌دار امور خلافت و حکومتی شد. ایشان در سرتاسر دوران زمامداری اش ارزش خاصی جهت برقراری عدل و عدالت در نظر داشته و نسبت به اصول متداول خلفای پیشین که اموال موجود در بیت المال را با در نظر گرفتن سابقه اشخاص میان مردم تقسیم می کردند، ایستادگی نمود.

ایشان فرمان داد همه مسلمانان شامل عرب و عجب و از هر قبیله و نژادی که باشند در دریافت سهم بیت المال با هم برابرند و همه اراضی که توسط عثمان خلیفه سوم به دیگران اهدا شده بود، در زمره اموال بیت المال بازپس گرفت. با وجود مدت کم دوران حکومت حضرت علی (ع) تعداد سه جنگ مهم و سخت داخلی به نام‌های جمل، صفیه و نهروان صورت گرفت.

در نهایت هنگامی که حضرت علی (ع) مشغول نماز صبح در محراب مسجد کوفه بود توسط شخصی از خارج به نام ابن ملجم مرادی به شهادت رسید و به طور پنهانی در شهر نجف خاکسپاری شد. حرم مطهر ایشان، از جمله جاهای مهم و با قداست از نظر شیعیان بوده و زیارت این مکان از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

سر منشا علوم متعدد اسلامی همچون نحو عربی، کلام، فقه و تفسیر امام علی (ع) بیان شده و طایفه های مختلف تصوف سر رشته اسناد و منابع خود را ایشان می دانند. امام علی (ع) از همان ابتدا در منظر شیعه ارزش و مقام خاصی داشته و پس از پیامبر اکرم (ص) به عنوان برترین، پارسا ترین و حکیم و دانشمندترین بشریت و جانشین بلافصل و محقق پیامبر اسلام تلقی می شود.

بدین ترتیب عدهای از اصحاب از همان دوران زندگانی پیامبر اکرم (ص) تابع و علاقمند به امام علی (ع) بوده و خودشان را شیعه ایشان می دانستند. کتاب حکیمانه نهج البلاغه گزیده ای از گفتار، نامه ها و موارد پند آموزی از امیرالمومنین می باشد. در این میان برخی از اسناد و نوشته هایی وجود دارد که منسوب به قلم و املای رسول الله و ایشان بوده است. در طول تاریخ مطالب متعددی در مورد خصوصیات و ویژگی های برجسته امیرالمومنین به بسیاری از زبان های رایج دنیا نگاشته شده است.

تقویم زندگی امام علی (ع)

در مکه:

در سال ۵۹۹ میلادی به دنیا آمد.
در سال ۶۰۵ میلادی، زندگی در خانه پیامبر (ص) را آغاز کرد.
در سال ۶۱۰ میلادی، اولین کسی بود که دعوت پیامبر (ص) به اسلام را پذیرفت.
در سال ۶۱۳ میلادی، در ماجرای «یوم‌الدار» از پیامبر (ص) پشتیبانی کرد.
در سال ۶۱۶ میلادی، در دوران محاصره در «شعب ابی‌طالب» حاضر بود.
در سال ۶۱۹ میلادی، ابوطالب (پدرش) از دنیا رفت.
در سال ۶۲۲ میلادی، در «لیله‌المبیت» به جای پیامبر (ص) در بستر او خوابید.

در مدینه:

سال ۶۲۲ میلادی: هجرت به شهر مدینه
سال ۶۲۴ میلادی (۲ قمری): حضور در جنگ بدر
سال ۶۲۴ میلادی (۲ قمری): ازدواج با حضرت فاطمه (س)
سال ۶۲۵ میلادی (۳ قمری): حضور در جنگ احد
سال ۶۲۶ میلادی (۴ قمری): درگذشت مادرشان، فاطمه بنت اسد
سال ۶۲۷ میلادی (۵ قمری): حضور در جنگ احزاب و کشتن عمرو بن عبدود
سال ۶۲۸ میلادی (۶ قمری): نوشتن پیمان صلح حدیبیه به دستور پیامبر (ص)
سال ۶۲۹ میلادی (۷ قمری): فتح قلعه خیبر در جنگ خیبر
سال ۶۳۰ میلادی (۸ قمری): حضور در فتح مکه و شکستن بت‌ها به فرمان پیامبر (ص)
سال ۶۳۱ میلادی (۹ قمری): جانشینی پیامبر (ص) در مدینه در زمان جنگ تبوک
سال ۶۳۱ میلادی (۹ قمری): مأموریت برای ابلاغ آیات برائت به مشرکان
سال ۶۳۱ میلادی (۹ قمری): حضور در واقعه مباهله
سال ۶۳۲ میلادی (۱۰ قمری): حضور در حجه الوداع
سال ۶۳۲ میلادی (۱۰ قمری): واقعه غدیر خم
سال ۶۳۲ میلادی (۱۱ قمری): درگذشت پیامبر (ص) و غسل و کفن ایشان به دست امام علی (ع)

دوران سه خلیفه اول:
سال ۶۳۲ میلادی (۱۱ قمری): تشکیل سقیفه بنی ساعده و شروع خلافت ابوبکر
سال ۶۳۲ میلادی (۱۱ قمری): هجوم به خانه امام علی (ع) برای گرفتن بیعت
سال ۶۳۲ میلادی (۱۱ قمری): درگذشت حضرت زهرا (س) همسر ایشان
سال ۶۴۴ میلادی (۲۳ قمری): حضور در شورای شش نفره عمر برای انتخاب خلیفه
سال ۶۵۵ میلادی (۳۵ قمری): فرستادن حسن و حسین (ع) برای محافظت از عثمان
سال ۶۵۵ میلادی (۳۵ قمری): بیعت مردم و شروع حکومت در حدود ۵۷ سالگی
سال ۶۵۶ میلادی (۳۶ قمری): جنگ جمل
سال ۶۵۷ میلادی (۳۷ قمری): جنگ صفین
سال ۶۵۸ میلادی (۳۸ قمری): جنگ نهروان
سال ۶۶۱ میلادی (۴۰ قمری): شهادت در حدود ۶۲ سالگی

حضرت علی (ع) اولین مردی بودند که به پیامبر ایمان آوردند. ایشان نخستین امام شیعیان و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت هستند.

جایگاه

از همان آغاز، امیرمؤمنان حضرت علی (ع) نزد شیعیان از جایگاهی ویژه برخوردار بود و پس از پیامبر اسلام، به عنوان پارساترین و داناترین انسان، و جانشین بی‌درنگ رسول الله شناخته می‌شد. به دلیل اهمیت و مقام بلند ایشان نزد پیامبر اکرم (ص)، برخی از یاران رسول خدا در زمان حیات ایشان، در شمار پیروان و دوستداران حضرت علی قرار گرفتند که به آنان «شیعه» گفته می‌شود.

شیعیان کسانی هستند که به جانشینی بی‌فاصله حضرت علی (ع) پس از رسول الله، به فرمان خداوند باور دارند. در مقابل، اهل سنت بر این باورند که جانشینی پیامبر تنها با نظر و انتخاب مردم تعیین می‌گردد.

هاینس هالم، پژوهشگر آلمانی متولد ۱۹۴۲، در این زمینه می‌گوید: به باور شیعیان، هنگامی که حضرت علی (ع) در نوزدهم ذی‌الحجه سال ۳۵ هجری به خلافت رسید، در واقع اجرای دیرهنگام فرمان رسول الله بود که در چندین رویداد سرنوشت‌ساز از جمله واقعه غدیر خم، ایشان را به عنوان جانشین بی‌درنگ و امام مسلمانان تعیین کرده بود.

بی‌گمان، شیعه جمله «مَن کُنتُ مَولاه فَعَلیٌ مَولاه» را که پیامبر در روز غدیر خم بیان کردند، نشانهٔ روشن تعیین جانشین پس از خود می‌داند.

بر این اساس، حاضران در غدیر خم به حضرت علی (ع) تبریک گفتند و او را با عنوان «امیرالمؤمنین» خطاب کردند. با توجه به این اعتقاد، تنها حضرت علی (ع) جانشین راستین و به حق رسول الله است و لقب امیرالمؤمنین تنها شایستهٔ ایشان می‌باشد. دوران حکومت کوتاه ایشان، تنها دولت پایبند به شرع است که جامعهٔ اسلامی پس از رحلت پیامبر اسلام به خود دیده است.

دودمان و القاب

علی پسر ابی‌طالب، که نسبش به خاندان هاشم و قبیله قریش می‌رسد، در خانواده‌ای اصیل و شناخته‌شده متولد شد. پدرش ابوطالب، مردی بزرگوار و سخاوتمند بود و در میان عرب از احترام و جایگاه بالایی برخوردار بود. او عموی پیامبر اسلام و از شخصیت‌های مهم و تأثیرگذار قریش به شمار می‌رفت.
مادر علی، فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. برادران او طالب، عقیل و جعفر، و خواهرانش نیز هند (ام هانی)، جمانه، ریطه (ام طالب) و اسماء نام داشتند.

ازدواج ابوطالب و فاطمه بنت اسد، به عنوان نخستین پیوند زناشویی بین یک مرد و یک زن هاشمی ثبت شده است. به همین دلیل، امام علی نخستین کسی است که هم از سوی پدر و هم از طرف مادر، به خاندان هاشم منتسب می‌شود.

خاندان هاشم در میان قریش و دیگر قبایل عرب، به خوش‌اخلاقی و برتری‌های اخلاقی شهرت داشتند. صفاتی مانند جوانمردی، عدالت، شجاعت و دیگر ویژگی‌های برجسته اخلاقی در میان بنی‌هاشم رواج داشت و به آنان اختصاص داشت.

کنیه ها و القاب و صفات

برخی از نام‌ها و لقب‌های شناخته‌شده‌ی حضرت علی (ع) عبارتند از: ابوالحسن، ابوالحسین، ابوالسبطین، ابوالریحانتین، ابوتراب و ابوالائمه.
علاوه بر این، در کتاب‌ها و روایت‌های مختلف، لقب‌ها و صفت‌های گوناگونی برای امام علی (ع) بیان شده است؛ مانند: امیرالمؤمنین، یعسوب الدین والمسلمین، حیدر، مرتضی، قسیم النار و الجنه، صاحب اللواء، صدّیق اکبر، فاروق، مبیر الشرک والمشرکین، قاتل الناکثین والقاسطین والمارقین، مولی المؤمنین، شبیه هارون، نفس الرسول، أخو الرسول، زوج البتول، سیف الله المسلول، امیر البرره، قاتل الفجره، ذوالقرنین، هادی، سید العرب، کشّاف الکرب، داعی، شاهد، باب المدینه، والی، وصی، قاضی دَین رسول الله، منجز وعده، النبأ العظیم، الصراط المستقیم و الانزع البطین.

به باور شیعیان، لقب “امیرالمؤمنین” که به معنای رهبر و امام مسلمانان است، تنها شایسته‌ی حضرت علی (ع) می‌باشد. بر پایه‌ی احادیث و روایت‌ها، شیعه معتقد است این لقب حتی در زمان زندگی پیامبر اسلام نیز برای علی بن ابی‌طالب به کار می‌رفته و ویژه‌ی ایشان است. آنان نه تنها استفاده از این عنوان را برای خلفای راشدین و دیگر حاکمان جایز نمی‌دانند، بلکه حتی برای سایر امامان معصوم نیز آن را به کار نمی‌برند.

ویژگی های ظاهری امام علی (ع)

با استناد به روایات و منابع متفاوتی، امام علی (ع) شخصی میانه اندام و چهارشانه با چشمانی مشکی و درشت، ابروهایی پیوسته و کشیده و چهره ای جمیل و خوش منظر بوده و صورت ایشان به رنگ گندمی و دارای ریش فراوان بوده است. بر اساس برخی اقوام رسول الله ایشان را با عنوان «بَطین» خطاب کرده و از این رو گروهی ایشان را چاق و فربه تصور کرده‌اند. با این وجود عده‌ای از محققان معتقدند که هدف رسول الله از «بطین»، «البطین من العلم» به معنای اندوخته از علم و دانش است. در روایتی ذکر شده که پیامبر اکرم (ص) در خصوص امام علی (ع) فرمودند: «مَنْزُوعٌ مِنَ الشِّرْکِ بَطِینٌ مِنَ الْعِلْمِ؛ از شرک جدا شده اى و پر از علم هستى». مدح و ستایش امام علی (ع) با لغت «بطین» در برخی از زیارتنامه ها نیز از آن جنبه است که منظور رسول الله ویژگی چاقی نبوده است.

در خصوص توان جسمی امام علی (ع) چنین بیان شده که هیچ وقت او با احدی پیکار و نبرد نکرده الا اینکه بر او غلبه یافته و پیروز شد. در توضیحاتی که ابن ابی الحدید بر نهج البلاغه آورده است، چنین گفته شده؛ انرژی و قدرت بدنی امیرالمومنین شهره عام و خاص بوده چرا که ایشان فاتح دروازه قلعه خیبر بوده‌اند و این در شرایطی بود که عده‌ای کثیر همت و تلاش خود را بر آن گذاشتند که دروازه را از جا در آورند، ولی موفق نشدند.‌

در عین حال ایشان اقدام به انداختن با هبل  فراز کعبه بر روی زمین نمودند که بتی عظیم الجثه و سنگین بوده است. همچنین ایشان در دوران حکومتش سنگ بزرگی را با دستان خویش از جا درآورده و از زیر آن چشمه آبی شروع به جوشیدن نمود، در موقعیتی که همه سپاهیان از این امر عاجز مانده بودند. حضرت علی (ع) در صحبت هایی مقصود از آفرینش و پا گذاشتن اش به عرصه هستی را مشغول شدن به انواع تغذیه و خوراکی های رنگارنگ و متنوع ندانسته و با ایما و تلویح به غذای ساده‌اش درخصوص داشتن توان بالای جسمی، وجودش را همچون درخت بیابانی مثال زده که با وجود استفاده کمتر از آب و غذا، در عین حال قوی و پابرجا تر از از درختان خرم و باطراوتی است که همواره از آب سیراب بوده‌اند.

امیرالمومنین در عباراتی از نامه چهل و پنجم نهج البلاغه فرموده اند:

«گویا مى بینم گوینده‌اى از شما چنین می‌گوید: هرگاه این (دو قرص نان) تنها خوراک فرزند ابوطالب باشد، باید ضعف و ناتوانى جسمى او را از پیکار با هم آوردان و مبارزه با شجاعان باز داشته باشد. ولى آگاه باشید! درخت بیابانى (که آب و غذاى کمترى به آن مى رسد) چوبش محکم تر است. اما درختان سرسبز (که همواره در کنار آب قرار دارند) پوستشان نازک تر (و کم دوام تر) اند و گیاهان و بوته هایى که جز با آب باران سیراب نمى شوند، چوبشان قوى تر و آتششان شعله ورتر و پردوام تر است. (به علاوه این جاى تعجب نیست که من در عین سادگىِ غذا، شجاع باشم، چرا که) من نسبت به پیامبر همچون نورى هستم که از نور دیگرى گرفته شده باشد و همچون ذراع نسبت به بازو. (و به حول و قوه الهى چنان شجاعم که) به خدا سوگند اگر همه عرب براى نبرد با من پشت به پشت یکدیگر بدهند، من از میدان مبارزه با آنها روى بر نمى گردانم (و در برابر آنها مى ایستم تا پیروز شوم یا شربت شهادت بنوشم.»

همچنین ایشان در سخنان دیگری در خصوص دلیل پیروزی بر جنگاوران صحنه مبارزه می فرمایند:

«من با هیچ‌کس روبرو نشدم جز این‌که مرا بر ضد خود کمک کرد.» سید رضی از عالمان شیعه و گردآورنده نهج البلاغه در شرح این جمله گفته است: «امام ع به این اشاره مى‌کند که هیبتش در دل‌ها جاى گرفته بود و مبارزان، مقهور هیبت او مى‌شدند (و از پاى درمى‌آمدند)»

تولد تا هجرت

علی ابن ابیطالب (ع) در روز جمعه سیزدهم ماه رجب سال عام الفیل یعنی ۲۳ سال پیش از هجرت پیامبر اسلام (ص) در شهر مکه و در داخل خانه کعبه پا به جهان گذاشت. دانشمندان و حکمای شیعه همچون شیخ صدوق، سید رضی، شیخ مفید، قطب راوندی، ابن شهرآشوب و تعداد زیادی از عالمان اهل تسنن مانند حاکم نیشابوری، حافظ گنجی شافعی، ابن جوزی حنفی، ابن صباغ مالکی، حلبی و مسعودی به دنیا آمدن ایشان را در خانه خدا پیوسته دانسته اند.

در برخی منابع معتبر، ولادت امام علی (ع) بدین شرح و بیان شده است:

«عباس بن عبدالمطلب به همراه تعدادی از طایفه بنی هاشم در مقابل خانه کعبه نشسته بودند که فاطمه دختر اسد در شرایطی که ۹ ماهه باردار بود به مسجد الحرام وارد شد. کاملا مشهود بود که درد و رنج زایمان در وجودش حس میشود.»

فاطمه در مقابل خانه کعبه قرار گرفته و نگاهی به آسمان کرده و گفت:

«پروردگارا من ایمان آورده‌ام به تو و هرپیامبر و رسولی که فرستاده‌ای و هرکتابی که نازل کرده‌ای. گفته‌های جدم ابراهیم ع را که این خانه را بنا نهاده تصدیق کرده‌ام. پس درخواست می‌کنم به حق این خانه و به حق آن کسی که این خانه را بنا کرده است و به حق فرزندی که در شکم من است و با من سخن می‌گوید؛ ولادت او را بر من آسان کن.»

کسانی که بر این منظر شاهد بوده‌اند گفتند هنگامی که فاطمه بنت اسد این دعا را پایان داد همگی نظاره کردیم که دیوار خانه کعبه دچار شکاف شده و او از میان آن شکاف به خانه کعبه وارد شد و پس از آن دیوار به فرمان خدای بزرگ مجدداً به هم پیوسته و شکاف را پوشاند. به مدت سه روز فاطمه در خانه کعبه ماندگار شده و ناظران این رویداد به هر تدبیر و تلاشی که به کار گرفتند، موفق به باز کردن خانه کعبه نشدند.

در روز چهارم مجدداً دیوار مذکور از محل همان شکاف قبلی، گشوده شده و فاطمه در حالیکه فرزند خود را به نام علی بن ابی طالب در دستانش نگاه داشته بود، پا به بیرون گذاشت.

در زمانی که امام علی (ع) در سن ۶ سالگی بوده (یعنی ۱۷ سال پیش از هجرت)، قحطی مکه را فرا گرفت. ابوطالب پدرش که دارای خانواده پرجمعیتی بود به شرایط سختی دچار شده بود، به طوری که فراهم کردن مایحتاج زندگی و خرج و مخارج فرزندان در موقعیت قحطی عرصه را بر او تنگ کرده بود. از این رو حضرت محمد صلی الله به عمویش عباس توصیه کرد تا با عهده‌دار شدن سرپرستی تعدادی از فرزندان ابوطالب تا حدودی از سختی این شرایط بکاهند. لذا عباس جعفر را و حضرت محمد صلی الله علی بن ابیطالب ع را به خانه خود بردند. امیر المومنین ع در ایراد یکی از خطبه های شان اشاره‌ای به این رفتار ملاطفت آمیز رسول الله در آن هنگام قحطی داشته اند.

پس از آن که رسول الله به پیامبری مبعوث شدند (یعنی ۱۳ سال پیش از هجرت) علی (ع) اولین مرد و خدیجه (س) اولین زنی بود که به پیامبر اسلام (ص) ایمان آورده و مسلمان شدند. در آن زمان علی بن ابیطالب (ع) تنها ده سال داشته و در کنار رسول الله به طور مخفیانه در کوه های پیرامون شهر مکه نماز به پا می داشتند. پس از آنکه نبی مکرم اسلام در سال سوم بعثت دعوت به دین مبین اسلام را بر همگان آشکار کردند، در مراسمی که از خویشاوندان نزدیک شان دعوت به عمل آورده که به «انذار عشیره» یا «واقعه یوم الدار» شهرت دارد، علی (ع) به دعوت ایشان پاسخ مثبت داده و رسول الله در طی این امر او را به عنوان برادر، وصی و جانشین خود اعلام کردند.

در هنگام شروع سال هفتم بعثت، مسلمانان مکه از طرف مشرکان قریش در شعب ابی طالب محصور شده و از انجام هر معامله و داد و ستدی بازداشت شدند. در این شرایط ابوطالب عموی پیامبر جهت حفاظت از جان رسول الله به دفعات علی ع را به جای او در بستر خواباند.

پس از گذشت سه سال که محاصره در شعب ابی طالب ملغی اعلام شد، یعنی سه سال قبل از هجرت رسول الله به شهر مدینه، علی (ع) در سن ۱۹ سالگی  پدر بزرگوارشان ابوطالب را از دست داد. پس از وفات ابوطالب، موقعیت بر مسلمانان مکه سخت شده و عرصه بر آنان تنگ گردید. به طوری که رسول الله در اندیشه هجرت به شهر مدینه افتاد.

در شب هجرت با اطلاع از فتنه مشرکان جهت هلاک رسول الله، علی ع در سن ۲۳ سالگی در بستر پیامبر اسلام (ص) آرمید که به لیله المبیت شهرت دارد. پس از گذشت چند روز از هجرت نبی مکرم اسلام، حضرت علی (ع) با بازپس دادن دیون و اماناتی که مردم نزد حضرت محمد صلی الله گذاشته بودند، در کنار عده‌ای که در میان آنها فاطمه (س) و فاطمه بنت اسد مادر حضرت علی حضور داشتند، عازم مدینه شد.

پس از هجرت

هنگامی که پیامبر اکرم (ص) در راه هجرت به شهر مدینه به منطقه قبا رسید، در حدود ۱۵ روز در آنجا چشم انتظار رسیدن علی ع و گروه همراهش ماند. بعد از بنا کردن مسجد النبی در شهر مدینه رسول الله در نخستین خطبه اش، گروه مهاجرین و انصار را به برادری یکدیگر درآورده و حضرت علی (ع) را به عنوان برادر خود خواند و در این راستا عقد اخوت میان خود و علی (ع) قرائت نمود.

در سال دوم هجرت در طی غزوه بدر که میان مسلمانان و مشرکان رخ داد، حضرت علی (ع) موفق شد تعداد زیادی از سپاه دشمن را که تنی چند از روسای قریش برجسته ترین آنها بوده اند، به هلاکت برساند.

پس از پایان یافتن غزوه بدر، هنگامی که امام علی (ع) در سن ۲۵ سالگی بود، با فاطمه (ص) یگانه دختر رسول الله عقد و ازدواج نمود. در عین حال که اشخاص متعدد و ثروتمندی پیشنهاد ازدواج به فاطمه (س) داده بودند، ایشان تمایل به ازدواج با امیرالمومنین داشته و پیامبر اسلام خودشان خطبه عقد آنها را جاری کردند. تاریخ نویسان در خصوص تاریخ ازدواج حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا دچار اختلاف هستند.

عده‌ای آن را اول ذی‌الحجه، برخی دیگر در ماه شوال و بعضی در ماه محرم دانسته اند. حاصل این وصلت و زندگی پربار و مبارک، تعداد پنج فرزند به نام‌های حسن (ع)، حسین (ع)، محسن، زینب کبری و ام کلثوم می باشد.

در سال سوم هجرت مشرکان جهت تلافی شکستی که در جنگ بدر متحمل گردیده بودند، نبرد دیگری را با مسلمانان به نام جنگ احد تدارک دیدند. در جنگ مذکور در اثر سهل انگاری برخی از مسلمانان عرصه بر سایر یاران رسول الله به تنگ آمده و شرایط به نفع مشرکان منجر شد که در این میان عده‌ای پا به فرار گذاشتند. ولی امام علی (ع) با همه وجود از جان رسول‌الله دفاع کرده و بیان شده که در این نبرد ۱۶ جراحت سخت برای بدن ایشان نشست.

به نقل از کلینی و طبری عبارت «لا سَیفَ اِلّا ذوالفَقار، لا فَتی اِلّا عَلیّ» در جنگ مذکور در ستایش امیرالمومنین حضرت علی (ع) گفته شده است.

نخستین فرزند حضرت علی (ع) امام حسن مجتبی در سال مذکور متولد شد در سال چهارم هجرت، هنگامی که امیرالمومنین ۲۷ ساله بود، مادرش فاطمه بنت اسد چشم از جهان فرو بست. در عین‌حال فرزند دوم حضرت علی (ع) و فاطمه زهرا (س)، به نام حسین (ع) در این سال به دنیا آمد.

به نقل از مغازی واقدی، نبی مکرم اسلام تا قبل از واگذاری پرچم امت اسلام در غزوه خیبر به امام علی (ع) چنین گفتند:

«لَأُعطیَنّ الرّایهَ غَداً رجُلاً یُحبُّه اللهُ و رسولُه، یَفتحُ اللهُ علی یَدَیه، لیسَ بفَرّارٍ؛ فردا پرچم را به مردی خواهم سپرد که خدا و پیامبرش او را دوست می‌دارند. با دو دست او خدا پیروزمان می‌کند؛ کسی که از جنگ‌گریزی وارسته است.»

غزوه خندق در سال پنجم هجرت اتفاق افتاد و با دلاوری های حضرت علی (ع) در هلاکت عمر بن عبدود از سران مشرک باعث پیروزی مسلمانان گردید. حضرت زینب (س) سومین فرزند امیرالمومنین و فاطمه زهرا صلی الله در این سال متولد شد. در سال ششم هجرت عهدنامه صلح حدیبیه میان رسول الله و قریش انجام گردید که نویسنده آن امام علی (ع) بوده است.

فرزند چهارم حضرت علی (ع) به نام ام کلثوم در سال ششم به دنیا آمد. در ماه شعبان سال مذکور، به دستور رسول الله، امیرالمومنین در سریه فدک عهده دار سرکوب یهودیان گردید. پس از آن در سال هفتم هجرت جنگ خیبر انجام شد. در طی این پیکار امیرالمومنین (ع) پرچمدار سپاه بوده و لشگر مسلمین با هدایت ایشان موفق شد قلعه خیبر را فتح نمایند. همچنین در سال هشتم هجرت هنگامی که امیرالمومنین در ۳۱ سالگی بود، پرچمدار سپاه رسول الله در فتح مکه گردید و در نابودی بت های کعبه کمک شایانی به پیامبر اسلام کرد.

در سال نهم هجرت غزوه تبوک رخ داد. رسول الله برای نخستین بار حضرت علی (ع) را در جایگاه جانشین خود در شهر مدینه و محافظت از خانواده‌اش تعیین کرده و جنگ مذکور تنها غزوه ای است که امیرالمومنین (ع) در آن شرکت نکرده بود. بعد از دروغ پراکنی هایی که منافقان انجام دادند علی ع خودشان را به لشکر رسول الله رسانده و پیامبر اسلام را از ماوقع مدینه مطلع کردند.

رسول الله در جواب ایشان گفتند:

«آیا از این خرسند نیستی که جایگاه تو نزد من، چون هارون نزد موسی باشد؟»

عبارت مذکور به «حدیث منزلت» شهرت دارد.

در سال مذکور امیرالمومنین از جانب رسول الله مامور به اعلام آیات برائت بعد از زمان گردهمایی مشرکان در شهر مکه شدند. لذا حضرت علی (ع) در هنگامه پس از ظهر عید قربان، آیات مذکور را ابلاغ کرد. در تاریخ ۲۴ ذی‌الحجه سال نهم هجرت، پیامبر اسلام (ص) به همراه امیرالمومنین، فاطمه (س) امام حسن و امام حسین (ع) برای انجام مباهله با مسیحیان نجران عازم شدند.

پس از آن در سال دهم هجرت پیامبر اسلام (ص) امیرالمومنین را جهت دعوت مردم یمن به دین مبین اسلام به آن سرزمین فرستاد. همچنین پیامبر اسلام، امیرالمومنین (ع) از یمن خود را به رسول الله رسانده و در شهر مکه به او پیوست. بعد از پایان یافتن آداب حج و در راه بازگشت، پیامبر اکرم (ص) به امر و فرمان الهی در منطقه غدیر خم حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و وصی خود به همگان معرفی کردند، که به رویداد غدیر شهرت دارد. امیرالمومنین در این زمان در سن ۳۳ سالگی بوده‌اند.

پس از رحلت پیامبر (ص)

«فَصَبْرَتُ وَ فِى العَیْنِ قَذًى، وَ فِى الْحَلْقِ شَجاً، أرى تُراثىِ نَهْباً»

«به صبر گراییدم؛ در حالی که دیده از خار غم خسته بود و آوا در گلو شکسته، می‌دیدم میراثم به غارت می‌رود.»

گفتار امیرالمومنین حضرت علی (ع) پس از شهادت نبی مکرم اسلام در خصوص حلم و بردباری شان برای مدت ۲۵ سال قبل از خلافت.

«نهج‌البلاغه، خطبه سوم (خطبه شقشقیه)»

پیامبر اسلام در ماه صفر سال یازدهم هجری به شهادت رسید امیرالمومنین پس هست رحلت رسول الله در سن ۳۳ سالگی به مقام امامت رسید در حالی که حضرت علی (ع) در حال انجام مراسم کفن و دفن پیامبر از مشعل اسلام بود عده ای در محلی به نام سقیفه دور هم جمع شده و ابوبکر را جهت خلافت انتخاب کرد بعد از آن که ابوبکر به خلافت حسی امام علی (ع) از انجام بیعت با او اجتناب کرد. ولی برخی می گویند در نهایت ایشان بیعت کردند. به عقیده شیعیان طبیعت مذکور با توسل به زور و اعراب صورت گرفته است.

به بیان شیخ مفید از مفسران و عالمان شیعه، امام علی (ع) هیچگاه بیعت را نپذیرفته و انجام ندادند. طبق مستندات شیعه یاران خلیفه جهت اخذ بیعت حضرت علی (ع)، به منزل شخصی ایشان یورش بردند که در اثر این اقدام وحشیانه، همسرشان فاطمه (س) دچار جراحت شده و فرزندی که در شکم داشتند، از دنیا رفت.

همچنین به فاصله چند روز ابوبکر باغ فدک را که از رسول الله به دخترش فاطمه داده شده بود را به زور تصاحب و غصب نمود. امام علی (ع) در پی مظلمه این امر به پا خواست. پس از جریان حمله ایادی خلیفه به خانه حضرت علی (ع) و ضربه و آسیب به فاطمه (س)، این بانوی بزرگوار در بستر بیماری قرار گرفته و به فاصله کوتاهی از شهادت پدرشان پیامبر اسلام (ص)، در سال یازدهم هجری به شهادت رسید.

پس از آن در سال سیزدهم هجری ابوبکر وفات یافت. بر اساس وصیت او عمر بن خطاب به عنوان جانشین در مقام خلافت قرار گرفت. در ماه محرم سال چهاردهم هجری، عمر جهت جنگ با ساسانیان از شهر مدینه خارج شده و در منطقه ای به نام صرار خیمه زدند.

او در نبود خودش حضرت علی (ع) را در شهر مدینه منصوب نمود تا خودش فرماندهی سپاه را عهده دار شود. ولی بعد از گفتگو و مشاوره با تعدادی از یارانش همچنین امام علی ع از این قصد و اراده اش صرف نظر کرده و سعد بن ابی وقاص را در جایگاه فرماندهی سپاه به جنگ ارسال کرد.

معادیخواه بر اساس اسنادی از ابن اثیر چنین گفته که امام علی (ع) در زمان خلافت خلیفه دوم، به استثنای نخستین سالهای آن دارای منصب قضاوت بوده است. پس از آن در سال شانزدهم و یا هفدهم هجری بنا به توصیه امام علی (ع) و قبول آن از طرف اومد هجرت پیامبر اسلام از شهر مکه به مدینه به عنوان مبدا تاریخ اسلام تعیین گردید در سال هفدهم هجری با مرد جهت فتح بیت المقدس عازم شام گردید و امام علی (ع) را برای جانشینی خود در شهر مدینه تعیین کرد در عین حال در سال مذکور عمر پس از پافشاری های فراوان و توسل به زور و تهدید با دختر امام علی (ع) و فاطمه (س) به نام ام کلثوم ازدواج نمود.

پس از آن در سال هجدهم هجری در سفر عمر به شام نیز مجدداً جانشینی امام علی (ع) انجام گردید. در سال بیست و سوم هجری، عمر تا قبل از سوء قصد به جانش و پیش از وفات، اقدام به تشکیل شورایی متشکل از شش نفر نمود که مسئولیت انتخاب خلیفه پس از خود را برعهده بگیرند و امام علی ع نیز از اعضای آن بود. در این میان عمر، عبدالرحمان بن عوف را به ریاست این کمیته قرارداد.

پس از در گذشت عمر در وهله نخست عبدالرحمان از امام علی ع درخواست نمود که با پذیرش شروط عمل به کتاب خدا، سیره پیامبر و سیره ابوبکر و عمر مسئولیت خلافت را به عهده بگیرد. ولی امام علی (ع) شرط عمل به سیره دو خلیفه پیشین را قبول نکرده و گفت:

«امید آن دارم که در محدوده دانش، توانایی و اجتهاد خود به کتاب خدا و سنت رسول خدا (ص) عمل کنم»

در پی این امر، عبدالرحمان شروط مذکور را با عثمان بن عفان مطرح کرده و بعد از پذیرش وی، عثمان را به عنوان خلیفه سوم انتخاب کردند.

بیانات امام علی (ع) در خصوص شورای پیشنهادی عمر:

«فَیا لله وَ لِلشُّورى ، مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الْأوَّلِ مِنْهُمْ حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ الى هذِهِ النَّظائِرِ؛ داوری در آن شورا را به خدا واگذارم. کجا در شایستگی من در مقایسه با نخستین‌شان جای تردید بود که اینک در ردیف کسانی از این دست قرار گیرم؟»

نهج‌البلاغه، خطبه سوم

معادیخواه با استناد به گفته‌های ابن جوری در المنتظم چنین گفته که امام علی (ع) در سال ۲۴ هجری، همچنان در راستای سال های پیشی عهده دار مقام قضاوت بوده است پس از آن در سال ۲۵ هجری، عثمان تصمیم به جمع آوری و مدون سازی قرآن نمود. ثبوتی در روایتی از امام علی (ع) چنین آورده که ایشان فرمودند گردآوری و کتابت قرآن با هدایت و مشورت ایشان صورت گرفته است در سال بیست و ششم هجری عباس بن علی پنجمین فرزند پسر امیرالمومنین به دنیا آمد پس از چند سال در سال سی و پنجم هجری اهالی مدینه به علت عملکرد نامناسب و عثمان اقدام به محاصره خانه اش نمودند. قبل از این اتفاق امام علی (ع) در پی انجام کاری، از شهر مدینه خارج شده بود.

معادیخواه با در نظر گرفتن نوشته ها و گفتارها معتقد است که از امام علی ع به خواست عمر، عازم شهر ینبع از بنادر حجاز گشته بود. بر اساس مستندات اهل تسنن، امام علی (ع) فرزندانش امام حسن و امام حسین را جهت پاسداری از جان عثمان مامور کرد. ولی سرانجام مخالفان اقدام به قتل عثمان نمودند. پس از انجام این رویداد، مردم اطراف امام علی (ع) را فرا گرفته و اصرار به قبول خلافت به ایشان داشتند.

دوران حکومت

در ماه ذی الحجه سال ۳۵ هجری، امام علی ع هنگامی که در سن ۵۷ سالگی بود، با اصرار و پافشاری مردم عهده دار خلافت گردید. به استثنای عده‌ای از خویشاوندان و دوستان عثمان و تعدادی از یاران رسول الله که به «قاعدین» (وانشستگان) معروف بودند، همگی صحابه اهل مدینه با امیرالمومنین بیعت کردند.

پس از گذشت دو روز از پذیرش خلافت، امام علی (ع) در نخستین خطبه اش دستور بر باز پس دهی اموالی که ناروا در زمان حکومت عثمان متصرف شده بود، داده و تصریح بر توزیع عادلانه اموال بیت المال نمودند. در سال ۳۶هجری دو نفر به نام‌های طلحه بن عبیدالله و زبیر بن عوام اقدام به بیعت شکنی با امام علی (ع) نموده و در شهر مکه به عایشه که به انتقام و کینه توزی از قاتلان عثمان سپاهی جمع کرده بود، ملحق شدند و در ادامه به جانبِ شهر بصره عازم شدند.

دین صورت اولین نبرد امام علی (ع) که به عنوان نخستین جنگ داخلی مسلمانان میان امام علی (ع) و ناکثین که به بیعت شکنان معروف بودند، در فاصله اندکی از شهر بصره صورت گرفت که به جنگ جمل معروف شد. در جنگ مذکور طلحه و زبیر به هلاکت رسیده و عایشه به مدینه فرستاده شد. پس از آن امام علی (ع) عازم شهر بصره شده و امر به عفو عمومی نمودند.

سپس در ماه رجب سال ۳۶ هجری ایشان به شهر کوفه نقل مکان کرده و آنجا را به عنوان محل خلافت خود برگزیدند. در سال مذکور امیرالمومنین معاویه را دعوت به بیعت نموده و پس از آن، فرمان برکناری او را از حکومت شام صادر کردند. در ماه شوال سال ۳۶ هجری امیرالمومنین در راس سپاهی به جانب شام عازم گردید. در ایام پایانی سال ۳۶ هجری و نخستین روزهای سال سی و هفتم هجرت در منطقه‌ای به نام صفین، جنگ صفین انجام گرفت.

به گفته معادیخواه کاملاً متفاوت از تاریخ ماه صفر سال سی و هفتم هجری که از طرف طبری و ابن اثیر نقل شده، نهایت نبرد مذکور در سال ۳۸ انجام گرفت. در طی این جنگ درست هنگامی که لشکریان امیرالمومنین در یک قدمی پیروزی قرار داشتند، لشکر معاویه با مکر و حیله عمرو بن عاص، قرآن ها را در بالای نیزه قرار دادند تا در بین آنها فرمان دهد. با این ترفند لشکریان امیرالمومنین تحت تاثیر قرار گرفته و از ادامه جنگ سر باز زدند.

لذا امیرالمومنین به ناچار و در اثر جبر شورشیان سپاهش، حکمیت را قبول کرده و با اصرار و پافشاری آنها ابوموسی اشعری را به عنوان حَکَم انتخاب کردند. ولی تنها پس از گذشت زمان اندکی از قبول حکمیت انتقاد های تازه ای به امیرالمومنین در میان شورشیان دیده شد. برخی از آنها با اشاره به دو آیه ۴۴ سوره مائده و آیه ۹ سوره حجرات، درخواست ادامه نبرد با معاویه را داده و قبول حکمیت را کفر دانسته و از آن توبه کردند.

جای بسی تعجب بود که این گروه از شورشیان اشخاصی بودند که تنها ساعتی قبل، امیرالمومنین را مجبور به قبول حکمیت نمودند. آنها به امیرالمومنین پیشنهاد توبه از این کفران را نموده و خواهان زیر پا گذاشتن شروطی بودند که با معاویه به توافق رسیده بودند. ولی امیرالمومنین از نقض حکمیت اجتناب کرده و رأی و اراده خودشان را بر ادامه نبرد با لشکر شام، چنانچه نماینده‌های حَکَم بر اساس نظر قرآن حکمی را صادر نکنند، اعلام نمود.

سخنان و مناجات امیرالمومنین در هنگام حکمیت:

«بارخدایا تو خود نیک می‌دانی که اینان را با کتاب تو کاری نیست. تو می‌دانی این گروهِ با قرآن بیگانه را، در پس این نمایش چه انگیزه‌ای است. تو خود میان ما و اینان حکم کن که تویی آن خدای حکیم که حکم‌ات زلال حقیقت است.» اعیان الشیعه

در زمان اعلام حکمیت، ابوموسی اشعری نتیجه حاصل از حکمیت را کنار رفتن هر دو حاکم یعنی امام علی (ع) و معاویه از مقام خلافت بیان کرد. پس از آن عمر و عاص خلافت را به معاویه منصوب نمود. پس از آشکار شدن نتیجه حکمیت، عده‌ای از صحابه امیرالمومنین به آن اعتراض کرده و آن را به معنای رویگردانی از دین و شک و شبهه در ایمان به خدا قلمداد کردند. در پی این امر عده ای که بنیان اولیه خوارج را تشکیل دادند، قبول حکمیت را به معنای کفر به خداوند دانسته و از لشکر امام خارج شده و به طرف کوفه به منطقه حرورا رفتند.

انتقاد و شکوه و شکایت گروه خوارج تا ۶ ماه پس از پایان جنگ صفین صورت می گرفت از این رو امام علی (ع) بدالله بن عباس و صعصعه بن صوحان جهت مذاکره به جانب آنها روانه کرد. گروه خوارج پیشنهاد آنها را جهت ملحق شدن به جامعه نپذیرفتند. لذا امیرالمومنین از آنها خواست تا ۱۲ نفر را به عنوان گروه نمایندگی مشخص کرده و خودشان نیز چنین تعدادی را انتخاب کرده و با آنها به صحبت و گفتگو پرداخت.

امیرالمومنین به صورت مکتوب نامه‌ای نیز به روسای گروه خوارج ارسال کرده و آنها را دعوت به بازگشت به جامعه و میان مردم نمودند ولی عبدالله بن وهب با ذکر رویدادهای صفین اذعان داشت که امیرالمومنین از امور دین اسلام خارج شده و لازم است تا توبه کند. بعد از آن نیز امام (ع) به دفعات اشخاصی همچون قیس بن سعد و ابو ایوب انصاری پیام هایی به جانب خوارج ارسال کرده و آنها را به طرف خودشان دعوت نموده و در عین حال به آنها وعده امان دادند. پ

س از آن که امیرالمومنین همه تمهیدات لازم برای بازگردانی خوارج به جامعه را انجام داده و از تسلیم آنها مأیوس شدند، در راس لشکری ۱۴ هزار نفره در برابر آنها عازم شد. امام علی ع بسیار مقید بودند که لشکر ایشان جنگ را شروع نکرده و در نهایت نهروانیان آغازگر جنگ شدند. با شروع نبرد به شتاب همه خوارج به هلاکت رسیده و یا دچار جراحت شدند. اشخاص زخمی که در حدود ۴۰۰ نفر بودند به جانب خانواده هایشان تحویل گردیدند.

در لشکر امیرالمومنین تنها نفرات اندکی در حدود ۱۰ نفر کشته شدند. از گروه خوارج در منطقه‌ای به نام نهروان در حدود ۱۰ نفر متواری شدند که یکی از آن ها عبدالرحمان بن ملجم مرادی نام داشت که بعدها قصد جان امیرالمومنین را نموده و ایشان را به شهادت رساند.

ابن ملجم مرادی در هنگام سحر نوزدهم ماه رمضان سال ۴۰ قمری در مسجد کوفه، با وارد کردن ضربت شمشیر زهرآگین، امام علی (ع) را دچار جراحت کرده و پس از گذشت دو روز در بیست و یکم رمضان حضرت علی (ع) در ۶۳ سالگی به شهادت رسید و به طور پنهانی مدفون گشت.

همسران و فرزندان امام علی (ع)

ازدواج با فاطمه زهرا (س):

همسر اول امام علی (ع)، حضرت فاطمه زهرا (س) دختر پیامبر اسلام بود. پیش از آنکه امام علی (ع) برای ازدواج با ایشان ابراز تمایل کند، افرادی مانند ابوبکر، عمر بن خطاب و عبدالرحمن بن عوف نیز از پیامبر درخواست کردند تا با حضرت فاطمه ازدواج کنند، اما پیامبر فرمودند که این موضوع را به خواست خداوند واگذار کرده‌اند و درخواست آنان را نپذیرفتند.

در مورد تاریخ دقیق این ازدواج پربرکت، نظرات گوناگونی وجود دارد. برخی آن را در اول ماه ذی‌الحجه سال دوم هجری، برخی در ماه شوال و عده‌ای دیگر در بیست و یکم محرم دانسته‌اند. ثمره این پیوند مبارک، پنج فرزند به نام‌های حسن، حسین، زینب، ام‌کلثوم و محسن بود. محسن، که آخرین فرزند بود، پیش از به دنیا آمدن، در شکم مادر از دنیا رفت.

پیامبر اکرم (ص) خطبه عقد امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) را خواندند. بر اساس بسیاری از اسناد و کتاب‌ها، مهریه حضرت فاطمه ۵۰۰ درهم، معادل ۱۵۰۰ گرم نقره خالص بود که به آن «مَهر السُّنه» می‌گویند. مطابق روایات متعدد، امام علی (ع) زره جنگی خود را فروخت و پیامبر با آن پول، وسایل ساده زندگی و جهیزیه حضرت فاطمه را تهیه کردند. همچنین در شب ازدواج، بسیاری از مردم مدینه برای شرکت در مراسم و صرف غذا دعوت شدند.

گزارش‌های تاریخی حاکی از آن است که این ازدواج در سال دوم یا سوم هجرت اتفاق افتاده، اما درباره روز و ماه دقیق آن اختلاف نظر وجود دارد. در کتاب «مناقب آل ابی طالب» که در قرن ششم هجری نوشته شده، آمده است که خطبه عقد در اول ماه ذی‌الحجه و مراسم ازدواج در ششم همین ماه سال دوم هجری برگزار شده است. به همین مناسبت، در تقویم رسمی ایران، روز اول ذی‌الحجه به عنوان روز ازدواج امام علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نامگذاری شده است.

خواستگاری از فاطمه:

با توجه به مستندات، تا پیش از درخواست ازدواج حضرت علی (ع) تعدادی از یاران رسول الله همچون ابوبکر بن ابی‌قُحافه و عمر بن خطاب، پیشنهاد ازدواج خود را از فاطمه به حانب رسول الله بیان کرده بودند.

پیامبر اسلام در جواب آنها گفته بود ازدواج فاطمه به امر خدا صورت می گیرد. در عین حال بعد از ازدواج امیرالمومنین با فاطمه (س) تعدادی از مهاجرین که قبلا از فاطمه خواستگاری کرده بودند، شکایت و گله خود را به پیامبر عرضه داشتند.

رسول الله در جواب آنها گفتند:

«ازدواج علی و فاطمه به فرمان الهی انجام گرفت.»

خطبه عقد:

به گفته ابن شهر آشوب (درگذشته ۵۸۸ق) در مناقب آل ابی طالب بیان شده، رسول الله در زمان ازدواج فاطمه (س) و علی (ع) به بالای منبر رفته و خطبه ای قرائت نمود:

«خداوند به من دستور داده است که فاطمه را به عقد علی درآورم و این کار را انجام داد.»

همچنین در برخی روایات ذکر شده تا هنگامی که حضرت فاطمه (س) در قید حیات بودند، خداوند ازدواج امیرالمومنین را با سایر زن ها حرام کرده بود. لذا حضرت علی (ع) در هنگام زندگی با فاطمه (س) همسر دیگری اختیار نکرد.

تاریخ ازدواج:

درباره تاریخ دقیق ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) نظرهای گوناگونی وجود دارد.
بر اساس یک روایت، پیوند این دو بزرگوار در اول ماه ذی‌الحجه صورت گرفت و مراسم ازدواج آن‌ها در ششم همین ماه، در سال دوم هجرت انجام شد. کتاب المصباح، نوشته‌شده در قرن نهم هجری، نیز اول ذی‌الحجه را روز ازدواج آنان می‌داند. به همین مناسبت، در تقویم رسمی ایران نیز این روز به عنوان «روز ازدواج» نام‌گذاری شده است.

با این حال، دیدگاه‌های دیگری نیز درباره تاریخ عقد و ازدواج ایشان مطرح شده است، از جمله:

– اواخر ماه صفر سال دوم قمری
– عقد در ماه رجب و ازدواج پس از بازگشت امام علی (ع) از جنگ بدر
– عقد در ماه رمضان و ازدواج در ذی‌الحجه سال دوم قمری
– ازدواج در ۲۱ محرم سال سوم هجری
– خواندن صیغه عقد در اواخر صفر و برگزاری مراسم ازدواج در ذی‌الحجه سال دوم قمری
– عقد و ازدواج هر دو در ماه ربیع‌الاول سال دوم قمری

محمدهادی یوسفی غروی، پژوهشگر تاریخ اسلام، معتقد است فاصله میان زمان عقد تا ازدواج حضرت فاطمه و حضرت علی حدود ده ماه بوده است. به باور او، پیامبر (ص) با خواندن سریع عقد خواست به دیگر خواستگاران حضرت فاطمه (س) پاسخ روشنی بدهد. همچنین، به تعویق انداختن مراسم ازدواج می‌تواند به این دلیل باشد که حضرت فاطمه (س) از نظر جسمی به بلوغ کامل برسد.

سن فاطمه هنگام ازدواج:

در مورد سن حضرت فاطمه (س) هنگام ازدواج، دیدگاه‌های مختلفی وجود دارد. به گفته سید محمد امین، تاریخ‌نگار شیعه، این تفاوت‌ها به دلیل اختلاف در تاریخ تولد و تاریخ ازدواج ایشان است. بر پایه روایت‌های معتبر، حضرت فاطمه (س) در سال پنجم پس از بعثت به دنیا آمده است و درباره زمان ازدواج او نیز روایت‌های سال اول، دوم و سوم هجرت وجود دارد. بنابراین، سن ایشان در زمان ازدواج می‌تواند ۹، ۱۰ یا ۱۱ سال بوده باشد. البته در برخی روایت‌ها سن ازدواج حضرت فاطمه (س) ۱۸ سال و در برخی دیگر ۱۵ سال و پنج ماه ذکر شده است.

همچنین در کتاب «الاستیعاب» که از منابع معروف در زمینه زندگی صحابه در قرن پنجم هجری است، آمده که حضرت علی (ع) در زمان ازدواج ۲۱ سال سن داشته‌اند.

مهریه و جهیزیه:

بر اساس برخی روایت‌ها، مهریه حضرت فاطمه (س) به صورت‌های مختلفی مانند دوازده و نیم اوقیه، ۵۰۰ درهم، ۴۸۰ درهم و ۴۰۰ مثقال نقره ثبت شده است. ابن‌شهرآشوب، که از دانشمندان شیعه است، مقدار دقیق مهریه را ۵۰۰ درهم می‌داند. به گفته او، این تفاوت‌ها به خاطر تفاوت در چیزهایی است که به عنوان مهریه بیان شده‌اند؛ مانند پارچه کتانی یمنی، پوست حیوان دباغی‌نشده، گیاهان خوشبو، یا حتی زره و پوست گوسفند یا شتر. مهریه ۵۰۰ درهمی، که به آن مهرالسنه گفته می‌شود، همان مقداری است که پیامبر برای همسران و دخترانشان تعیین کردند و معادل ۱۵۰۰ گرم نقره خالص است.

در کتاب امالی شیخ طوسی آمده است که امیرالمومنین (ع) با فروش زره خود و دادن پول آن به پیامبر، هزینه‌های زندگی و وسایل خانه را فراهم کرد. بخشی از این پول را به بلال حبشی دادند تا برای حضرت فاطمه عطر بخرد. سپس بقیه پول را به افرادی مانند عمار، یاسر و چند تن از یارانش سپردند تا وسایل مورد نیاز زندگی را تهیه کنند.

یکی از بخش‌های جهیزیه حضرت فاطمه (س) پیراهنی بود که ایشان در شب عروسی به یک زن نیازمند بخشیدند و خود با لباسی ساده به خانه همسرشان رفتند.

ولیمه و محل زندگی:

بر پایه روایتی که شیخ طوسی در کتاب امالی نقل کرده است، پیامبر خدا و امام علی برای جشن ازدواجشان، یک مهمانی عمومی برای بسیاری از مردم مدینه ترتیب دادند. در این مهمانی، پیامبر نان و گوشت فراهم کرد و علی نیز خرما و روغن تهیه نمود. پس از پایان مراسم، حضرت محمد، دست فاطمه (س) را در دست علی گذاشت و آن دو را به سوی خانه خودشان راهی کرد. سپس پیامبر به دنبال آنها رفت و از خداوند خواست که فرزندان و نسل این دو را پربرکت کند.

بر اساس چند سند معتبر، خانه امام علی و حضرت فاطمه، تنها چند روز پس از ازدواج، به محلی نزدیک به خانه پیامبر منتقل شد. دلیل این جابه‌جایی، احساس دلتنگی و فراقی بود که پیامبر به خاطر دوری از دخترش فاطمه تجربه می‌کرد. در ابتدا، پیامبر قصد داشت آن دو را در خانه خودش ساکن کند، اما یکی از همسایگانش به نام حارثه بن نعمان که از یاران رسول خدا بود، خانه خود را به آن دو بخشید تا آنجا را برای زندگی انتخاب کنند.

سایر همسران:

امام علی (ع) پس از ازدواج با حضرت فاطمه (س)، تا زمانی که ایشان در قید حیات بودند، همسر دیگری انتخاب نکردند. اما پس از شهادت آن بانوی بزرگوار، ایشان ازدواج‌های دیگری داشتند.

یکی از همسران ایشان، دختر ابوالعاص بن ربیع بود که مادرش زینب، دختر پیامبر اسلام (ص) محسوب می‌شد. همسر دیگر ایشان، ام البنین، دختر حزام بن دارم کلابیه بود که ثمره این ازدواج، فرزندانی به نام‌های عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد.

تمام این چهار فرزند ام البنین، در حادثه غم‌انگیز کربلا، در کنار برادرشان امام حسین (ع) جان خود را فدا کردند و به شهادت رسیدند.

علاوه بر این‌ها، امام علی (ع) همسران دیگری نیز داشتند که عبارتند از: لیلی دختر مسعود بن خالد، اسماء بنت عمیس خثعمی (مادر یحیی و عون)، ام حبیب دختر ربیعه تغلبیه که به صهباء معروف بود، خوله دختر جعفر بن قیس حنفیه (مادر محمد بن حنفیه)، ام سعید دختر عروه بن مسعود ثقفی و محیاه دختر امرئ القیس بن عدی کلبی.

فرزندان:

در کتاب ارشاد که نوشتهٔ شیخ مفید است، آمده که امام علی (ع) بین ۲۷ تا ۲۹ فرزند داشته‌اند. در ادامه، نام فرزندان و مادران آن‌ها به ترتیب آورده شده است:

فرزندان از حضرت فاطمه (س):
۱. حسن
۲. حسین
۳. زینب کبری
۴. زینب صغری
۵. محسن

فرزند از خوله:
۶. محمد حنفیه

فرزندان از ام‌حبیب:
۷. عمر
۸. رقیه

فرزندان از ام‌البنین:
۹. عباس
۱۰. جعفر
۱۱. عثمان
۱۲. عبدالله

فرزندان از لیلا:
۱۳. محمد اصغر
۱۴. عبیدالله

فرزند از اسماء:
۱۵. یحیی

فرزندان از ام سعید:
۱۶. ام الحسن
۱۷. رمله

فرزندان از همسران دیگر:
۱۸. محمد اوسط
۱۹. أم هانی
۲۰. خدیجه
۲۱. جمانه (أم جعفر)
۲۲. زینب صغری
۲۳. أمامه
۲۴. رقیه صغری
۲۵. نفیسه
۲۶. ام‌سلمه
۲۷. أم الکرام
۲۸. میمونه
۲۹. فاطمه

نقش آفرینی امام علی (ع) در جنگ ها

حضرت علی (ع) در تمام نبردهای زمان پیامبر اسلام، نقش مهم و مؤثری داشت. او در بیشتر جنگ‌ها همراه و یار وفادار رسول خدا بود و فقط در غزوه تبوک در کنار ایشان حاضر نشد. در بسیاری از این نبردها، حضرت علی پرچم‌دار سپاه اسلام بود. همچنین در مواقعی که برخی از سربازان در میانه جنگ می‌گریختند، او ثابت‌قدم در کنار پیامبر می‌ماند و به دفاع و جنگ ادامه می‌داد.

جنگ بدر:

اولین نبردی که با فرماندهی رسول الله میان مسلمانان و مشرکان قریش انجام گرفت، جنگ بدر نام داشت. جنگ مذکور در هفدهم رمضان سال دوم هجرت در کنار چاه های بدر صورت گرفت. در این نبرد تعدادی از روسای قریش از جمله ابوجهل و عتبه بن ربیعه به هلاکت رسیدند.

حضرت علی (ع) در پیکار تک به تک، در ابتدای جنگ موفق شد ولید بن عتبه بن ربیعه را به درک واصل کند. در نبرد مذکور شخصی به نام نوفل ‌بن خویلد که رسول الله او را مورد لعن و نفرین قرار داده بود، توسط امیرالمومنین کشته شد.

در عین حال تعداد ۲۰ نفر از سپاهیان مشرک که در میان آن ها حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید دیده میشد، با دلاوری های حضرت علی (ع) به هلاکت رسیدند. سالها بعد امیرالمومنین در نامه ای که به معاویه ارسال کرده بود چنین نوشت:

«هنوز شمشیری که به‌وسیله آن جد تو (عتبه پدر هند جگرخوار) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابی‌سفیان) را کشتم، در نزد من است.»

جنگ احد:

در جنگ احد پس از پیروزی مشرکان در نبرد، تعداد زیادی از سپاهیان مسلمان از کارزار پا به فرار گذاشته و پیامبر را رها کردند.

حضرت علی (ع) از اشخاص نادری بود که نه تنها فرار نکرده، بلکه با همه وجود به حفظ و حراست از وجود رسول الله می پرداخت. امیرالمومنین این رویداد را چنین بیان کرد:

«مهاجر و انصار به سوی خانه‌های خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسول‌الله دفاع کردم.»

به نقل از منابع معتبر شیعه و سنی، به حرمت از خودگذشتگی های حضرت علی (ع) ملک وحی، جبرئیل بر رسول الله نازل گشته و به تقدیس و ستایش حضرت علی پرداخته و گفت:

«این نهایت فداکاری است که او از خود نشان می‌دهد.»

نبی مکرم اسلام به تایید جبرئیل پرداخته و بیان کرد:

«من از علی هستم و او از من است»

پس از آن، ندایی در آسمان به گوش رسید که:

«لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست»

جنگ خندق (احزاب):

تا قبل از آغاز جنگ خندق، پیامبر اکرم (ص) در خصوص تدابیر دفاعی از شهر مدینه، با یاران خود به گفتگو و مشورت پرداخت. در این میان سلمان فارسی از اصحاب رسول الله پیشنهاد کرد جهت ایجاد فاصله بسیار لشکر دشمن از مسلمانان، خندق هایی در ابعاد بزرگ و عظیم در پیرامون شهر مدینه حفر نمایند. پس از شروع جنگ، دو لشکر مذکور چند روز را در دو طرف خندق در مقابل یکدیگر به نظاره نشسته بودند و گه گداری با پرتاب سنگ و تیر به جانب یکدیگر اقدام می کردند.

پس از آن عمرو بن عبدود از سپاه مشرکان به همراه چند نفر، از باریک ترین مناطق خندق خودشان را به آن سوی دیگر رساندند. بعد از آنکه انواع عمرو بن عبدود چند بار پی در پی اقدام به مبارزه طلبی از مسلمانان نموده و پاسخی نشنید، حضرت علی (ع) از رسول الله کسب اجازه نموده و پس از پذیرش پیامبر، عازم میدان مبارزه گردید. امیرالمومنین در پیکار تن به تن با عمرو او را به زمین زده و به هلاکت رساند.

بعد از پایان یافتن مبارزه امام علی (ع) با عمرو، پیامبر اسلام فرمود:

«ضَربَهُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادهِ الثقلَین؛ [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جن و انس برتر است.»

مردی ز کننده در خیبر پرس                                     اسرارِ کرم ز خواجه قنبر پرس

گر طالب فیض حق به صدقی حافظ                      سرچشمه آن ز ساقی کوثر پرس

«دیوان حافظ شیرازی، ص۷۴۳»

جنگ خیبر:

در ابتدای سال هفتم هجرت جنگ خیبر انجام گرفت. پیامبر اکرم (ص) جهت ریشه‌کنی با فتنه های یهودیان، فرمان حمله به قلعه آنها را صادر کرد.

پس از آنکه جنگاورانی همچون ابوبکر و عمر با وجود تلاش فراوان موفق نشدند دروازه قلعه را از جا برکنند، رسول الله فرمود:

«فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند»

سپیده دم روز بعد پیامبر اسلام حضرت علی را فراخوانده و پرچم اسلام را به او داد. به نقل از شیخ مفید، حضرت علی (ع) پا به میدان رزم نهاده و یکی از عظیم ترین دروازه های قلعه را فتح نمود و تا خاتمه یافتن این نبرد از آن به جای سپر استفاده کرده و به کار می گرفت.

فتح مکه:

پیامبر اکرم (ص) در روزهای نخست ماه رمضان سال هشتم هجرت، به قصد فتح شهر مکه، به همراه گروهی از یاران از مدینه خارج شدند. در ابتدا، پرچم سپاه اسلام به سعد بن عباده سپرده شد، اما وقتی پیامبر سخنانی درباره انتقام‌جویی از او شنیدند، پرچم را به امام علی (ع) واگذار کردند. پس از آنکه مکه فتح شد، رسول خدا همه بت‌های درون کعبه را از بین بردند. سپس به امام علی (ع) دستور دادند تا بر شانه‌های ایشان بایستد و بت خزاعه را که بر بالای کعبه نصب شده بود، به پایین بیندازد.

جنگ حنین:

تا سال هشتم هجری، نبردی به نام جنگ جنین رخ داد. در این جنگ، پرچم مسلمانان مهاجر را امام علی (ع) در دست داشت. هنگام نبرد، ناگهان سپاه دشمن حمله‌ای سنگین را آغاز کرد. این حمله باعث شد برخی از سربازان مسلمان بترسند و از میدان جنگ فرار کنند. اما در میان این هرج و مرج، گروهی کوچک ثابت قدم ماندند و از پیامبر اسلام دفاع کردند و جای خود را ترک نکردند.

جنگ تبوک:

غزوه تبوک تنها نبردی بود که امام علی ع دوشادوش رسول الله شرکت نداشت.‌ امیرالمومنین به امر نبی مکرم اسلام در شهر مدینه مانده بود که در نبود ایشان عهده دار حفاظت از شهر و مانع اجرای فتنه های منافقان شود‌. در پی این ماموریت و حضور امام علی در مدینه، اشخاص منافق شروع به پراکندن سخنان کذب و دروغ نمودند. امیرالمومنین جهت خنثی سازی توطئه‌ و شایعات آنها، سریعا خود را به سلاح و زره تجهیز نموده و به خارج از شهر نزد رسول الله رفته و ایشان را در جریان موضوع گذاشتند.

در این هنگام پیامبر اکرم (ص) با به زبان آوردن سخنانی که به حدیث منزلت شهرت یافت، به امام علی ع پاسخ دادند:

«برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی.‌ ای علی! آیا خشنود نمی‌شوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود»

سرایا:

غزوه‌هایی که پیامبر اکرم (ص) شخصاً در آن‌ها حضور نداشتند و یکی از یاران ایشان فرماندهی سپاه را بر عهده داشت، سَریّه یا بَعث نامیده می‌شوند. در ادامه، سریه‌هایی که امیرالمومنین علی (ع) در آن‌ها شرکت داشت، بیان می‌شود:

سریه «علی بن ابی‌طالب (ع)» به منطقه «فدک» برای مقابله با قبیله بنی سعد، که در ماه شعبان سال ششم هجری رخ داد.
سریه «علی بن أبی طالب (ع)» برای ویرانسازی بتخانه «فِلس» که متعلق به قبیله بنی طَیّ بود و در ماه ربیع‌الثانی سال نهم هجری انجام شد.
سریه «علی بن أبی طالب (ع)» به یمن، که در ماه رمضان سال دهم هجری اتفاق افتاد.

ماموریت به سوی یمن:

در سال دهم هجری، پیامبر اکرم (ص) امام علی (ع) را به منطقه یمن فرستاد. طبق گفته‌های امیرالمومنین، رسول خدا او را برای دعوت مردم یمن به اسلام، آموزش دستورات دینی و بیان مسائل حلال و حرام به آنجا اعزام کرد و به او تأکید کرد که تا جایی که ممکن است، آغازگر جنگ نباشد و از درگیری پرهیز کند. در این سفر، چندین قبیله بزرگ و مشهور یمن، مانند قبیله هَمْدان، به دست امام علی (ع) با اسلام آشنا شدند و مسلمان شدند. پس از آن، دیگر قبایل یمنی نیز به پیروی از هَمْدان به دین اسلام روی آوردند.

از دیگر کارهای امیرالمومنین در این سفر، حل و فصل disputes میان برخی قبایل یمنی و گرفتن زکات از آنان بود. مورخان و پژوهشگران معتقدند که علاقه و گرایش برخی قبایل کوچک‌تر یمن، مانند مَذحِج و هَمْدان، به امام علی (ع) و حمایت آنان از اهل بیت، ریشه در همین سفر دارد.

جانشینی پیامبر در غدیر خم

پیامبر بزرگ اسلام در سال دهم هجری، پس از هجرت به مدینه، برای اولین بار قصد کردند تا برای انجام حج تمتع به مکه سفر کنند. ایشان این تصمیم را به همه مسلمانان اطلاع دادند و شمار زیادی از مؤمنان همراه پیامبر عازم این سفر شدند. همچنین پیامبر نامه‌ای برای حضرت علی که در یمن برای جهاد حضور داشتند، فرستادند و از ایشان خواستند تا برای شرکت در حج به ایشان بپیوندند.

نزول آیه تبلیغ:

زائران خانه خدا پس از انجام دادن مراسم حج، در راه بازگشت به همراه پیامبر اسلام در روز پنجشنبه هجدهم ذی‌الحجه به منطقه‌ای به نام غدیر خم رسیدند. پیش از آنکه مسافران شام، مصر و عراق از این جمعیت بزرگ جدا شوند، فرشته وحی، جبرئیل، بر پیامبر نازل شد و از سوی خداوند بلندمرتبه به حضرت محمد ﷺ دستور داد که حضرت علی (ع) را به عنوان جانشین و ولی پس از خود به همه مردم معرفی کند.

پس از نزول این آیه، رسول الله دستور توقف به همه کاروان‌ها دادند و فرمودند: کسانی که جلوتر رفته‌اند به غدیر خم برگردند و آنان که هنوز عقب مانده‌اند، به دیگران در غدیر بپیوندند.

ایراد خطبه:

پیامبر اکرم (ص) بعد از به جا آوردن نماز ظهر خطبه ای بیان کردند که به خطبه غدیر شهرت داشته و در آن فرمودند:

«حمد و ستایش مخصوص خداوند است و از او یاری می‌خواهیم و به او ایمان داریم و از شر نفس‌هایمان و زشتی‌های کردارمان، به او پناه می‌بریم… خداوند لطیف و خبیر مرا خبر داد که من به زودی (به سوی او) فرا خوانده می‌شوم و (دعوت او را) اجابت خواهم نمود… من پیش از شما در کنار حوض (حوض کوثر) حاضر می‌گردم و شما در کنار آن بر من وارد می‌گردید، پس بنگرید که پس از من چگونه درباره ثقلین رفتار می‌کنید؛ ثقل اکبر کتاب خداست… و ثقل دیگر، عترت من است…»

در ادامه پیامبر اکرم (ص) دست امیرالمومنین را بلند کرده تا همه مردم او را ببینند و بیان کردند:

««أَلَسْتُمْ تَعْلَمُونَ أَنِّی أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ؟؛ای مردم، آیا من از خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار‌تر نیستم؟ مردم پاسخ دادند: آری،‌ ای رسول خدا. حضرت فرمود: «مَنْ کُنْتُ مَوْلَاهُ، فَعَلِیٌّ مَوْلَاهُ، اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالَاهُ، وَعَادِ مَنْ عَادَاهُ؛ خداوند ولی من است و من ولی مؤمنین‌ام و من به خود شما، به ولایت [سرپرستی] شما سزاوار ترم. هر کس که من مولای اویم، علی مولای اوست.»

پیامبر اکرم (ص) سه بار جمله مذکور را تکرار کرده و فرمود:

«خداوندا، دوست بدار و سرپرستی کن هر کسی را که علی را دوست دارد و او را مولای خود بداند و دشمن بدار هر کسی را که او را دشمن می‌دارد و یاری نما هر کسی را که او را یاری می‌نماید و به حال خود رها کن هر کس را که او را وا می‌گذارد.»

پس از آن مردم را خطاب قرار داده و فرمود:

«حاضران این پیام را به غایبان برسانند.»

نزول آیه اکمال:

در حالی که هنوز جمعیت حاضر پراکنده نشده بودند، مجددا جبرئیل به رسول الله نازل شده و از طرف خداوند آیه سوم سوره مائده را که به آیه اکمال معروف است به ایشان وحی کرد.‌ در قسمتی از آیه چنین آمده است:

«الْیوْمَ أَکمَلْتُ لَکمْ دینَکمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکمْ نِعْمَتی وَ رَضیتُ لَکمُ الْإِسْلامَ دیناً؛ امروز دین شما را کامل نمودم و نعمت خود را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»

تبریک به امام علی (ع):

پس از این جریان مردم به جانب امام علی (ع) روی آورده و به ایشان تبریک و تهنیت گفتند. از کسانی که جلوتر از سایر افراد و یاران پیامبر، به امام علی ع تبریک گفت، عمر بود. او به طور مداوم به امیرالمومنین می گفت:

«بر تو گوارا باد‌! ای پسر ابوطالب!، تو مولای من و مولای هر مرد و زن با ایمان گشتی.»

پیامبر اکرم (ص) فرمان داد خیمه ای برای امام علی (ع) علم کرده و به مسلمانان امر کرد، گروه گروه به حضور ایشان رفته و به عنوان امیرالمومنین به آن حضرت سلام داده و تبریک گویند. پس از آن همه مردم حتی همسران رسول الله و همسران مسلمانان، فرمان رسول الله را به جا آوردند.

حاضران:

در مورد تعداد افرادی که در واقعه غدیر خم حاضر بودند، نظرات مختلفی وجود دارد. ارقامی که از سوی تاریخ‌نگاران و راویان ذکر شده، متفاوت است؛ از جمله ده هزار، دوازده هزار، هفده هزار، هفتاد هزار و حتی صد و بیست هزار نفر. برخی با توجه به تعداد حاجیان در حجةالوداع، روایت حضور ده هزار نفر در غدیر خم را معتبرتر می‌دانند.

تعدادی از یاران پیامبر که در این رویداد حضور مستقیم داشتند و آن را بدون واسطه نقل کرده‌اند، عبارتند از: عمر بن خطاب، عثمان بن عفان، عایشه بنت ابوبکر، سلمان فارسی، ابوذر غفاری، زبیر بن عوام، جابر بن عبدالله انصاری، عباس بن عبدالمطلب و ابوهریره. هر دو گروه شیعه و اهل سنت بر وقوع حادثه غدیر خم اتفاق نظر دارند و آن را در منابع معتبر خود ثبت کرده‌اند. همچنین جمله‌ای مانند «من کنت مولاه فهذا علی مولاه» همواره در بیان این واقعه تکرار شده است.

آیات نازله درباره غدیر:

به اعتقاد دانشمندان شیعه و سنی آیاتی از قرآن کریم در خصوص ماجرای غدیر خم در حجه الوداع نازل گردیده است:

«الیوم أکملت لکم دینکم و أتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دیناً؛ امروز، دینتان را برای شما کامل و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.» که از آن به آیه اکمال شناخته می شود.

«یا أیها الرسول بلغ ما أنزل الیک من ربّک فان لم تفعل فما بلّغت رسالته و الله یعصمک من النّاس؛‌ ای پیامبر، آنچه را از ناحیه پروردگارت به تو نازل شد، ابلاغ کن و اگر انجام ندهی، اصلاً پیغام پروردگار را نرساندی و خدا تو را از (شر) مردم، نگه می‌دارد.» آیه مذکور به نام آیه تبلیغ شهرت دارد.

پس از آن که رسول الله موضوع امامت و ولایت امام علی (ع) را به مسلمین اعلام کرد، شخصی به نام نعمان بن حارث فهری به شکل گله و شکایت به پیامبر عرضه کرد:

«ما را به توحید و قبول رسالتت و انجام جهاد و حج و روزه و نماز و زکات امر کردی، ما هم قبول کردیم. اما به این مقدار راضی نشدی تا اینکه این جوان را منصوب کردی و او را ولی ما قرار دادی. آیا این اعلام ولایت از ناحیه خودت بوده، یا از سوی خدا؟»

هنگامی که پیامبر اسلام در پاسخ او بیان کرد که از طرف خدای متعال بوده است، او با حالت تکذیب و حاشا با صدای بلند از خداوند درخواست کرد در صورتی که این فرمان از طرف او بوده است، سنگی از آسمان بر سرش نازل کند. در این شرایط بلافاصله سنگی از آسمان بر سرش فرود آمده و جان او را همان دم گرفت و در پس آن، این آیه نازل شد:

«سأل سائل بعذاب واقع للکافرین لیس له دافع»

انتخاب خلیفه در سقیفه

پس از درگذشت پیامبر اسلام، در شرایطی که امام علی (ع) به همراه خاندان پیامبر مشغول پاکسازی و خاکسپاری پیکر ایشان بودند، گروهی از انصار به دلیل نگرانی و ترس از این که قریش قصد دارد به خاطر کشته‌شدگانش در جنگ‌های گذشته از آنان انتقام بگیرد، و همچنین به این علت که می‌دانستند قریش به سفارش‌های رسول خدا درباره جانشینی امام علی (ع) عمل نخواهد کرد، در محلی به نام سقیفه بنی‌ساعده جمع شدند تا برای خود جانشینی از میان انصار برگزینند.

وقتی ابوبکر و عمر از این گردهمایی باخبر شدند، به همراه افرادی مانند ابوعبیده جراح، عبدالرحمن بن عوف و عثمان بن عفان به محل سقیفه رفتند. پس از گفت‌وگوها و بحث‌های فراوان، و در حالی که واقعه مهم غدیر نادیده گرفته شد، سرانجام ابوبکر را به عنوان خلیفه معرفی کردند.

پیشینه مخالفت‌ها با امام علی (ع):

زمانه زندگانی امام علی (ع) موقعیتی متلاطم، شکننده و بسیار موثر در همه تاریخ اسلام بوده است.‌ به ویژه پس از آن که ایشان به خلافت رسیدند، بحث و جدل های بسیاری در بین مسلمانان اتفاق افتاد.‌ عبدالرحیم قنوات در دانشنامه امام علی (ع) چنین درج کرده که سرچشمه اصلی این اختلافات در عصر رسول الله و امام علی (ع) چشم و هم چشمی های طایفه ای و قبیله ای در میان قریش و فرزندان عبد مناف بوده است.

با کنایه به نزاع و کشمکش در بین فرزندان و نسل عبد مناف جهت رسیدن به رتبه ها و منصب های مکه، از کاهش قدرت بنی هاشم در مقابل بنی امیه پس از درگذشت عبدالمطلب خبر داده و تاکید کرد، بعد از شروع زورگویی های بنی امیه با فرماندهی معاویه بر امیرالمومنین (ع)، از زمان شروع خلافت رقابت خانوادگی در بین خاندان عبدالمطلب و خاندان حرب که پدربزرگ معاویه بود به نهایت خود رسید.

در این شرایط بنی امیه به قدری پا را فراتر از حد گذاشت که ایمان ابوطالب پدر بزرگوار امیرالمومنین را به دیده شک و ابهام نگریسته و آن را در اذهان قرار داد. این شرایط اختناق تا صد سال پس از آن و شروع زمامداری عباسیان ادامه یافت. به نقل از قنوات سلسله زمامداری عباسیان نیز این فشارها با هدف دیگری صورت گرفت.

از آن جهت که نسبت خانوادگی عباسیان به عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر ختم می شد و با در نظر گرفتن آنکه او در وهله نخست مسلمان نشده بود و حتی در جنگ بدر توسط سپاه مسلمانان به اسارت رسول الله رسید، عباسیان نسبت به نیکی، برتری و دلاوری‌های علویان احساس ضعف و ناتوانی داشتند.

اتفاقاتی که در غزوه بدر صورت گرفت، از جریانات ویژه ای است که عامل برخی مناقشات و مشاجرات کلامی و سیاسی در دوران حکومت امام علی (ع) بوده است. حضرت علی در طی جنگ بدر بالاترین دلاوری را در به هلاکت رساندن مشرکان داشت. لذا به نقل از واقدی تعداد افرادی که توسط امیرالمومنین به هلاکت رسیدند ۲۲ نفر، ابن ابی‌الحدید ۳۵ نفر (در حدود نیمی کشته‌شده‌ها) و شیخ مفید، ۳۶ نفر بیان کرده اند.‌

در دانشنامه جهان اسلام که توسط حسن طارمی تالیف گردیده چنین آورده شده که ۱۳ نفر از هلاک شدگان توسط امیرالمومنین از روسای قریش بودند که در میان آنها ابوجهل دیده می شود. این شکست و نابود شدن اشخاص نامدار و روسای قریش، شکستی مفتضحانه بوده و موجب خدشه دار شدن وجهه و اعتبار آنها در میان عرب بوده است.

با توجه به مستندات تاریخی اهالی قریش از هنگام جنگ بدر، کینه و تنفر از امیرالمومنین در وجودشان شکل گرفته که حتی پس از گرویدن به اسلام با به زبان آوردن اشعاری، سعی داشتند که مردم طایفه قریش را در جهت نبرد با حضرت علی و زیر پا گذاشتن بیعت شان ترغیب کنند.

در این میان هیچ یک از صحابه رسول الله را همچون امام علی ع، دشمن محسوب نکردند. حسد و کینه توزی تعدادی از همرزمان نسبت به امام علی ع بعد از جنگ بدر و هم جهت شدن این تنفر با حسادت دشمنان موجب شد، در جانشینی رسول الله و روند این جریان تاثیر بسزایی به جا گذارد.

در دانشنامه امام علی ع سید حسن فاطمی، گرایش و محبت پیامبر اکرم (ص) را به حضرت علی (ع) از جمله عوامل تنفر و حسد ورزی قریشیان به او بر شمرده است. به عقیده فاطمی جریانات سقیفه و در پی آن برگزیدن ابوبکر در مقام جانشینی رسول الله، تا قبل از شهادت ایشان آغاز گردیده و عده ای جهت برکناری امیرالمومنین، طرح ریزی و اقدام کرده بودند.

او بیان کرده ناکامی و شکست هایی که منافقان و کینه‌توزان از قدرت و شمشیر امیرالمومنین داشته از یک طرف و آسیبی که مهاجران قریش از جانب انصار مدینه دریافت کرده بودند از طرف دیگر، باعث شد انصار در تعیین جانشینی رسول الله از بین خودشان پیش دستی کرده و ابوبکر و سایر اهالی قریش در مدینه از این موقعیت به نفع خود استفاده کنند. این امر در شرایطی بود که امیرالمومنین در حال انجام مراسم کفن و دفن رسول الله بوده است.

به نقل از ابن حنبل که در کتاب فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع) صفحه ۲۲۵ آورده، پیامبر (ص) فرمودند:

«همانا جانشینم و وارثم، که قرضم را ادا می‌کند و وعده‌هایم را به انجام می‌رساند، علی بن ابی‌طالب است.»

موضع امام علی (ع):

امیرالمؤمنین در روز سقیفه با ابوبکر بیعت نکرد. پس از آن، درباره چگونگی و زمان بیعت، میان تاریخ‌نویسان اختلاف نظر وجود دارد. بر اساس برخی منابع، امام علی(ع) گفتگویی آرام، مفصل و آشکار با ابوبکر انجام داد و در آن، او را به دلیل کوتاهی در ماجرای سقیفه و نادیده گرفتن حق اهل‌بیت پیامبر(ص) سرزنش کرد.

در ادامه، ابوبکر تحت تأثیر استدلال‌های محکم امام قرار گرفت و تا آستانه بیعت با حضرت علی(ع) به عنوان جانشین پیامبر(ص) پیش رفت. اما پس از مشورت با برخی یارانش، از این تصمیم منصرف شد. پس از آن، امام علی(ع) در گردهمایی‌ها و سخنرانی‌های مختلف، موضوع سقیفه را مورد نقد و پرسش قرار می‌داد و حق خود را در جانشینی پیامبر خدا یادآوری می‌کرد. از میان این سخنان، خطبه شقشقیه از مشهورترین خطبه‌هایی است که ایشان در آن به این رویداد پرداخته است.

در برخی منابع آمده است که امیرالمؤمنین پس از واقعه سقیفه و در دوران زندگی حضرت فاطمه(س)، شب‌ها آن بانوی بزرگوار را سوار بر مرکب می‌کرد و به درِ خانه انصار و محفل‌های آنان می‌برد و برای گرفتن حق خود، درخواست یاری می‌کرد. پاسخ آنان این بود: «ای دختر پیامبر! ما با ابوبکر بیعت کرده‌ایم؛ اگر علی زودتر اقدام می‌کرد، ما از او رویگردان نمی‌شدیم.» امام علی(ع) در پاسخ می‌فرمود: «آیا من باید پیامبر را رها می‌کردم و به خاک نمی‌سپردم و به دنبال خلافت می‌رفتم؟»

پافشاری امیرالمؤمنین بر حق جانشینی پیامبر(ص) تنها به این موارد محدود نبود. یکی از مهم‌ترین رویدادهایی که در آن امام بر حق مسلم خود پافشاری کرد، واقعه‌ای است به نام «مُناشده» که به معنای سوگند دادن است. در این رویداد، حضرت علی(ع) یاران پیامبر(ص) را به خدا سوگند داد تا آنچه از رسول خدا درباره امام شنیده‌اند، گواهی دهند.

علامه امینی اشاره کرده که اسناد فراوانی از شیعه و اهل سنت وجود دارد که وقوع «مناشده» را در مکانی به نام «رحبه» در سال ۳۵ هجری — همزمان با آغاز خلافت امیرالمؤمنین — تأیید می‌کنند. در این رویداد، حضرت علی(ع) از یاران پیامبر(ص) خواست تا درباره آنچه در روز غدیر از رسول الله درباره جانشینی امام شنیده‌اند، شهادت دهند.

همچنین اسناد دیگری از شیعه از وقوع «مناشده» دیگری در شورای شش‌نفره تعیین خلافت عمر خبر می‌دهند. بر پایه این اسناد، امیرالمؤمنین فهرستی طولانی از رویدادهایی را برمی‌شمارد که پیامبر(ص) در آنها به روشنی بر جانشینی امام تأکید کرده بود و سپس از همه اعضای شورا می‌خواهد به خدا سوگند بخورند و بگویند آیا این سخنان را از پیامبر شنیده‌اند یا نه؟ که در نهایت همگی آن را تأیید کردند.

دوران خلفای سه‌گانه

در طول ۲۵ سالی که سه خلیفه نخست حکومت را در دست داشتند، امام علی (ع) به طور عمده از مسائل سیاسی و حکومتی فاصله گرفت و بیشتر به فعالیت‌های علمی و اقتصادی مشغول بود. از جمله این فعالیت‌ها می‌توان به گردآوری قرآن که به مصحف امام علی (ع) معروف شد، مشورت دادن به هر سه خلیفه در زمینه‌های مختلف، رسیدگی به وضعیت فقرا و نیازمندان، خریداری و آزاد کردن ده‌هزار برده، پرداختن به کشاورزی و درختکاری، حفر چاه‌های آب و ساخت مساجدی مانند مسجد فتح در مدینه، مسجد کنار قبر حمزه و مسجد میقات اشاره کرد. همچنین ایشان ساختمان‌ها و زمین‌هایی را وقف کردند که درآمد سالانه‌ای معادل چهل هزار دینار داشت.
در ادامه به توضیح برخی از این اقدامات می‌پردازیم.

جمع آوری قرآن:

دانشمندان و عالمان بزرگ اسلام، چه شیعه و چه سنی، همگی بر این باور هستند که امام علی (ع) پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) و به دستور ایشان، شروع به جمع‌آوری قرآن کردند. در روایتی آمده است که امام علی (ع) سوگند یاد کردند که ردا بر دوش نگیرند، مگر پس از آنکه کار گردآوری قرآن کریم به پایان برسد. همچنین نقل شده که ایشان در طول شش ماه، موفق به جمع‌آوری و تنظیم قرآن شدند.

جنگ با رومیان:

بنا بر سندی معتبر پس از شهادت نبی مکرم اسلام، هنگامی که ابوبکر حکومت را عهده دار شد، جهت انجام جنگ با رومیان با عده ای از یاران رسول الله که امیرالمومنین نیز در زمره آنها بود، به مشورت پرداخت. هر یک از آنها عقیده و دیدگاه خود را بیان کردند.‌

امام علی (ع) فرمودند:

«اگر نبرد کنی پیروز خواهی شد.»

ابوبکر گفت:

«نوید نیک دادی.»

در ادامه سپاهی را برای لشگرکشی به روم فراهم کرد.

مبدا تاریخ اسلامی:

امام علی (ع) پیشنهاد دادند که سال هجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به مدینه، به عنوان مبدأ تاریخ مسلمانان در نظر گرفته شود. عمر نیز این پیشنهاد را پذیرفت و آن را مبنای تقویم اسلامی قرار داد.

ابوبکر:

با آغاز زمامداری ابوبکر، رویدادهای ناگواری برای خاندان پیامبر اسلام رخ داد. از جمله این حوادث، هجوم خشن به خانه امام علی (ع) برای گرفتن بیعت به نفع ابوبکر بود. همچنین فدک، که ملکی بود پیامبر آن را به دخترش حضرت فاطمه (س) بخشیده بود، از دست اهل بیت خارج شد. این وقایع در نهایت به شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) انجامید.

بیعت اجباری:

اجتناب امام علی (ع) از انجام بیعت با ابوبکر و اقدامات برخی از یاران رسول الله که به حکومت ابوبکر اعتراض کردند، به عنوان یک تهدید برای ابوبکر و عمر محسوب می شد. لذا ابوبکر و عمر مصمم شدند به این تهدیدات و خطرات خاتمه داده و با توسل به زور امیرالمومنین را مجبور به بیعت با ابوبکر کنند. در این راستا ابوبکر برای چند بار یکی از یارانش به نام قنفذ را به منزل امام علی (ع) راهی کرد تا بدین وسیله او را به انجام بیعت ترغیب کند ولی ایشان قبول نکردند.

سرانجام عمر به ابوبکر گفت:

«خود برخیز تا نزد وی برویم.»

از این رو ابوبکر با همراهی عمر، عثمان، خالد بن ولید، مغیره بن شعبه، ابوعبیده جراح و قنفذ به منزل امیرالمومنین راهی شدند. هنگامی که آنها به درب منزل حضرت علی (ع) رسیدند، بعد از گفتن توهین و الفاظ رکیک به امام علی (ع) و فاطمه زهرا و شکستن درب خانه بر روی ایشان، در شرایطی که آن بانوی بزرگوار بین در و دیوار مانده و با وارد شدن میخ در به پهلویش فرزند شش ماهه در شکمشان سقط شد، او را زیر ضربات تازیانه قرار داده و به جانب امیرالمومنین یورش بردند.

وقتی با مقاومت و ایستادگی حضرت علی مواجه شدند، با بستن طناب به دستان و تن آن حضرت، ایشان را به زور به سمت سقیفه کشیدند. هنگامی که امیرالمومنین را وارد مسجد کردند، او را وادار به بیعت با ابوبکر کردند.‌

امیرالمومنین در جواب گفتند:

«من به خلافت، سزاوارتر از شما هستم و با شما بیعت نخواهم کرد. سزاوارتر است شما با من بیعت کنید؛ چرا که شما با استناد به خویشاوندی پیامبر (ص)، خلافت را از انصار گرفتید و اکنون آن را از ما غصب می‌کنید.»

در خصوص تاریخ این واقعه در بین تاریخ نگاران اختلاف وجود دارد. گروهی معتقدند بیعت امیرالمومنین پس از شهادت فاطمه زهرا (س) و عده ای این رخداد را پس از چهل روز و برخی دیگر شش ماه بعد از آن ذکر کرده اند. ولی شیخ مفید اعتقاد دارد امیرالمومنین (ع) هیچگاه اقدام به بیعت با ابوبکر نکرده است.

عملکرد امام در زمان خلافت ابوبکر:

در هنگام حکومت ابوبکر که تقریبا دو سال به طول انجامید، امیرالمومنین با وجود همه محدودیتها، در حدی که عوامل حکومت پذیرای ارشادات و تدابیرش بودند، مورد هدایت قرار می داد. با توجه به مستندات اهل تسنن، ابوبکر در اغلب مواقع در امورات مهم حکومتی با امیرالمومنین به مشورت پرداخته، بنا به تشخیص او اقدام کرده و از آن جهت که از راهنمایی های او بهره بگیرد، اجازه خروج از شهر مدینه را به آن حضرت نمی داد.

با وجودی که امیرالمومنین از قبول هر پست و مقامی حذر می نمود، ولی هنگامی که از ایشان درخواست مشورت می کردند، در مواقعی که صلاح اسلام و جامعه مسلمین در میان بود، از تعامل با خلیفه اجتناب نمی کرد.

یعقوبی مورخ مشهور اسلامی در این زمینه چنین نوشته:

«از جمله کسانی که در زمان ابوبکر، فقه از او اخذ شد، علی بن ابی‌طالب بود.»

در مورد جنگ ها و مناطق فتح شده در حکومت ابوبکر، امیرالمومنین رفتاری بی طرفانه داشته و در هیج موردی اعلام نظر نمی کرد. بنابر روایات تاریخی، ابوبکر در جریان لشگرکشی به شام با مشاوران خود صحبت و مشورت نموده و فقط رأی و عقیده امیرالمومنین را قبول کرد.

عمر:

ابوبکر در وصیت نامه ای که به دست عثمان نوشته شد، مسلمانان را به تبعیت و فرمانبرداری از عمر دعوت کرد و چنین بیان کرد:

«من عمر بن خطّاب را به عنوان حاکم بر شما منصوب کردم. به او گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید»

امیرالمومنین در برابر این رفتار خاموش ماند ولی پس از گذشت سالها این جانشینی را مکروه و ناپسند خوانده و این رفتار را بدین شکل شرح داد:

«جای بسی شگفتی و حیرت است که ابوبکر در زمان حیاتش، فسخ بیعت مردم را درخواست می نمود (از آنجایی که می‌گفت مرا رها کنید که بهترینِ شما نیستم)، ولی بندهای خلافت را برای بعد از مرگش به سوی دیگری محکم می‌کرد. این دو نفر (ابوبکر و عمر)، پستان‌های شتر خلافت را به‌سختی دوشیدند! در صورتی که برجستگی من نسبت به آن اشخاص، به‌قدری است که من مانند رودی هستم که از آن، سیل خِرد جاری است و هیچ‌کس را یارای آن نیست که بتواند خود را به قله دانایی من برساند… و من شجاعانه در این مدت طولانی با شدت اندوه، صبر کردم»

عملکرد امام در زمان خلافت عمر:

دوران حکومت عمر ده سال به طول انجامید و امام علی (ع) همان گونه که در دوران حکومت ابوبکر پست و مقامی را عهده دار نشد، در هنگام خلافت عمر نیز از قبول هر جایگاه و منصب اجتناب کرد. ولی در مقام یک مشاور و راهنما او را مورد راهنمایی قرار داده و به دفعات در موضوعات مختلف با تدابیر و ارشاداتش عمر را حمایت کرد.

بنابه قول تاریخ نگاران اهل تسنن، عمر هیچ امری را بدون مشورت با امیرالمومنین اقدام نمی کرد، چرا که نسبت به دانایی، دیانت و امعان نظر او یقین کامل داشت. در امورات متعددی که حکم شرعی مسئله ای واضح و آشکار نبود از امیرالمومنین درخواست یاری کرده و دیدگاه و نقطه نظر او را سوال می کرد در این میان امام علی (ع) هم بدون اهمال، تعلل و سازگاری حکم خود را می فرمودند.‌

برای مثال در روایتی از امام جعفر صادق ع بیان شده که در هنگام زمامداری عمر به عنوان خلیفه دوم در شهر مدینه زنی بدکردار وجود داشت که در فسق و هرزگی شهره خاص و عام بود. عمر از این موضوع آگاهی یافت.‌ فرمان داد تا سربازان آن زن را به پیش او آورند. آن زن از شدت هراس به خانه‌های مجاور گریخت در این هنگام درد زایمان بر او غلبه کرد و فرزندی که در شکم داشت، زنده سقط شد و بعد از دقایقی مرد.‌ عمر از جریان بیمه راست مادر و مرگ فرزند پریشان شد.

یاران و ملازمانش به تسکین و دلجویی او پرداخته و می گفتند که هیچ قصور و کوتاهی متوجه او نیست عمر گفت:

«از اباالحسن (امیرالمؤمنین) سؤال کنید، حکم مساله چیست و چه باید کرد؟»

امیرالمومنین در پاسخ به آنها فرمود:

«اگر کارتان از روی اجتهاد بوده که به واقع نرسیده اید و اگر از روی رأی خودتان بوده که خطا کرده اید»

سپس در ادامه به عمر بیان کرد:

«دیه این کودک برعهده توست؛ قَالَ عَلَیْکَ دِیَهُ الصَّبِیِّ»

حضرت علی (ع) نسبت به پیروزی‌های مدت حکومت عمر همان موضعی را در پیش گرفت که در هنگام خلیفه اول انجام می داد. ولی از آن جهت که در این دوران فتوحات گسترش بیشتری یافته بود، تاثیر امیرالمومنین در مقایسه با زمان ابوبکر در این خصوص بسیار برجسته و قابل توجه بود. در هیچ کدام از مستندات تاریخی و احادیث، حضور امیرالمومنین در پیروزی های این عصر قید نشده است.

همچنین در هیچکدام از منابع این دوران مشاهده نگردیده که عمر درخواست مشورت از امیرالمومنین را کرده و آن حضرت از این موضوع اجتناب کند.‌ بلکه در روایتی از امام محمد باقر (ع) بیان شده:

«عمر در اجرای امورات حکمرانی که از اهم آنها لشگرکشی و فتوحات بود، با مشورت از حضرت علی (ع) به سرانجام می رساند.»

از طرف دیگر یاران و پیروان امیرالمومنین (ع) در پیروزی های دوره حکومت عمر، تاثیر عمده ای به جا گذاشتند.

عثمان:

در شورای شش نفره:
گروه شش نفره‌ای که عمر بن خطاب در سال ۲۳ قمری و قبل از درگذشتش انتخاب کرد، مسئولیت داشتند تا جانشین بعدی را به عنوان خلیفه مشخص کنند. در نهایت، با رای بیشتر افراد این گروه، عثمان بن عفان به عنوان سومین خلیفه برگزیده شد. عمر دستور داده بود که همه مسلمانان نتیجه این شورا را بپذیرند و برای کسانی که مخالفت کنند یا از این فرمان سرپیچی کنند، مجازات مرگ در نظر گرفته شده بود.
امام علی (ع) با توجه به دیدگاه‌ها و تمایلات اعضای شورا، پیش‌بینی کرده بود که نتیجه شورا به نفع عثمان خواهد بود. اعضای این گروه شش نفره عبارت بودند از: علی بن ابی‌طالب (ع)، عثمان بن عفان، طلحه بن عبیدالله، زبیر بن عوام، سعد بن ابی وقاص و عبدالرحمن بن عوف.

عملکرد امام در دوران خلافت عثمان:

امام علی (ع) در دوران خلافت عثمان، برخلاف زمان خلفای پیشین، کمتر در جامعه حاضر می‌شد و تنها در موارد بسیار محدودی به راهنمایی و همکاری با برنامه‌های حکومتی می‌پرداخت.

به همین دلیل، در منابع تاریخی هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد امام علی (ع) در زمینه کشورگشایی و فتوحات آن دوره، مشاوره یا راهکاری ارائه داده باشند.

دلیل اصلی این رویکرد، تفاوت روش حکومتداری عثمان با دو خلیفه قبل بود. عثمان با کارهایی مانند مخالفت با قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص)، نادیده گرفتن حدود الهی، حیف و میل اموال بیت‌المال، و بخشش‌های بی‌حساب به خاندان بنی‌امیه و بنی ابی‌معیط، و همچنین کتک زدن و توهین به یاران نزدیک پیامبر و تبعید آنان از شهرشان، باعث فاصله گرفتن امام علی (ع) از او شد. به همین دلیل، امیرالمومنین به دلیل این رفتارها که مخالفت آشکار با کتاب خدا و سنت پیامبر بود، از همکاری و ارائه راهنمایی به عثمان – برخلاف همکاری‌اش با خلفای پیشین – خودداری کرد.

با این حال، در برخی منابع تاریخی دیده می‌شود که برخی از یاران نزدیک امام علی (ع) مانند حذیفه بن یمان، سلمان فارسی و به روایتی براء بن عازب، در فتوحات دوران حکومت عثمان حضور داشتند.

موضع امام علی (ع) در قتل عثمان:

با توجه به ماخذ تاریخی، امام علی (ع) با کشتن عثمان مخالف بوده و جهت ممانعت از این امر، دو فرزند رشیدش امام حسن و امام حسین (ع) و تعدادی دیگر را به محافظت و پاسداری از منزل عثمان گماشت.

به گفته برخی از شاهدان حضرت علی (ع) پس از آگاهی یافتن از قتل عثمان گریه کرده و نگهبان منزل او را سرزنش و شماتت نمود و بیان کرد که هیچ عذر موجهی جهت کشتن عثمان وجود ندارد.

سید جعفر مرتضی با در نظر گرفتن مستندات تاریخی همچون مخالفت سرسختانه امیرالمومنین با اقدامات عثمان و نقل سخنانی متضاد این گرایش، مثل عدم پذیرش توصیه امام حسن (ع) از جانب عثمان، چنین رفتاری از حضرت علی (ع) را بسیار دور از ذهن و محال اعلام کرده است.

او با توجه به عبارت حضرت علی (ع) در خصوص عدم خوشحالی و رضایت و همچنین ناراحت نبودن از کشته شدن عثمان و در عین حال روش او در مقابله با ستمگران و حمایت از اشخاص مظلوم، به بیان باقر شریف قرشی در کتاب حیاه الإمام الحسن (ع) گفته است:

«این جریان بر فرض وقوع، به خاطر دفع تهمت از حسنین (ع) نسبت به شراکت در خون عثمان بوده است.» سید مرتضی در خصوص شک و شبهه امیرالمومنین در راهی کردن فرزندانش به خانه عثمان، سبب آن را منع و جلوگیری از کشتن عمدی عثمان و رساندن آب و مواد خوراکی به اعضای خانواده او بیان کرده و نه اجتناب نسبت به عزل او از مسند خلافت؛ به این علت که به دلیل رفتار ها و اقدامات ناشایستی که عثمان صراحتاً به آن مرتکب شده بود، لایق برکناری از خلافت بود. تا قبل از کشته شدن عثمان امام علی (ع) به دفعات پادرمیانی کرده و به او یاری رسانده بود که برای مثال می توان به زمانی اشاره کرد که اعتراض گران منزلش را تحت محاصره قرار داده و اجازه رسیدن آب را به او نمی دادند. ولی امام علی (ع) برای او آب و غذا فرستاد. سید جعفر مرتضی با توجه به آنکه حضرت علی (ع) حکومت عثمان را مطابق قانون و شرع ندانسته و از فسق و هرزگی او اطلاع کامل داشته و به دفعات اورا پند و اندرز داده بود، بیان می‌کند که امیرالمومنین با کشتن عثمان مخالف بوده، چرا که آگاه بود این اقدام بهانه ای برای افراد سودجو و طماع نسبت به خلافت می شود و با دستاویز قرار دادن انتقام، اقدام به توطئه و نیرنگ میکنند. امام علی (ع) بر آن بود که شورشیان نسبت به عزل و برکناری عثمان از مقام خلافت بسنده کنند. لذا در صورتی که فرزندانش امام حسن و امام حسین را برای محافظت از جان عثمان راهی کرده باشد، به هدف پاک کردن افترا و تهمت از خودش بوده است. از امیرالمومنین چنین آمده که فرمودند: «به خدا قسم آنقدر از او دفاع کردم که بیم داشتم گناهکار محسوب شوم.»

دوران حکومت

پس از آن که عثمان در سال ۳۵ هجری به قتل رسید، گروهی از یاران به نزد امیرالمومنین آمده و گفتند: «ما سزاوارتر از تو به خلافت کسی را نمی‌شناسیم» در وهله اول آنحضرت خلافت را قبول نکرده و بیان کردند:

«من وزیر شما باشم بهتر است تا امیر شما باشم»

آنها اصرار کردند:

«جز بیعت با تو چیزی نمی‌پذیریم.»

امیرالمومنین بیان کردند که به طور مخفیانه اقدام به بیعت نکرده و لازم است تا در مسجد این عمل صورت گیرد همه انصار مگر عده معدودی با امام علی (ع) بیعت بستند. اشخاص مخالف کسانی بودند به نام‌های حسان بن ثابت، کعب بن مالک، مسلمه بن مخلَّد، محمد بن مَسلَمه و چند نفر دیگر مانند عبدالله بن عمر، زید بن ثابت، و اسامه بن زید که در زمره حمایتگران عثمان بودند.

در خصوص اجتناب و رویگردانی امیرالمومنین از پذیرش بیعت با مردم چنین آمده که از یکی از خطبه های نهج البلاغه استنباط می شود که امیرالمومنین جامعه آن زمان را به قدری مملو از فساد و تباهی میداند که پذیرای هدایت و ارشادات آن حضرت نبوده تا اصول و اعتقادات شان را در آنجا به اجرا درآورد.

ساختار نظامی:

به بیان امام علی (ع) نیروی نظامی در هر حکومتی به عنوان حامی و مامن پابرجای عامه مردم و ابهت حاکمان، جلال دین و مذهب و ایمنی سرزمین می باشد. در این میان عملکرد صحیح و کارآمد قدرت نظامی در دستیابی به پیروزی ها وابسته به شرایط اقتصادی کشور، مالیات پرداختی مردم، عاملین و ماموران حکومتی و تجار و تولیدکنندگان است. لذا پایداری، قوه و نیروی آنها برای محافظت از منافع کشور منبعث از بنیاد و اسکلت دولت و حکومت می باشد.

آن حسرت در خصوص انتخاب نیروی نظامی چنین می فرمایند:

«نظامیان از افراد با شخصیت و از خاندان اصیل و دارای سوابق انتخاب شوند و رابطه تنگاتنگ بین آنها و رهبر جامعه وجود داشته باشد و از لحاظ مالی تامین گردند.»

از نظر امیرالمومنین مردم در جایگاه مهمترین عامل و سرچشمه اندوخته دفاعی حکومت محسوب می شوند که در صورتی که مورد حمایت قرار نگیرد، قدرت نظامی و لشگری آن کشور احتمالاً در هنگام یک نبرد دراز مدت آسیب دیده و نابودی و از بین رفتن دستگاه حکومتی را منجر می شود.

امیرالمومنین می فرمایند:

«خواص جامعه همواره بار سنگینی را بر حکومت تحمیل می‌کنند زیرا در روزگار سختی یاریشان کمتر، و در اجرای عدالت از همه ناراضیتر و در برابر مشکلات کم استقامتتر می‌باشند. در صورتی که ستونهای استوار دین و اجتماعات پرشور مسلمین و جامعه اسلامی، و نیروهای ذخیره دفاعی، عموم مردم می‌باشند.»

کارگزاران:

پس از آنکه خیل کثیری از مسلمانان با امیرالمومنین بیعت بستند، ایشان مأموران خود را به سوی سرزمین های دوردست اسلامی راهی کرد که از جمله آنها عثمان بن حنیف را به بصره، عماره بن شهاب را به کوفه، عبیدالله بن عباس را به یمن، قیس بن سعد بن عباده را به مصر و سهل بن حنیف را به شام فرستاد.

پس از آنکه خواهر من همی در مسیر شام به منطقه‌ای به نام تبوک رسید، در اثر گفتگو و مجادله ای که میان او و عده‌ای از اهالی آنجا صورت گرفت، موجب بازگشت او شد. قبل از آنکه عبیدالله بن عباس به یمن وارد شود، فرماندار آنجا به نام یعلی بن منیه که به حکم عثمان عهده دار حکومت یمن شده بود، همه ذخایر بیت المال را به غارت برده و عازم شهر مکه شد.

هنگامی که عماره بن شهاب والی کوفه، هنگامی به جایی به نام زباله که بین شهر مدینه و کوفه قرار داشت رسید، شخصی با عنوان طلیحه بن خویلد که برای انتقام گیری از عاملان قتل عثمان مهیا شده بود او را دیده و پس از آگاهی از حکم او جهت حکومت کوفه، چنین گفت:

«بازگرد. مردم جز امیری که دارند کسی را نمی‌خواهند و اگر نپذیری، گردنت را خواهم زد»؛ از این رو باز گشته و امیرالمومنین پس از مدتی بنا به توصیه مالک اشتر، ابوموسی اشعری را برای والی گری کوفه انتخاب کرد.»

جنگ‌ها:

جنگ جمل (ناکثین):

جنگ جمل اولین نبرد امام علی (ع) بود که بین ایشان و ناکثین اتفاق افتاد. ناکثین اشخاصی بودند که پس از طلحه و زبیر و هواخواهانشان که در ابتدای امر با امام علی ع بیعت و پیمان بسته بودند، آن را زیر پا گذاشته و شکستند که به ناکثین معروف شدند.

این موضوع در ماه جمادی الاخر سال ۳۶ هجری اتفاق افتاد. در ابتدا که طلحه و زبیر چشمداشت رسیدن به مسند خلافت را داشتند، هنگامی که از این امر محروم و ناامید شده و خلافت به امام علی (ع) واگذار شد، مترصد آن بودند که حتی در خلافت با آن حضرت، سهمی دریافت کرده و حکمرانی دو شهر بصره و کوفه به آنها اختصاص یابد. ولی امیرالمومنین آنها را لایق و سزاوار چنین منصبی ندانستند.

لذا در شرایطی که آنها خودشان مظنون به همکاری در توطئه قتل عثمان بوده و هیچکس حریص و طماع تر از طلحه به قتل عثمان نبود، ولی برای دست یابی به اهداف شوم خود با عایشه همسو شدند.

این در حالی بود که عایشه در زمان محاصره عثمان نه فقط هیچی آری و حمایتی به او انجام نداده بود بلکه آشوب گران و اعتراض گران به عثمان را به عنوان پیروان حق و حقیقت معرفی نمود پس از آنکه عایشه از بیعت مسلمانان با امیرالمومنین آگاه شد، بی وقفه نسبت به قتل عثمان در نهایت ظلم و جور مدیحه‌سرایی کرده و به دنبال خون خواهی او به پا خاست.

تا پیش از آن و در سال های گذشته، عایشه نسبت به امیرالمومنین در بیزاری و انزجار بوده و فرصت را غنیمت شمرده در دشمنی و عداوت با حضرت علی (ع) با طلحه و زبیر همدست شده و توطئه کردند. لذا با فراهم کردن سپاهی در حدود سه هزار نفر به جانب شهر بصره عازم شدند. در این نبرد عایشه سوار بر شتری بود، لذا جنگ مذکور به جنگ جمل یعنی شتر مشهور شد.

پس از آن که امیرالمومنین به شهر بصره رسید، بیش از گذشته به پند و اندرز عهد شکن آن پرداخته تا از بروز جنگ ممانعت کند ولی تلاش های ایشان حاصلی نداشته و دشمنان نبرد را با به قتل رساندن شخصی از اصحاب امیرالمومنین شروع کردند. قبل از آغاز جنگ، زبیر به علت حدیثی از رسول الله، که امیرالمومنین در سخنانشان به آن اشاره کردند از سپاه مذکور خارج شده و کنار رفت.

در حدیث مذکور روزی پیامبر اکرم (ص) به بیان کرده بود:

«تو به جنگ علی برمی‌خیزی»

در نهایت زبیر در خارج از شهر بصره به دست عمرو بن جرموز به هلاکت رسید. ‌پس از آنکه هر دو سپاه چند روزی را به جنگ و نبرد پرداختند، یاران جمل با متحمل شدن تعداد زیادی کشته شکست را پذیرفتند. در جنگ جمل طلحه کشته شده و پس از خاتمه جنگ عایشه در نهایت احترام به شهر مدینه برگشت داده شد.

جنگ صفین (قاسطین):

جنگ صفین بین سپاه امام علی (ع) و پیروان معاویه که به قاسطین شهرت یافتند، در ماه صفر سال ۳۷هجری در شام به فاصله اندکی از فرات در منطقه‌ای به نام صفین در گرفت. این نبرد به حکمیتی خاتمه یافت که در ماه رمضان سال ۳۸ قمری انجام شد. در زمان حصر عثمان توسط شورشیان، با وجودی که معاویه قادر بود او را مورد حمایت قرار دهد، ولی قدمی برنداشت.

او قصد داشت او را همراه خود به دمشق برده تا خود زمام امور را به دست گیرد. او پس از قتل عثمان سعی بسیاری نمود تا در نظر اهالی شام، امام علی (ع) را به عنوان قاتل عثمان چهره سازی کند.

هنگامی که امیرالمومنین حکومت را به دست گرفت، در ابتدا نامه‌ای به او نوشته و او را دعوت به بیعت نمود. ولی او با بهانه‌تراشی گفت:

«در حال حاضر قاتلان عثمان در اختیار تو می باشند، لازم است تا ابتدا ایشان را به من تحویل دهی تا آنها را قصاص کرده و به سزای عمل شان برسانم، در این صورت با تو بیعت می کنم.»

امیرالمومنین پس از ارسال نامه و راهی کردن سفیری به جانب معاویه، مطلع شد که معاویه بنای نبرد دارد. ایشان سپاه مسلمانان را به جانب شام گسیل کرد. از آن طرف معاویه با لشگر خود حرکت را آغاز نمود.

هر دو سپاه در فاصله اندکی از محل صفین اردو زدند.‌ امیرالمومنین تلاش می‌کرد تا حد امکان مسئله تا قبل از بروز جنگ به نتیجه رساندن و نبردی صورت نگیرد. لذا مجدداً نامه هایی ارسال نمود. ولی این اقدامات حاصلی نداشته و در نهایت جنگ در سال ۳۶ قمری انجام شد.

در آخرین یورشی که باعث شد لشکریان امیرالمومنین در یک قدمی پیروزی قرار بگیرند، معاویه با مشورت عمروعاص نیرنگی تدارک چیده و فرمان داد هر تعدادی از قرآن‌ها که در میان لشگریان وجود داشت، بر سر نیزه گذاشته و در مقابل سپاه امیرالمومنین رفته و آنها را به داوری قرآن فرا بخوانند.

این توطئه موثر واقع شد و عده‌ای از لشگر امیرالمومنین که از قاریان قرآن بودند به پیش او رفته و گفتند: «ما را نمی‌رسد با این مردم بجنگیم، باید آنچه را می‌گویند بپذیریم» هر اندازه که امیرالمومنین به آنها شرح داد که این اقدام حربه ای است که با توسل به آن از این جنگ رها شوند، تاثیری نداشت.‌

حضرت علی (ع) ناگزیر با نوشتن نامه ای به معاویه و بیان اینکه ما آگاه هستیم که تو هیچ قرابتی با قران نداری، قبول داوری قرآن را متذکر شد. قرار بر این شد که یک شخص از سپاه شام و یک نفر از لشکریان عراق در خصوص حکم قرآن در این موضوع ارائه نظر داشته باشد. معاویه عمرو عاص را به نمایندگی از خود انتخاب کرد.

ولی از لشکریان امیرالمومنین اشعث و عده‌ای دیگر که بعدها در گروه خوارج ملحق شدند، ابوموسی اشعری را توصیه کردند. امیرالمومنین ابن عباس یا مالک اشتر را برای این کار مناسب دید.‌ ولی اشعث و گروهش با آن مخالفت کرده و با این بهانه که مالک اشتر تمایل به نبرد و جنگ داشته و ابن عباس نیز برای این کار مناسب نیست، از آن جهت که عمرو بن عاص اهل مضری بوده و نماینده ما باید از یمن باشد، از پذیرش آن سر باز زدند. در نهایت عمرو بن عاص با حیله ابوموسی اشعری را اغفال کرده و حکمیت را به سود معاویه خاتمه داد.

جنگ نهروان (مارقین):

جریان حکمیت در طی نبرد صفین، باعث شکایت و شورش عده‌ای از صحابه امیرالمومنین گردید.

آنها می‌گفتند:

«چرا در کار خدا حَکَم قرار دادی؟»

این موضوع در شرایطی بود که امیرالمومنین در وهله اول مخالف سرسخت این اقدام بود و آنها خودشان او را به حکمیت مجبور کردند. به هر صورت از نظر آنها امیرالمومنین کافر بوده و لعن و نفرین خود را به آن حضرت نثار می کردند.

گروه مذکور که به خوارج یا مارقین شهرت یافتند، در نهایت به اقداماتی همچون کشتن مردم روی آوردند. آنها با کشتن عبدالله بن خیاب که پدرش از اصحاب پیامبر اسلام بود، شکم زن حامله اش را دریدند.

با توجه به این رویکرد امام ناگزیر به انجام نبرد با آنها گردید ایشان پیش از نبرد عبدالله بن عباس را به عنوان نماینده به جانب آنها روانه کرد، ولی نتیجه‌ای حاصل نشد.‌

در نهایت خودشان در جمع شان رفته و به پند و اندرز آنها پرداخت. عده‌ای از آنها اظهار ندامت و پشیمانی کرده و گروهی نیز همچنان بر باور و نظر خود ادامه دادند. پس از آن با شروع جنگ و شکست خوارج از اعضای آنها فقط ۹ نفر باقی مانده و از لشکریان امیرالمومنین تنها ۷ یا ۹ نفر کشته شدند.

جنگ نهروان:

بعد از جنگ نهروان سربازان معاویه پسر ابوسفیان، یورش و تجاوزاتی را به سرزمینهای تحت خلافت امیرالمومنین صورت داده و اقدام به کشتن و یغمای اموال مردم و یاران امام علی (ع) نمودند.

اهداف شومی که در پس اینگونه یورش ها که به غارات معروف شد وجود داشت، انداختن بیم و ترس در بین مدافعان امیرالمومنین و در عین حال محکم کردن بنیان فرمانروایی معاویه بیان شده است. عده‌ای از تاریخ نگاران چنین جنگ هایی را هفت بار و برخی دیگر حتی تا ده مورد نیز شمارش کرده‌اند.

حملات چپاول گرانه و تاراج سپاه معاویه، در شهر ها و سرزمین هایی شامل مصر، یمن، مکه، مدینه، بصره، مدائن، حجاز و حتی تا نزدیک کوفه صورت گرفت. یورش های مذکور به طریقی انجام می گرفت که به یکباره، متفرق و نامنظم بوده تا واکنش سریع لشگریان امیرالمومنین موثر واقع نشود.

تعدادی از این تجاوزات از جانب سپاهیان امیرالمومنین خنثی شد و در بعضی از آنها نیز لشگر شام تا قبل از از رسیدن سپاه امیرالمومنین به جانب شام متواری شدند. حضرت علی (ع) در این عصر، نسبت به سرکشی و عصیان اهالی شهر کوفه بسیار گله مند بوده و آنها را مورد نکوهش قرار داد.

شهادت امام علی (ع)

امام علی (ع) در بامداد روز نوزدهم ماه رمضان سال چهل هجری، هنگامی که در مسجد کوفه مشغول نماز و در حالت سجده بودند، با شمشیر زهرآلود ابن ملجم مرادی مورد حمله قرار گرفتند. ایشان پس از دو روز، در بیست و یکم ماه رمضان به فیض شهادت رسیدند و مطابق وصیت خود، به صورت پنهانی به خاک سپرده شدند.

این حادثه در شرایطی رخ داد که امام علی (ع) پس از جنگ نهروان در حال آماده کردن نیروهای عراق برای رویارویی دوباره با معاویه بودند؛ اما تنها تعداد کمی از یاران از ایشان پشتیبانی کردند.

در همین حال، معاویه که از وضعیت نابسامان عراق آگاه بود، به مناطق مختلف تحت فرمانروایی امام علی (ع) در عراق و شبه جزیره عربستان حمله و تجاوز می‌کرد. بر اساس منابع تاریخی، سه تن از خوارج تصمیم گرفتند سه شخصیت مهم — امام علی (ع)، معاویه و عمروعاص — را به قتل برسانند و با هم پیمان بستند. ابن ملجم مرادی مسئول کشتن امام علی (ع) شد.

حرم امام علی (ع)

حرم امام علی (ع)

امیرالمؤمنین، حضرت علی (ع) در سال چهلم هجری به شهادت رسیدند و مطابق وصیت خود، به صورت مخفیانه به خاک سپرده شدند. محل دفن ایشان تا صد سال پس از آن پنهان باقی ماند.
پس از آنکه حکومت امویان ضعیف شد و از قدرت افتاد، دیگر دلیلی برای پنهان‌نگه‌داشتن آرامگاه امام علی (ع) وجود نداشت و شرایط برای آشکارسازی قبر مطهر ایشان فراهم آمد. با این حال، هنوز تاریخ دقیق مشخص شدن قبر آن حضرت برای شیعیان به طور قطعی روشن نیست.
برخی آشکار شدن مدفن امام علی (ع) را به زمان امام جعفر صادق (ع) نسبت می‌دهند که همزمان با حکومت سفاح، نخستین خلیفه عباسی (از سال ۱۳۱ تا ۱۳۶ قمری) بود. برخی دیگر نیز این واقعه را به دوران منصور، دومین خلیفه عباسی (از سال ۱۳۶ تا ۱۵۸ قمری) مربوط می‌دانند.

وصایای امام علی (ع)

امام علی ع به عنوان نخستین امام شیعیان همانگونه که خودشان توصیه نموده بود پس از شهادت توسط امام حسن (ع)، امام حسین (ع)، محمد بن حنفیه و با همراهی عبدالله بن جعفر شب هنگام و به طور پنهانی در شهر نجف فعلی که آن زمان غریین نامیده می شد، مدفون گشته و مزارش پنهان باقی ماند. مستور کردن قبر مطهر امیرالمومنین به علت ممانعت از هتک حرمت و نبش قبر ایشان، که احتمال داشت از طرف بنی‌امیه و خوار صورت بگیرد، انجام گرفت‌. امام جعفر صادق (ع) مقارن با حکومت عباسیان از مزار مطهر آن حضرت که در نجف قرار داشت، پرده برداری کرده و اعلام نمود.

با توجه به روایات موثق، حضرت علی (ع) در خصوص نحوه غسل، کفن، نماز و تدفین خود، توصیه هایی را به فرزندانشان بیان کردند. در عین حال ایشان از امام حسن (ع) درخواست داشتند در صورتی که بنا به ضربه شمشیر زهرآلود ابن ملجم دار فانی را وداع گفت، جهت قصاص فقط یک ضربه به او وارد کنند.

همچنین امیرالمومنین با تسویه و سفارش بر دقت و مواظبت نسبت به قرآن، نماز، امر به معروف و نهی از منکر، جهاد در راه خدا و خالی نگذاشتن خانه خدا، فرزندانشان را به ترس از خدا رعایت ترتیب و انضباط در امور و سال ها آشتی با یکدیگر سفارش کرده خواستند تا به حقوق یتیمان و همسایگان ملاطفت بیشتری داشته باشند. در این وصایا روی صحبت امیرالمومنین امام حسن، امام حسین، تمام فرزندان و طایفه و انسان هایی بود که تا هنگامه قیامت این وصیت شامل آنها می شود.

ایشان بعد از توصیه به مراعات پرهیزگاری، اجتناب از گرایش به امور دنیوی، در نظر داشتن ملاک حق در همه امور و فعالیت ها با هدف رسیدن به اجر و صواب خدای بزرگ تاکید داشتند که همواره به مقابله و روبرو شدن با اشخاص ظالم و مستکبر پرداخته و انسانهای ستمدیده و مظلوم را مورد یاری و حمایت قرار دهند.

پس از آن که امیرالمومنین با ضربت زهرآگین شمشیر ابن ملجم مرادی در بستر بیماری قرار گرفت، چنین عباراتی را به فرزندانش امام حسن (ع) و امام حسین (ع) بیان داشتند:

«شما را سفارش می‌کنم به ترسیدن از خدا، و این که دنیا را مخواهید هر چند دنیا پی شما آید، و دریغ مخورید بر چیزی از آن که به دستتان نیاید، و حق را بگویید و برای پاداش -آن جهان- کار کنید، و با ستمکار در پیکار باشید و ستمدیده را یار. شما و همه فرزندانم و کسانم و آن را که نامه من بدو رسد، سفارش می‌کنم به ترس از خدا و آراستن [= نظم] کارها، و آشتی با یکدیگر، که من از جدّ شما (ص) شنیدم که می‌گفت: آشتی دادن میان مردمان بهتر است از نماز و روزه سالیان».

خدا را! خدا را! درباره یتیمان، آنان را‌ گاه گرسنه و‌ گاه سیر مدارید، و نزد خود ضایعشان مگذارید. و خدا را! خدا را! همسایگان را بپایید که سفارش شده پیامبر شمایند، پیوسته درباره آنان سفارش می‌فرمود چندان که گمان بردیم برای آنان ارثی معین خواهد نمود. و خدا را! خدا را! درباره قرآن مبادا دیگری بر شما پیشی گیرد در رفتار به حکم آن.

و خدا را! خدا را! درباره نماز، که نماز ستون دین شماست. و خدا را! خدا را! در حق خانه پروردگارتان، آن را خالی مگذارید چندان که در این جهان ماندگارید، که اگر -حرمت- آن را نگاه ندارید به عذاب خدا گرفتارید. و خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا به مالهاتان و به جانهاتان و زبانهاتان! بر شما باد به یکدیگر پیوستن و به هم بخشیدن. مبادا از هم روی بگردانید، و پیوند هم را بگسلانید.

امر به معروف و نهی از منکر را وامگذارید که بدترین شما حکمرانی شما را بر دست گیرند! آن‌گاه دعا کنید و از شما نپذیرند. پسران عبدالمطلب! نبینم در خون مسلمانان فرو رفته‌اید و دستها را بدان آلوده و گویید امیر مؤمنان را کشته‌اند! بدانید جز کشنده من نباید کسی به خون من کشته شود.

بنگرید! اگر من از این ضربت او مردم، او را تنها یک ضربت بزنید و دست و پا و دیگر‌ اندام او را مبرید که من از رسول خدا (ص) شنیدم می‌فرمود:

«بپرهیزید از بریدن‌ اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.»

فضایل امام علی (ع)

برای بیان نیکی ها و برتری های وجودی و رفتاری امام علی (ع) لازم است به آیات احادیث و رویداد هایی بپردازیم که در طی آن می توان در خصوص معرفت، کمال و خصوصیات آن امام همام به عنوان اولین امام شیعیان توجه نمود.

یکی از حکمای اهل تسنن به نام ابن ابی‌الحدید که در قرن هفتم قمری میزیست اعتقاد داشته که امام علی (ع) منشا همه فضائل می باشد.‌ از این رو است که اکثر فرقه ها و گروه های مختلف خودشان را به ایشان انتساب میدهند.

در عین حال علوم همچون علم کلام، فقه، تفسیر، قرائت، نحو، فصاحت و بلاغت منبعث از آن حضرت است. عده ای بیان کرده‌اند همه فرقه های صوفیه، مجوز مرشد خود را به توسط حضرت علی (ع) به خدمت پیامبر صلی الله عرضه کرده‌اند.

در روایتی از رسول مکرم اسلام بیان شده نیکی ها و فضائل امام علی (ع) به علت وفور و انبوه بودن در شمارش نمی گنجد.

شافعی به عنوان سومین فقیه از فقهای چهارگانه اهل تسنن در هنگامی نسبت به امام علی (ع)، ارادت، عشق و موالات بسیاری نشان می داد که تجلیل و تکریم به خاندان امیرالمومنین و به زبان آوردن محاسن و فضایل آنها به عنوان گناهی غیر قابل بخشش و سزاوار پیگیری، استنطاق و توبیخ و جزا بود. با این وجود شافعی در خصوص حضرت علی (ع) چنین اشعاری سروده است:

«إنّا عَبیدٌ لِفتی أُنزلَ فِیهِ هَل أتَی

إلی مَتی أکتُمُهُ؟ إلی مَتی؟ إلی مَتی؟»

از رهبر و مرشد مذهب حنبلی به نام احمد بن حنبل بیان شده، به همان اندازه که برای امام علی (ع) نیکی و برتری ذکر گردیده برای هیچ کدام از یاران رسول الله چنین چیزی گفته نشده است.

ویژگی های نیک حضرت علی (ع) شامل دو گروه است: یکی بزرگواری های شخصی و صفات نیکی که با سایر اهل بیت همگی از آن برخوردار بودند؛ آیه ولایت، آیه شِراء، آیه انفاق، حدیث غدیر، حدیث طیر، حدیث منزلت، مولود کعبه و خاتم‌بخشی از بزرگ منشی های مختص آن حضرت بوده است. در این میان آیه تطهیر، آیه اهل‌الذکر، آیه مَوَدّت و حدیث ثقلین از فضیلت های اشتراکی ایشان با سایر اعضای اهل بیت بوده است.

در عین حال خصوصیات نیک امام علی (ع) با استناد به آنچه در قرآن کریم یا احادیث ذکر گردیده، به فضایل قرآنی و روایی مجزا می شود. به نقل از ابن عباس نازل شدن بیش از ۳۰۰ آیه قرآن را در مورد حضرت علی (ع) خبر داده است.

امامت و ولایت

سید کاظم طباطبایی‌نژاد در دانشنامه امام علی (ع) نوشته است که سخنان رسول خدا (ص) درباره ولایت امام علی (ع) آن‌قدر روشن و صریح بوده که هیچ جای شک و تردیدی باقی نمی‌ماند.
با بررسی سخنان پیامبر اسلام (ص) درمی‌یابیم که بزرگ‌ترین دغدغه و نگرانی ایشان، مسئله رهبری و هدایت جامعه پس از وفات خود بوده است. پیامبر از همان آغاز دعوت آشکار خویشاوندان به اسلام، حضرت علی را به عنوان جانشین خود معرفی کردند و این تلاش تا آخرین لحظات عمرشان ادامه داشت؛ حتی زمانی که در بستر بیماری از اصحاب خواستند قلم و کاغذی بیاورند تا با نوشتن وصیت، مسلمانان پس از ایشان گمراه نشوند.
دلایل امامت امیرالمؤمنین (ع) گاه به صورت صریح و مستقیم در سخنان پیامبر بیان شده و گاه به طور غیرمستقیم، با اشاره به فضایل و ویژگی‌های اخلاقی و معنوی ایشان مطرح گردیده است.
از جمله دلایل مستقیم، نزول آیه ولایت است که مفسران آن را مربوط به زمانی می‌دانند که امام علی (ع) در حال رکوع، انگشتر خود را به نیازمندی بخشید. همچنین آیه تبلیغ و آیه اکمال در واقعه غدیر نازل شد و پیامبر در آنجا حدیث غدیر را برای همه مسلمانان بیان کردند.
حدیث غدیر مهم‌ترین سند شیعیان برای اثبات امامت امام علی (ع) به شمار می‌رود. این واقعه در آخرین سال زندگی پیامبر رخ داد و حاضران، از جمله عمر و ابوبکر، در آن روز امامت امیرالمؤمنین را به ایشان تبریک گفتند.
علاوه بر این، آیات و روایات دیگری نیز وجود دارند که هرچند به صراحت از مقام امامت امام علی (ع) سخن نمی‌گویند، اما با بیان فضایل ایشان، جایگاه والای او را نشان می‌دهند؛ مانند: آیه تطهیر، آیه مباهله، آیه صادقین، آیه خیر البریه، آیه اهل الذکر، آیه شراء، آیه نجوا، آیه صالح المؤمین، حدیث ثقلین، حدیث مدینه العلم، حدیث رایت، حدیث کسا، حدیث وصایت، حدیث یوم الدار، حدیث طیر، حدیث مؤاخاه، حدیث منزلت، حدیث ولایت، حدیث سفینه و حدیث سدّ الابواب.
در مجموع، آیات و روایات فراوانی از پیامبر بزرگ اسلام درباره امامت و جانشینی امام علی (ع) پس از خودشان نقل شده که در اینجا به مهم‌ترین آن‌ها اشاره کردیم.

آیه اطاعت:

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، خدا را اطاعت کنید و از پیامبر و اولیای امر خود نیز پیروی نمایید».

این آیه به باور همه دانشمندان شیعه، درباره امام علی (ع) و امامان معصوم نازل شده است و معنای آن این است که پیروی و فرمانبرداری از آنان، لازم و واجب است.

حدیث منزلت:

پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به حضرت علی (ع) فرمودند: «تو برای من، همان جایگاهی را داری که هارون برای موسی داشت؛ با این تفاوت که پس از من پیامبری نخواهد آمد.»

حدیث یوم الانذار:

وقتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پیامبری خود را برای نزدیکانش آشکار کرد، تنها علی (ع) بود که به او ایمان آورد و اسلام را پذیرفت. در این هنگام، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به او فرمود: «انت اخی و وزیری و وارثی و خلیفتی من بعدی». این جمله به این معناست که علی (ع) برادر، یاور، جانشین و وارث پیامبر پس از او است.

امام علی (ع) در قرآن

امیرالمومنین از منظر بینش و وقوف به قرآن، ظاهر و باطن، فرود آمدن و تشریح و توجیه آن بعد از نبی مکرم اسلام صلی الله به عنوان قران شناس ترین اشخاص دوره نخست اسلام می باشد که متخصصین قرآنی همچون ابن عباس و مجاهد در زمره شاگردان علوم درس تشریحی ایشان بوده اند.

امیرالمومنین دارای دست خط و رقعه منحصر به ‌فردی بودند. به بیان دیگر پس از آنکه در زمان پیامبر اکرم (ص) قران با مدیریت و کنترل ایشان کتابت گشته ولی سامان نیافته بود امیرالمومنین به عنوان نخستین گردآوری کننده قران بوده است. (برگرفته از مصحف امام علی(ع)) رفعت و بزرگواری بی مثال ایشان در آن بود که بعد از حضرت محمد (ص) هیچ یک از اهل بیت یا صحابه نبوده که تا این میزان یعنی در حدود ۳۰۰ فقره آیه قرآن به او نسبت داده باشد. خطیب بغدادی از اسماعیل بن جعفر… [و در نهایت] از ابن عباس نقل کرده است:

«در قرآن ۳۰۰ آیه درباره حضرت علی (ع) نازل شده است.»

ابن حجر هیتمی و شبلنجی از ابن عساکر و در نهایت از ابن عباس فرود آمدن ۳۰۰ آیه را بیان و تایید نموده اند. لذا در این موضوع آیات تبلیغ، اکمال، مودت، مباهله، آیه مربوط به اشتراء نفس [در لیله المبیت]، آیه نجوی، آیاتی در سوره هل اتی و آیه اولو الامر در صدر این آیات می باشند. همچنین بنا به صراحت و اتفاق نظر تحلیلگران و خطیبان شیعه و گواهی و اقرار عده‌ای از مفسران اهل تسنن، حضرت علی (ع) در قرآن کریم با عنوان صالح المؤمنین، اذن واعیه و خیر البریه نام برده شده است.

عده ای از علمای شیعه و سنی در خصوص آیات نازل شده در حق امیرالمومنین و همچنین اعضای اهل بیت پیامبر اکرم (ص) اقدام به تالیف کتب و رساله های بسیاری نموده اند که می توان از تاویل الآیات الظاهره فی فضائل العتره الطاهره، اثر سید شرف الدین استرآبادی، شواهد التنزیل، ینابیع الموده نام برد.

حضرت علی (ع) در عین حال که نزدیک ترین مونس، ملازم و هم صحبت پیامبر اسلام (ص) بوده، همچنین نظاره‌گر فرود آمدن پی در پی وحی و پیام الهی، نویسنده آن، حافظ و از بر کننده و همچنین تشریح گر آن بوده است.

خودشان فرموده اند:

«آیتی نیست که نازل شده باشد و من ندانم که کجا و کی آمده است، در شب نازل شده است یا در روز، و در دشت یا در کوه»

در عیون اخبار الرضا به نقل از امام رضا (ع) و در آخر از امام حسین (ع) بیان شده است که امیرالمؤمنین (ع) چنین گفته است:

«درباره قرآن هر چه خواهید از من بپرسید تا در مورد هر آیه‌ای بگویم درباره چه کسی و چه هنگامی نازل شده است.»

طبق آنچه بیان شد آیاتی که در قرآن کریم در خصوص بزرگواری و نیکی های امام علی (ع) فرود آمده بسیار فراوان بوده، به حدی که ابن عباس آن را بیش از سیصد آیه دانسته است.

آیه مباهله:

«فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنَاءَنَا وَاَبْنَاءَکمْ وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکمْ وَاَنفُسَنَا وَاَنفُسَکمْ؛ بگو: بیایید تا فرزندانمان و فرزندانتان، و زنانمان و زنانتان، و جانهایمان و جانهایتان را فراخوانیم، آنگاه (به درگاه خداوند) زاری [= تضرّع] کنیم تا لعنت خداوند را بر دروغگویان نهیم».

در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام و مسیحیان نجران تصمیم گرفتند با یکدیگر مباهله کنند. در مباهله، هر دو طرف از خدا می‌خواهند تا دروغگو را رسوا کند و نفرین خود را به سوی کسانی که بر باطل هستند بفرستد. در روز موعود، پیامبر تنها با چند نفر از نزدیکانش — یعنی امام علی، حضرت فاطمه، و امام حسن و حسین — به محل مباهله آمد. مسیحیان وقتی دیدند که پیامبر با عزیزترین کسانش، با اطمینان کامل به میدان آمده، بسیار ترسیدند و از مباهله منصرف شدند. در پایان، آنان پذیرفتند که با پرداخت جزیه، در پناه حکومت اسلامی زندگی کنند.

آیه تطهیر:

«اِنَّمَا یرِ‌یدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنکمُ الرِّ‌جْسَ اَهْلَ الْبَیتِ وَیطَهِّرَ‌کمْ تَطْهِیرً‌ا؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد».

بر اساس نظر پژوهشگران شیعه، این آیه در خانه ام‌سلمه، همسر پیامبر اکرم (ص)، نازل شد. در آن لحظه، علاوه بر پیامبر (ص)، حضرت علی (ع)، حضرت فاطمه (سلام‌الله‌علیهم) و امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) نیز حاضر بودند. پس از نزول آیه، پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پارچه‌ای (که به آن کساء می‌گویند) را که روی آن نشسته بودند، بر روی خود، امام علی (علیه اسلام)، حضرت فاطمه (س) و امام حسن و امام حسین کشیدند. سپس دستان خود را به سوی آسمان بلند کردند و دعا کردند: «خدایا! این چهار نفر اهل بیت من هستند. آنان را از هر آلودگی و گناهی پاک و پاکیزه بگردان.»

آیه مودت:

«قُل لَّا اَسْاَلُکمْ عَلَیهِ اَجْرً‌ا اِلَّا الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْ‌بَیٰ»؛ یعنی: در برابر رسالتم، هیچ پاداشی از شما نمی‌خواهم جز دوستی و محبت نسبت به نزدیکانم.

در روایتی از ابن عباس آمده که وقتی این آیه نازل شد، از پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) پرسیدم: منظور از کسانی که دوستی آنان واجب شده، چه کسانی هستند؟ ایشان فرمودند: علی، فاطمه، حسن و حسین. و این را سه بار تکرار کردند.

برادری با رسول خدا:

پیامبر بزرگ اسلام، پیش از کوچ به شهر مدینه، میان مسلمانانی که از مکه هجرت کرده بودند، پیمان برادری بست. پس از استقرار در مدینه نیز این پیمان را بین مهاجران و یاران مدینه‌ای خود (انصار) برقرار کرد. در هر دو مورد، ایشان به امام علی (ع) فرمودند: «تو برادر منی در دنیا و آخرت؛» و میان خود و او نیز پیمان برادری بست.

رد الشمس:

در سال هفتم هجری، روزی پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) و امام علی (علیه السلام) نماز ظهر را با هم خواندند. پس از آن، رسول خدا حضرت علی را برای انجام کاری فرستادند. در این هنگام، هنوز وقت نماز عصر حضرت علی فرا نرسیده بود.

وقتی امام علی بازگشت، دید پیامبر اسلام سر مبارکشان را روی پای او گذاشته و خوابیده‌اند. ایشان آنقدر آرام و بی‌حرکت ماندند که خورشید به طور کامل در آستانه غروب قرار گرفت.

هنگامی که رسول خدا از خواب بیدار شدند، چنین دعا کردند:
«خدایا بنده تو علی، خود را برای پیامبرش نگه داشت، تابش خورشید را بر او بازگردان.»

در این لحظه، به فرمان خداوند، خورشید به جای اول خود بازگشت. سپس امام علی برخاست، وضو گرفت و نماز عصر را به جا آورد. پس از اتمام نماز، خورشید دوباره غروب کرد.

ابلاغ سوره برائت:

اولین آیات سوره توبه حاوی این پیام بود که مشرکان چهار ماه فرصت دارند تا به دین اسلام و پرستش خدای یکتا بگروند و در جمع مسلمانان قرار بگیرند. اما اگر بر دشمنی و سرکشی خود ادامه دهند، باید آماده نبرد شوند و بدانند که هر کجا یافت شوند، کشته خواهند شد.

این آیات در شرایطی نازل شد که پیامبر اکرم (ص) قصد نداشتند شخصاً در مراسم حج شرکت کنند. بنابراین، مطابق با فرمان الهی که می‌فرماید: «این پیامها را باید خود پیامبر و یا کسی که از اوست به مردم برساند و غیر ازاین دو نفر، کسی برای این کار صلاحیت ندارد.»، حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) حضرت علی (ع) را فرا خواندند و به ایشان دستور دادند تا به سوی مکه حرکت کرده و در روز عید قربان، در منطقه منا، آیات مربوط به برائت را برای مشرکان بخوانند.

از پیامبر بزرگوار اسلام (ص) سخنی نقل شده که فرمودند: «عَلی مَعَ الحقِّ و الحقُّ مَعَ عَلی؛ علی همیشه با حق و حق هم با علی است» که به حدیث حق معروف است.

سدالابواب:

پیامبر اکرم (ص) فرمان دادند همه درهای منازلی که به جانب مسجد النبی ساخته شده بود برای همیشه ببندند، مگر در خانه حضرت علی (ع). که به سد الابواب به معنای بستن درها معروف شد.‌

هنگامی که مسلمانان علت این امر را از رسول الله جویا شدند، ایشان فرمودند:

«من مامور به بستن این درها، جز در خانه علی بودم، اما در این باره سخنها گفته شده است. به خدا سوگند! دری را نبستم و نگشودم مگر آنکه مامور به آن شدم و از آن اطاعت کردم.»

سرسلسله علوم مسلمانان

ابن ابی الحدید از حکمای قرن هفتم قمری اهل سنت، در پیشگفتار توضیحش بر نهج البلاغه چنین بیان می کند: «چه بگویم درباره مردی که دشمنان به فضائلش معترف بوده و نتوانستند آن را انکار یا پنهان کنند.

همگان می‌دانند که بنی امیه به شرق و غرب ممالک اسلامی دست یافتند و با هر حیله و توانی کوشیدند که نور عظمتش را خاموش کنند و احادیث فراوانی در قدح و ذم او جعل کردند، و بر تمام منبرها او را لعن کردند و ستایندگانش را نه تنها تهدید که زندانی کردند و کشتند، و از نقل روایتی که بیانگر فضیلتش یا بالا رفتن نامش بود منع کردند؛ حتی از اینکه کسی فرزندش را علی بنامد جلوگیری کردند.

اما همه اینها اثری نداشت جز اینکه نام او بالاتر و برتر رود. او چون مشکی بود که هر چه بیشتر پوشانده شود فضا را بیشتر عطرآگین می‌کند.» در بیان معنای جملات ابی الحدید در این مبحث از کتاب «معارف و معاریف» تألیف سیدمصطفی حسینی دشتی، زیر کلمه مدخل «علی بن ابی طالب» به کار گرفته بود.

او در ادامه چنین درج کرده:

«چه بگویم درباره کسی که سررشته هر فضیلت و منبع هر امتیاز انسانی است و هر فرقه و گروهی خود را به وی منتهی داند و به انتساب به او مباهات کند که او سرچشمه همه امتیازات بوده و در این میدان گوی سبقت را از همگان ربوده و پیشتاز این معرکه است.»

علم کلام:

دانش الهیات، که به بررسی ویژگی‌های پروردگار می‌پردازد، ارزشمندترین علم به شمار می‌رود. پایه‌گذار شرح و بیان این علم، امام علی (ع) بوده‌اند و کارشناسان این رشته، در حقیقت شاگردان ایشان محسوب می‌شوند. به عنوان نمونه، گروه معتزله که به یگانگی و عدل خداوند باور دارند، از جمله پیروان و شاگردان آن حضرت هستند.

بنیان‌گذار معتزله، واصل بن عطاء، شاگرد ابوهاشم عبدالله بن محمد بن حنفیه بود. ابوهاشم نیز تمام دانش خود را از پدرش آموخته بود و پدرش از شاگردان امام علی (ع) به شمار می‌رفت.

مکتب اشاعره نیز سرانجام به امام علی (ع) می‌رسد. پایه‌گذار این مکتب، ابوالحسن اشعری، شاگرد ابوعلی جبائی از حکمای برجسته بود. بنابراین، اشاعره نیز در نهایت به استادان معتزله متصل می‌شوند که خود، آموزنده‌گان از امام علی (ع) بوده‌اند.

وابستگی فرقه‌های امامیه و زیدیه به امام علی (ع) آن‌قدر روشن و آشکار است که نیاز به توضیح بیشتری ندارد.

علم فقه:

بنیان و نهاد اصلی علم فقه حضرت علی (ع) می باشد. در جهان اسلام همه فقها از سفره علوم و دانش فقه امیرالمومنین بهره برده‌اند. سرمنشاء و اتکای فقه شیعه به امیرالمومنین امری بدیهی و مبرهن بوده و لزومی به گفتار نیست.

مریدان ابوحنیفه همچون ابویوسف، محمد و مابقی آنها، اصول فقه را از ابوحنیفه فرا گرفته اند. احمد بن حنبل از شاگردان شافعی بوده و او خود فقه را نزد ابوحنیفه آموخته بود. ابوحنیفه کارآموز امام جعفر صادق (ع) و ایشان نیز از پدر بزرگوارشان امام محمد باقر (ع) و آن حضرت نیز از پدرش تا در نهایت به امیرالمومنین ختم  می شود.

مالک بن انس، شاگرد ربیعه الرای در فقه بوده و ربیعه از عکرمه آموخته و او کارآموز عبدالله بن عباس و وی نیز فقه را از امیرالمومنین آموخته بود. با در نظر گرفتن اینکه شافعی از شاگردان مالک بوده، چنین بیان می شود که فقه شافعی منبعث از حضرت علی (ع) می باشد. با این روش فقهاء اربعه اهل تسنن همگی به حضرت علی (ع) انتساب می یابند.

در میان اصحاب رسول الله کسانی که به درجه بالای فقه دست یافتند همچون عمر بن خطاب و عبدالله بن عباس، علوم و دانش خود را از امام علی (ع) آموخته بودند. شاگرد بودن ابن عباس در محضر حضرت علی (ع)، امری بدیهی است.

همچنین این موضوع بر همگان آشکار است که عمر در موضوعات و مسائل متعدد به امام علی (ع) روی آورده و از ایشان مشاوره و راه‌حل خواسته است و به دفعات در مقابل دیگران این سخن را بر زبان جاری ساخته که:

«لولا علی لهلک عمر؛ اگر علی نبود عمر نابود می‌شد» و «خدا نکند مساله مشکلی برایم پیش آید که ابوالحسن [کنیه امام علی] در کنارم نباشد»

همچنین چنین گفته:

«تا گاهی که علی در مسجد حاضر است کسی حق ندارد فتوا دهد.»

از این رو با توجه به این مستندات واضح هست که علم فقه در دین مبین اسلام از حضرت علی (ع) منبعث گردیده است.‌

راویان معتبر شیعه و سنی از پیامبر اکرم (ص) بیان کرده‌اند که فرمود:

«اقضاکم علی؛ قاضی‌ترین شما علی است»

از آن جهت که علم قضاء، در دل علم فقه نهفته است، لذا مشخص می‌شود که امام علی (ع) اعلم فقها در میان صحابه رسول الله بوده است.

تفسیر و قرائت:

امیرالمومنین بنیانگذار علم تفسیر بوده و هر رجوع کننده ای به تفاسیر آشکارا متوجه می شود که همه تفاسیر از ایشان نقل شده است. در این میان هم آیاتی که بدون واسطه از آن حضرت تفسیر گردیده و در عین حال بخش هایی که تفسیر آن توسط ابن عباس صورت گرفته شامل می شود. به این دلیل که ابن عباس نیز دانش آموخته حضرت علی (ع) بوده است.

روزی از ابن عباس پرسیدند:

«علم تو در برابر علم پسر عمویت [یعنی امام علی (ع)] چه نسبتی دارد؟ وی گفت: همان نسبت که قطره باران به دریای بی‌کران دارد.»

به نقل از ابن ابی الحدید، همه پیشگامان عرصه قرائت قرآن، همچون ابو عمرو بن علاء و عاصم بن ابی نجود و سایرین، مستندات قرائت شان به حضرت علی (ع) ختم می شود. از آن جهت که قرائت آنها منتسب به ابوعبدالرحمان سلمی گردیده و وی نیز از شاگردان امیرالمومنین بوده که قرآن را از ایشان یاد گرفت.

علم طریقت:

عارفان و استادان راه سیر و سلوک، در شجره‌نامه معنوی خود به وجود مبارک امام علی (ع) متصل می‌شوند و خرقه‌ای که از نشانه‌های صوفیان است، گواه این ارتباط است.

ادبیات عرب:

به گفته ابن ابی‌الحدید، همه می‌دانند که امام علی (ع) پایه‌گذار و بنیانگذار دانش دستور زبان و ادبیات عربی بوده است. ایشان اصول کلی این علم را به ابوالاسود دئلی دیکته کردند. از جمله قواعدی که به او آموختند، این موارد است: سخن به سه بخش تقسیم می‌شود: اسم، فعل و حرف؛ تقسیم کلمه به شناخته‌شده و ناشناخته؛ و همچنین تقسیم حالت‌های اعراب به رفع، نصب، جر و جزم.

فصاحت و بلاغت:

در زمینه سخنوری حضرت علی (ع) مقتدا و رهبر فصحا و پیشوای شیواگویان بوده اند.‌ از آن جهت که در خصوص گفتار امیرالمومنین بیان شده:

«دون کلام الخالق و فوق کلام المخلوق/ سخنان او پائین‌تر از کلام خدا و بالاتر از کلام مخلوق است»

روشنترین گواه این ادعا نهج البلاغه بوده که از آن حضرت خطبه های بلیغ و فصیح درج گردیده است.  عبدالحمید بن یحیی چنین گفته که او اقدام به حفظ کردن هفتاد خطبه از نهج البلاغه را نموده که موجب سر ذوق آمدن طبع ادبی اش گردیده است.

به نقل از ابن نباته آمده:

«از خطابه‌ها گنجی از بر کردم که هر چه از آن بردارم کم نمی‌شود و بلکه افزون می‌شود، صد فصل از موعظه‌های علی بن ابی طالب را از بر کردم.»

سیره علوی

جود و سخاوت:

امام علی (ع) اقدام به روزه داری نموده و افطارش را به افراد نیازمند و مسکین عطا می کرد که در این خصوص آیه «ویطعمون العطام علی حبه مسکینا…» فرود آمد.

به نقل از مفسرین آمده که در یکی از روزها حضرت علی (ع) تنها مبلغ چهار درهم داشت که یکی از آنها را در هنگام شب، دیگری را در وقت روز، سومین در هم را در خفا و چهارمی را در ملأ عام صدقه می داد که آیه «الذین ینفقون اموالهم باللیل و النهار سراً و علانیه» در شرح این مطلب نازل شد. چنین گفته اند که ایشان با دستان مبارک خود نخلستان یهود در شهر مدینه را اقدام به آبیاری می کرد به حدی که در اثر آن دستانش دچار زخم و پینه شده و دستمزد آن را به مستمندان صدقه می داد. این امر در حالی بود که خودشان از گرسنگی سنگ به شکم می بست.

گفته‌اند:

«هیچگاه به سائلی «نه» نگفت.»

در یکی از روزها محفن بن ابی محفن به دیدن معاویه رفت. معاویه از او پرسید:

«از کجا می‌آیی؟»

وی برای آنکه اسباب مسرت معاویه را فراهم کند پاسخ داد:

«از نزد بخیل‌ترین مردم یعنی علی (ع) می‌آیم.»

معاویه به او گفت:

«وای بر تو چگونه این را درباره کسی می‌گوئی که اگر انباری انباشته به زر و انباری از کاه داشته باشد انبار زرش را پیش از انبار کاهش به مصرف مستمندان رساند؟!»

گذشت و بردباری:

ابن ابی الحدید چنین گفته است: امام علی (ع) در بردباری، عفو، بزرگ منشی، اغماض و نادیده انگاشتن خطاکار از همه اشخاص خویشتن دار تر بوده به شکلی که رویداد جمل بهترین شاهد بر این ادعا می باشد. زمانی که مروان حکم که از دشمنان سرسخت او بود مغلوب و اسیر امام گردید، آن حضرت او را رها کرده و از گناه بزرگش چشم پوشی کرد.

پس از آن که عبدالله بن عمر در مقابل چشمان همه مسلمانان به امیرالمومنین دشنام داده و در زمانی که عبدالله در زمره لشکر عایشه وارد بصره گردیده و شروع به سخنرانی کرد که در آن خطابه، عبدالله هر کلام منفوری که شایسته خودش بود، نسبت به امیرالمومنین بر زبان جاری کرد.‌

به طوری که گفته بود:

«اکنون پست‌ترین و فرمایه‌ترین مردم علی بن ابی طالب به شهر شما می‌آید.»

لاکن هنگامی که حضرت علی (ع) بر او چیره شد، عفو و بخشش خود را شامل حال او کرده و تنها فرمودند:

«برو که تو را نبینم.»

در عین حال هنگامی که بعد از جنگ جمل در شهر مکه با یکی از دشمنان دیرینه اش به نام سعید بن عاص مواجه شده و بر او غلبه کرد، تنها روی خود را از او برگردانده و هیچ عبارتی به زبان نیاورد.

پس از جنگ جمل رفتار امیرالمومنین با عایشه زبانزد خاص و عام است و با وجودی که بر او پیروز شد، حرمت بسیاری بر او قائل شده و زمانی که تصمیم به بازگشت به مدینه داست، تعداد ۲۰ نفر از زنان قبیله عبد قیس که همگی ملبس به لباس مردانه بوده و به یک شمشیر تجهیز گردیدند، در کنار وی راهی کرد که تا شهر مدینه او را مشایعت کنند.

این امر در شرایطی بود که عایشه در مسیر مداون به حضرت علی (ع) دشنام داده که او به من بی حرمتی کرده و مردانی را از میان صحابه اش در کنار من رهسپار کرده است. زمانی که به شهر مدینه وارد شدند، زنان به او گفتند:

«نگاه کن که ما همه زن هستیم که در کنار تو حضور داشتیم.»

امام علی (ع) با اهالی بصره که به حمایت و یاری عایشه در جنگ جمل با وی نبرد کرده و عده‌ای از اصحابش را کشته بودند، بعد از خاتمه نبرد همگی آنها را آزاد نموده و به لشگر خود امر کرد:

«کسی متعرض آنها نگردد و هر که سلاحش به زمین نهد آزاد است.»

بدین ترتیب نه هیچ کدام از آنها را اسیر کرده و نه اموال آنها را در زمره غنائم جنگی تصرف نمود و طبق روش پیامبر اسلام آنگونه عمل کرد که پیامبر اکرم (ص) در هنگام فتح مکه با اهالی آن شهر رفتار کرده بود.

در طی جنگ صفین سپاه معاویه مانع دسترسی لشکریان امیرالمومنین به آب شده و با قرار گرفتن بین سپاه حضرت علی (ع) و رود فرات، دیپاری را تشکیل دادند.

فرماندهان سپاه معاویه چنین می گفتند:

«باید علی و سپاهش را تشنه از دم تیغ بگذارنیم چنانکه او عثمان را تشنه به قتل رساند.»

پس از آن سپاهیان حضرت علی (ع) با آن ها نبرد نموده و آب را تحت سیطره خود قرار دادند. پس از آن اعضای سپاه امیرالمومنین نیز اظهار داشتند که اجازه ندهیم لشکر معاویه قطره ای آب داشته باشند تا همگان از زحمت و درد مبارزه و تشنگی بمیرند.

امام علی (ع) پاسخ داد:

«ابداً ما چنین نکنیم، بگذارید از بخشی از فرات استفاده کنند.»

خوشرویی:

حضرت علی (ع) از جهت برخورداری از چهره ای گشاده رو و متبسم شهره خاص و عام بودند. به قدری که دشمنان از داشتن این ویژگی ها به او خورده می گرفتند.

تعدادی از اصحاب ایشان همچون صعصعه بن صوحان چنین می گفتند:

«علی (ع) در میان ما مانند یکی از ما بود که هیچگونه امتیازی برای خود قائل نبود ولی در عین فروتنی و تواضعی که داشت آنچنان مهیب بود که ما در برابرش بسان اسیر دست و پا بسته‌ای بودیم که زیر دست مردی شمشیر به دست باشد.»

جهاد در راه خدا:

همه کسانی که امام علی (ع) را می‌شناختند، چه دوستان و همراهانش و چه دشمنانش، همگی قبول داشتند که او رهبر شجاعان و جنگجویان بود و هیچ کس به اندازه او شایستگی این عنوان را نداشت.

اگر با دقت نگاه کنیم، می‌بینیم که سخت‌ترین و شدیدترین جنگ در آغاز اسلام، نبرد بدر بود. در این جنگ، هفتاد نفر از مشرکان کشته شدند. نیمی از این کشته‌شدگان به دست امام علی (ع) و با شجاعت او از بین رفتند و نیم دیگر با تلاش بقیه مسلمانان و کمک فرشتگان الهی نابود شدند.

شجاعت و دلاوری‌های امام علی (ع) در جنگ‌هایی مانند احد، احزاب، خیبر و حنین در تاریخ مشهور است و مانند روز روشن برای همه آشکار است. دانستن و آگاهی از این رویدادها و جزئیات آن‌ها، مانند شناخت ما از کعبه یا کشور مصر، از چیزهای ضروری و واجب برای زندگی مسلمانان، به ویژه شیعیان، است.

شجاعت:

در ویژگی هایی همچون دلاوری و شجاعت، حضرت علی (ع) به قدری یکتا و بی همتا بودند که هیچ حریفی به گرد پای ایشان نرسیده، به طوری که نام آوری گذشتگان را از ذهن مردم پاک کرده و آیندگان را در برابرش ناچیز جلوه می‌کند.

موضع امام علی (ع) در طی نبردها به قدری در تاریخ شناخته شده است که تا زمان قیامت آدمیان از آن یاد می کنند. مرد دلیری که هیچ وقت از زندگی نه گریخت و نه در مقابل سپاهی عظیم بین و ترس بر او چیره شد، هیچ وقت با کسی تن به تن مبارزه نکرد مگر اینکه او را به هلاکت رسانده و ضربه ای وارد نکرد که به دومین ضربه نیاز باشد. در زمانی که امام علی (ع) از معاویه دعوت به نبرد نمود تا زمانی که یکی از آن دو کشته شده و مردم بدون دغدغه و آرام شوند، عمرو عاص به معاویه گفت:

«علی با تو از در انصاف در آمده»

معاویه در پاسخ گفت:

«از روزی که با من بوده‌ای هرگز این گونه به من نیرنگ نزده‌ای! تو مرا به نبرد کسی امر می‌کنی که هرگز کسی از چنگال او نرسته! چنان پندارم که به حکومت شام پس از من دل بسته‌ای!»

این مایه فخر قوم عرب بود که که زمانی در نبرد مقابل امیرالمومنین قرار گرفته و یا اینکه بیان کنند، شخصی از بستگانشان به وسیله حضرت علی (ع) کشته شده است.‌

در یکی از روزها هنگامی که معاویه در تخت خود به خواب رفته بود، ناگهان چشمانش را گشوده و نظاره کرد که عبدالله بن زبیر در مقابلش نشسته است.

عبدالله از باب مزاح به او گفت:

«یا امیرالمؤمنین اگر موافقی تا با یکدیگر کشتی بگیریم؟»

معاویه در جواب گفت:

«هان‌ای عبدالله می‌بینم از دلیر مردی و شجاعت دم می‌زنی!»

عبدالله ادامه داد:

«مگر تو منکر شجاعت منی؟ من کسی بودم که به مصاف علی رفتم و با او هم نبرد شدم.»

معاویه گفت:

«هرگز چنین نبوده و اگر تو لحظه‌ای در برابر علی (ع) می‌ایستادی تو و پدرت را به دست چپش می‌کشت و دست راستش همچنان فارغ منتظر مبارزه می‌بود.»

عبادت:

در میان همه، امام علی (ع) فردی بی‌رغبت به دنیا و بسیار پرهیزگار بود و بیش از هر کس دیگری به نماز و روزه اهمیت می‌داد. مسلمانان چگونگی خواندن نماز شب، مداومت در ذکر گفتن و انجام نمازهای مستحبی را از او آموختند.

حال بیندیش درباره آن بزرگمرد که چنان به نمازهای نافله پایبند بود که حتی در شب پُر آشوب “لیلة الهریر” در جنگ صفین، در میان دو صف جنگ، مقدمات نمازش را فراهم کردند. در آن حال که تیرهای دشمن از هر سو می‌گذشت و گاه نزدیک پای ایشان فرود می‌آمد، او بدون هیچ ترسی به نماز ایستاده بود.

پیشانی امیرالمؤمنین از بس در سجده فرورفته بود، پینه بسته و مانند زانوی شتر شده بود. هر ناظری که نیایش و مناجات‌های او را می‌دید و فروتنی و خضوعش را در برابر عظمت و بزرگی خداوند پاک مشاهده می‌کرد، به روشنی درمی‌یافت که این حال و رفتار از دل چه انسان پاک و زبان چه راستگویى سرچشمه گرفته است.

زهد:

امام علی (ع) همواره در زندگی پیشگام تقوا و زهد بوده و هر جوینده ای که تمایل به حضور در این عرصه را داشته، لازم است تا به ایشان رجوع کنند. آن حضرت هیچ وقت شکم خود را از غذا سیر نمی کرد.

همواره در غذا و لباس از پست ترین نوع آن برای خود بر می گزید. عبدالله بن ابی رافع گفته:

«روز عیدی بر علی (ع) وارد شدم همیان سر به مهری نزدش دیدم. چون آن را بگشود دیدم نان خرده‌های جوین سبوس ناگرفته‌ای است. مشغول خوردن شد، گفتم: یا امیرالمؤمنین چرا آن را مهر نموده‌اید؟ فرمود از بیم آنکه فرزندانم این نانها را به چربی یا روغن زیتونی بیالایند.»

برخی اوقات لباس ایشان به وسیله پوست و یا لیف خرما وصله شده بود. نعلینی که به پا می کرد، همیشه از جنس لیف بود. البسه اش را همواره از زبرترین جنس کرباس انتخاب می‌کرد. احیانا اگر نانش را به چیزی آغشته می کرد فقط سرکه یا نمک بود. در مواردی نادر برخی از گیاهان خودرو را به لقمه نان اضافه کرده و یا اینکه مقدار ناچیزی از شیر شتر در کنار آن میل می کرد.

هیچ وقت گوشت نمی خورد مگر به مقدار اندک و می فرمود:

«شکمتان را گورستان حیوانان مسازید.»

با این وجود نسبت به سایر مردم از توان و قدرت بیشتری برخوردار بوده و گرسنه بودن از انرژی و بنیه او کم نمی کرد. امیرالمومنین از دنیا روی گردان بود، در شرایطی که اموال همه سرزمین های اسلام به استثنای شام به جانب ایشان رهسپار بود، ولی همه آنها را ما بین مردم به عدالت تقسیم میکرد.

اخلاص:

از نگاه امام علی (ع) گفتار و کرداری که خالص نباشد و همراه با ریا و خودنمایی انجام شود، ارزش و اعتباری ندارد. نمونه‌ای از رفتار پاک و خالصانه ایشان، برخوردشان با عمرو بن عبدود در جنگ خندق است. پس از اینکه امام علی (ع) بر عمرو پیروز شد و او را بر زمین زد، عمرو به صورت حضرت آب دهان انداخت. در این لحظه، امام علی او را رها کرد تا کشتنش از روی خشم و عصبانیت نباشد. پس از آنکه خشمش فروکش کرد و آرامش یافت، بازگشت و او را از پای درآورد.

نماز:

در روش و رفتار عبادی امام علی (ع) نماز از جایگاه خاص و والایی برخوردار است. به حدی که ایشان پیشگام بودنشان در برپایی نماز در جوار رسول الله را، مایه مباهات خویش برشمرده است.‌ نمازهای ایشان بسیار طولانی مدت بوده است.

آن حضرت به برپایی نماز شب توجه ویژه ای داشت. در روایتی از امام جعفر صادق ع آمده است:

«امام علی (ع) در آخر عمرش در هر شبانه روز هزار رکعت نماز می گزارد.»

سیره خانوادگی

شیوه همسرداری:

حضرت علی (ع) در خصوص ارتباط و رفتارش با همسرشان فاطمه زهرا (س) می فرماید:

«به خدا سوگند! هیچ‌گاه فاطمه را به اکراه به کاری وانداشتم و او را ناراحت نکردم و خشمگین نساختم تا خداوند او را نزد خویش برد و او نیز هیچ زمان مرا ناراحت و خشمگین نکرد و از دستور من سرپیچی ننمود و هر گاه به او نگاه می‌کردم همه ناراحتی‌ها و اندوه‌ها و غم‌هایم را از یاد می‌بردم»

امیرالمومنین (ع) در انجام امورات و کارهای منزل به یاری و کمک فاطمه (س) می شتافتند.

رفتار با فرزندان:

در گفتاری از امیر مومنان چنین آمده که فرزندان دارای حقوقی هستند که لازم است مراعات شود. ایشان می فرمایند:

«حق فرزند بر پدر آن است که بر او نامی نیک بگذارد. ادب نیکو و پسندیده بیاموزد و قرآن را به او آموزش دهد…»

آن حضرت در خصوص نحوه تربیت کودکان بیان کردند:

«هر کس کودکی دارد، کودکی کند»

حضرت علی (ع) همواره به پدر و مادر ها توصیه می کردند که در پرورش و تربیت کودکان به دو نکته، شرایط زمانه فعلی کودکان و اختلاف بین دو نسل توجه و اهتمام کافی داشته باشد.‌

رفتار با خویشاوندان:

از نگاه امام علی (ع)، خانواده و خویشاوندان جایگاه بسیار مهمی در زندگی هر فرد دارند. ایشان بر این باور بودند که هیچ کس بی‌نیاز از پشتیبانی و حمایت فامیل نیست، چرا که آنان با دست و زبان از انسان دفاع می‌کنند.
خویشاوندان، بزرگترین گروهی هستند که در جامعه از انسان حمایت می‌کنند. آنان اندوه و سختی را از زندگی دور می‌سازند و اگر اتفاق ناگواری برای فردی رخ دهد، نزدیکانش مهربانترین و دلسوزترین افرادی هستند که به یاری او می‌شتابند.

سیره حکومتی

ابن حنبل در کتاب فضائل امیرالمؤمنین علی بن ابی‌طالب (ع)، به نقل از ابونوار کرباس فروش چنین آورده:

«علی بن ابی‌طالب به همراه برده‌اش نزد من آمد و دو پیراهن کرباس خرید. سپس به برده‌اش گفت: «هر کدام را می‌خواهی بردار»؛ برده یکی را برداشت. سپس علی پیراهن دیگر را برداشت و پوشید.»

حقوق متقابل مردم و حاکم:

از دیدگاه امام علی (ع) حق حاکم بر مردمان جامعه و حقوق مردم بر حاکم از مهمترین و بزرگترین حقی است که خداوند متعال برای بندگانش مقرر کرده و متقابل می باشد. ایشان می فرمایند:

«همانطور که کسی را بر دیگری حقی است آن دیگر را نیز بر او حقی خواهد بود. کسی که بر همگان حق دارد و هیچکس را بر او حقی نیست خدای تعالی است نه هیچیک از بندگانش»

به باور و اصول حضرت علی (ع) مراعات حقوق دوسویه فرمانروا و مردم، اثرات و برکات بسیاری در پی دارد:

«زمانی که رعیت حق خود را نسبت به والی به جا آورد و والی نیز حق خود را نسبت به رعیت ادا نماید، حق در میان آنها عزت یابد و پایه‌های دینشان استوار گردد، نشانه‌های عدالت آشکار شود و سنتهای پیامبر (ص) در مسیر خود افتد و اجرا گردد.»

حضرت علی (ع) در ادامه بیان می کنند:

«اگر رعیت بر والی خود چیره گردد یا والی بر رعیت ستم روا دارد، در این هنگام میان آنها اختلاف کلمه پدید آید و دردها و بیماری‌های مردم افزون شود و کسی از پایمال شدن حق بزرگ و رواج امور باطل بیمی به دل راه ندهد. در این هنگام نیکان به خواری افتند و بدان عزت یابند و بازخواست‌های خداوند از بندگان بسیار گردد.»

امام علی (ع) اهمیت و جایگاه ویژه ای جهت وجهه و اعتبار مردم در جامعه قائل بوده و این موضوع در حکم هایی که به جانب مامورین دولتی روانه می کرد، کاملاً مشهود است.‌ در دستورالعمل هایی که برای جمع آوری خراج و مالیات برای مأمورین حکومتی درج کرده بود، چنین بیان داشتند:

«به عدل و انصاف رفتار کنید و به مردم درباره خودتان حق بدهید، پرحوصله باشید و در برآوردن حاجات مردم صبر و استقامت به خرج دهید که شما خزانه داران رعیت و نمایندگان ملت و سفیران حکومتید… »

در عین حال در توصیه نامه ای به متصدیان جمع آوری زکات فرمودند:

«آنگونه رفتار نکن که مردم از تو کراهت داشته باشند. بیش از آنچه از حق خداوند در اموالش است از او مگیر… سپس به افراد بگو: ‌ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و خلیفه او به سوی شما فرستاده تا حق خدا را که در اموال شما است بگیرم. آیا در اموال شما حقی از خدا هست که آن را به نماینده‌اش بپردازید؟ اگر کسی گفت: نه، دیگر به او مراجعه مکن و اگر کسی پاسخ داد بلی، همراهش برو بدون این‌که او را بترسانی و یا تهدید کنی….»

پس از آن که امیرالمومنین مالک اشتر را به عنوان استاندار مصر تعیین کرد، در حکم انتصابش اینگونه درج کرده بود:

«… مهربانی و خوشرفتاری و نیکویی با رعیت را در دل خود جای ده، مبادا به آنان چون جانور درنده باشی، خوردنشان را غنیمت بدانی، زیرا آنان دو دسته‌اند: یا برادر دینی تو هستند یا در آفرینش مانند تو هستند.»

عدالت:

حضرت علی (ع) در روزهای اول حکومت خود، با روش خلفای پیشین مخالفت کرد. آن‌ها اموال بیت‌المال را بر اساس سوابق افراد در جنگ‌های صدر اسلام یا معیارهایی مانند سبقت در ایمان تقسیم می‌کردند. اما امام علی (ع) این نابرابری در تقسیم بیت‌المال را مخالف دستور قرآن می‌دانست.

ایشان عمار یاسر و ابوالهیثم بن تیهان را مسئول بیت‌المال قرار داد و در دستورهای کتبی خود به آن‌ها تأکید کرد که عرب و غیرعرب و هر مسلمانی از هر نژاد و قبیله‌ای، باید به یک اندازه از بیت‌المال سهم ببرند.

همچنین وقتی امام علی (ع) زمام خلافت را به دست گرفت، تمام زمین‌ها و اموالی را که عثمان به افراد مختلف داده بود، جزو اموال عمومی مسلمانان به حساب آورد و دستور داد همه آن‌ها به بیت‌المال بازگردانده شود.

اقامه حق و دفع باطل:

نگرش امام علی (ع) به حکومت و زمامداری، همچون وسیله ای جهت برپا داشتن حق و دور کردن باطل بود. در صورتی که این آرمان والا و ارزشمند در سایه خلافت جهت ایشان مهیا نمی شد، هیچ علاقه و گرایشی به زمامداری نداشته و چنین حاکمیتی در حد یک ذره ناچیز برایش محترم و ارزشمند نبود. ابن عباس در روایتی چنین گفته که در خانه «ذى قار» جهت دیدن حضرت علی (ع) وارد شدم، در شرایطی که ایشان در حال وصله کردن کفش خودش بود.

حضرت علی به من فرمود:

«قیمت این کفش چقدر است؟»

در جواب گفتم:

«بهایى ندارد!»

ایشان ادامه دادند:

«به خدا سوگند همین کفش بى ارزش برایم از حکومت بر شما محبوب‌تر است، مگر این‌که با این حکومت حقّى را بپا دارم و یا باطلى را دفع نمایم»

رفتار با دوستان و خویشاوندان در بیت المال:

حضرت علی (ع) در مدیریت بیت‌المال بسیار دقیق و سخت‌گیر بودند. به عنوان مثال، وقتی دخترشان یک گردنبند مروارید را به صورت امانی از علی بن ابی رافع — که مسئول و کلیددار بیت‌المال بود — گرفت، حضرت علی هر دو را به شدت مورد بازخواست و سرزنش قرار دادند. در موردی دیگر، یکی از یارانشان که درخواست کمک مالی بیشتری داشت را از خواستن بیش از حق خود و تجاوز از حدود مجاز برحذر داشتند.

سخت‌گیری در اجرای دین و قانون:

امام علی (ع) در اجرای دستورات دینی، رعایت دقیق قانون و شیوه درست حکومتداری، بسیار کوشا و جدی بود. این ویژگی باعث می‌شد برخی افراد سودجو و زیاده‌خواه، طاقت خود را از دست بدهند و احساس ناراحتی کنند. ایشان در این زمینه حتی برای نزدیک‌ترین و وفادارترین دوستانش هم استثنا قائل نمی‌شد. به عنوان مثال، در روایتی آمده که به قنبر دستور داد تعداد مشخصی تازیانه به فردی بزند، اما قنبر تحت تأثیر احساس شدید ناراحتی، سه ضربه بیشتر از دستور حضرت به آن فرد زد.

امام علی (ع) سپس دستور داد که آن مرد، در برابر آن سه تازیانه اضافه، به قنبر تازیانه بزند. نمونه دیگری از این رفتار عادلانه در نهج‌البلاغه ثبت شده است: مردی ثروتمند در بصره، عثمان بن حنیف ـ حاکم شهر ـ را به مهمانی دعوت کرد. در این مهمانی، غذاهای رنگین و گوناگونی برای او سرو شد، اما فقرا و نیازمندان به آن مجلس راه نداشتند. وقتی خبر این مهمانی به امام علی (ع) رسید، بلافاصله نامه‌ای به عثمان بن حنیف نوشت و او را به دلیل حضور در چنین محفلی سرزنش کرد. سپس از او خواست تا روش زندگی ساده و پرهیزگارانه‌ای مانند خود امام را پیشه کند.

برخورد با متملقان و چاپلوسان:

با توجه به اینکه مقصد امیرالمومنین هر زمان داری بر پایه حق و جلوگیری از باطل و توسعه عدالت در جامعه بود در مقابل هر شرایطی که مانع تحقق آن شود، مقاومت می کرد. ایشان تحت هیچ شرایطی در برابر چاپلوسی افراد متملق، نرمش نشان نداده و سر خم نکرد تا با رفتار و گفتار روند صحیح حکمرانی علوی را دچار انحطاط کنند. ایشان تأکید می کرد که هیچ رغبتی به این نوع گویش ندارد. امیرالمومنین پس از خطابه ای که با موضوع حقوق دوجانبه رهبر جامعه و مردم بیان کرد، شخصی از میان یارانش در صحبتی مفصل همیاری و مساعدت خود را در اطاعت از حضرت علی بیان کرد.

امیرالمومنین (ع) در جواب فرمود:

«سزاوار است آن کس که جلال خداوند در نظرش بزرگ و مقام او در قلبش پر عظمت است همه چیز- به خاطر آن عظمت- جز خداوند در نظرش کوچک جلوه کند.» همچنین ادامه دادند: بدانید از بدترین حالات زمامداران در پیشگاه صالحان این است که گمان برده شود آنها فریفته تفاخر گشته و کارشان شکل برترى جویى به خود گرفته، من از این ناراحتم که حتّى به ذهن شما خطور کند که مدح و ستایش را دوست دارم؛ از شنیدن آن لذّت مى‌برم. من- بحمد الله- چنین نیستم و اگر (فرضاً) دوست هم مى‌داشتم، به خاطر خضوع در برابر ذات پر عظمت و کبریایى خدا- که از همه کس به ثنا و ستایش سزاوارتر است- آن را ترک گفتم.»

ایشان به این شکل شرح دادند:

«گاهى مردم ستودن افراد را به خاطر مجاهده‌ها و تلاش‌هایشان لازم مى‌شمرند (و این براى مردم بى عیب است، امّا من از شما مى‌خواهم) مرا با سخنان جالب خود نستایید (و این که مى‌بینید در راه اجراى فرمان خداوند تلاش مى‌کنم) براى این است که مى‌خواهم خود را از مسؤولیت حقوقى که بر گردنم هست خارج سازم؛ حقوقى که خداوند و شما بر گردنم دارید و هنوز کاملًا از انجام آنها فراغت نیافته‌ام و واجباتى که به جاى نیاورده و باید به مرحله اجرا گذارم.»

سیره اقتصادی

تشویق به کار:

در قسمت توضیحات نهج البلاغه چنین آمده که حضرت علی (ع) شخصا به کارها و اموراتش می پرداخت؛ زمین را مهیا کرده، اقدام به کاشت درخت خرما می نمود، آبیاری می کرد. ایشان همه این فعالیت ها را خودشان به تنهایی انجام می دادند. از منظر امام علی (ع) هرگونه اقدام جهت جهاد در راه خدا، فراتر از ارزش و اهمیت سعی و کوشش جهت به دست آوردن روزی و معاش در خانواده نیست.

امام جعفر صادق ع در روایتی فرمودند:

«امام علی (ع) هزار برده را با تلاش و کار و دسترنج خویش آزاد کرد.»

گفته‌ها و نوشته‌ها

سخنان امام علی (ع):

در زمان حیات حضرت علی (ع)، یاران و پیروان ایشان، سخنرانی‌ها و برخی از اشعار آن حضرت را به خاطر سپردند و برای یکدیگر و نسل‌های بعد بازگو می‌کردند. پس از گذشت سال‌ها، گروهی از دانشمندان و اندیشمندان مسلمان، چه شیعه و چه سنی، اقدام به گردآوری این سخنان کردند و آن‌ها را در قالب کتابی به نام «دیوان» منتشر نمودند.

نهج البلاغه:

مشهورترین گردآوری از سخنان و نوشته‌های امام علی (ع)، کتاب «نهج‌البلاغه» است که توسط سید رضی، از دانشمندان سده چهارم هجری، جمع‌آوری و تنظیم شده است. نهج‌البلاغه پس از قرآن کریم، یکی از ارزشمندترین کتاب‌های مذهبی برای شیعیان و نیز یکی از برجسته‌ترین آثار ادبیات عربی به شمار می‌رود. این کتاب در سه بخش اصلی ارائه شده است: خطبه‌ها، نامه‌ها و سخنان کوتاه و پرمعنی امام علی (ع). این مطالب در موقعیت‌ها و شرایط گوناگون زندگی ایشان بیان شده یا برای افراد مختلف به صورت نامه نوشته شده است.

خطبه‌ها شامل ۲۳۹ سخنرانی است.
نامه‌ها دربرگیرنده ۷۹ نامه می‌باشد که بیشتر آن‌ها در دوران حکومت امام علی (ع) نوشته شده است.
سخنان کوتاه یا کلمات قصار، از ۴۸۰ جمله حکیمانه تشکیل شده است.

برخی از شرح‌ها و تفسیرهای مهم نوشته شده بر نهج‌البلاغه عبارتند از: شرح ابن میثم بحرانی، شرح ابن ابی‌الحدید معتزلی، شرح محمد عبده، شرح محمدتقی جعفری، شرح فخر رازی، کتاب منهاج البراعه اثر خویی و شرح نهج‌البلاغه از محمدباقر نواب لاهیجانی.

از آنجا که نهج‌البلاغه همه سخنان امام علی (ع) را شامل نمی‌شود و تنها گزیده‌ای از آن‌هاست، برخی از پژوهشگران اقدام به گردآوری تمامی بیانات ایشان کرده‌اند. کتاب‌هایی که با این هدف منتشر شده‌اند، با عنوان «مستدرکات نهج‌البلاغه» شناخته می‌شوند.

غرر الحکم و درر الکلم:

کتاب “غرر الحکم و درر الکلم” با تلاش پیگیر عبدالواحد بن محمد تمیمی، که از عالمان سده پنجم هجری بوده، جمع‌آوری شده است. این مجموعه ارزشمند، بیش از ده هزار سخن از حضرت علی (ع) را در بر می‌گیرد. گفتارها در این کتاب به ترتیب الفبا مرتب شده و شامل موضوعاتی مانند باورهای دینی، مسائل عبادی، اخلاق، سیاست، اقتصاد و زندگی اجتماعی می‌باشد.

دستور معالم الحکم و ماثور مکارم اشعار:

کتاب “دستور معالم الحکم و ماثور مکارم الشیم” با تلاش و کوشش قاضی قضاعی نوشته شده است. قضاعی از فرمانروایان پیرو مذهب شافعی در سده پنجم هجری بود و در میان دانشمندان حدیث، از احترام و جایگاه بالایی برخوردار است. برخی او را از پیروان مکتب تشیع می‌دانند. این کتاب در ۹ بخش تنظیم شده که شامل سخنان پربار و حکیمانه امام علی (ع)، نکوهش دنیا و بی‌رغبتی به آن، پندها و اندرزها، سفارش‌ها و توصیه‌ها، پاسخ به سوالات مختلف، عبارت‌های کمیاب، گفتارهای نادر، دعاها و مناجات‌ها و نیز شعری از حضرت علی (ع) می‌باشد.
دیگر کتاب‌هایی که سخنان امام علی (ع) در آن‌ها گردآوری شده، عبارت است از:

نثر اللآلی، نوشته ابوعلی فضل بن حسن طبرسی
مطلوب کل طالب من کلام امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب (ع)، برگزیده‌ی جاحظ، به قلم رشید و طواط
قلائد الحکم و فرائد الکلم، گردآوری شده توسط قاضی ابویوسف یعقوب بن سلیمان اسفراینی
امثال الامام علی بن ابی طالب، گفتارها و نامه‌های امام علی (ع) در کتاب صفین، که نصر بن مزاحم آن را جمع‌آوری کرده است.

دیوان اشعار:

گفته‌ها و نوشته‌هایی که از حضرت علی (ع) نقل شده، در یک کتاب گردآوری شده است. این کتاب تاکنون بارها و توسط ناشرهای مختلف چاپ و منتشر شده است.

مکتوبات:

در کتاب‌ها و منابع شیعه و همچنین برخی از نوشته‌های اهل سنت، سخنان و نوشته‌هایی از امام علی (ع) نقل شده است:

جَفْر و جامعه:

جَفْر و جامعه، دو کتاب از احادیث بوده که به درست‌نویسی رسول مکرم اسلام صلی الله و کتابت حضرت علی (ع) می باشد. دو کتاب مذکور، از امانت های امامت و مرجع علوم امام محسوب می شود. مضامینی که در کتاب جفر آمده، از رویدادهای آتی تا زمان وقوع قیامت سخن می گوید.

امام موسی کاظم (ع) در حدیثی فرمودند:

«جز نبی و وصی نبی‌، کسی نمی‌تواند در آن بنگرد و نگریستن در آن از امتیازات اوصیای پیامبر (ص) است‌.»

کتاب جامعه نیز مشتمل بر ما وقع پیشینیان و آینده تا به روز محشر بوده، تبیین همه آیات قرآن و اسماء اوصیا از خاندان پیامبر اکرم (ص) و هر آنچه که برای آنها رخ می دهد، می باشد. کتاب جامعه توسط اشخاص خاصی مشاهده شده است.‌

مصحف امام علی (ع):

مصحف علی که به آن مصحف امام علی (ع) نیز گفته می‌شود، نخستین نسخهٔ جمع‌آوری شده از قرآن است که پس از درگذشت پیامبر اسلام (ص) توسط حضرت علی (ع) تهیه شد. این مصحف امروزه در دسترس نیست و بر پایهٔ برخی روایات، به خط خود امام علی (ع) و به ترتیب نزول سوره‌های قرآن نوشته شده بود. همچنین در برخی نقل‌ها آمده که در حاشیهٔ این مصحف، دلایل نزول آیات و نیز آیات ناسخ و منسوخ یادداشت شده بود. شیعیان باور دارند که مصحف امام علی (ع) نزد امامان معصوم بوده و اکنون نزد امام دوازدهم، حضرت صاحب‌الامر (عج)، نگهداری می‌شود.

مصحف فاطمه (س):

مُصْحَف فاطمه (س) نام کتابی است که یک فرشته الهی مطالب آن را به حضرت فاطمه(س) بیان کرد و امیرالمؤمنین علی(ع) آن‌ها را نوشت. محتوای این کتاب درباره جایگاه رسول خدا(ص) در بهشت و همچنین رویدادهایی است که در آینده رخ خواهد داد. این کتاب نزد امامان شیعه بوده و به ترتیب بین آن‌ها دست به دست شده است. افراد عادی به این کتاب دسترسی نداشته‌اند و در آینده نیز نخواهند داشت. امروز این کتاب نزد حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف نگهداری می‌شود.

اصحاب امام علی (ع)

از بهترین اصحاب پیامبر اسلام (ص) و حضرت علی (ع) سلمان فارسی است. احادیث و روایات متعددی از نبی مکرم و ائمه اطهار در خصوص او بیان شده که می‌توان به این عبارت از حضرت محمد صلی الله اشاره کرد:

«سلمان از ما اهل بیت است»

جندب بن جناده، معروف به ابوذر غفاری، به عنوان چهارمین انسانی است که به پیامبر اکرم (ص) ایمان آورده و مسلمان شد. او در جانبداری از حقانیت امام علی (ع)، در مراحل نخستین از انجام بیعت با ابوبکر اجتناب نمود.

مقداد بن عمرو، یکی از هفت نفری است که در مراحل آغازین بعثت نبی مکرم اسلام به او ایمان آورده و به اسلام گروید. پس از شهادت رسول الله مقداد در زمره اشخاصی بود که با ابوبکر بیعت نکرده و در هنگام ۲۵ سال سکوت و صبر امام علی (ع) پیوسته با ایشان همراه بود.

عمار یاسر از نخستین افرادی است که به پیامبر اسلام ایمان آورده و در کنار نخستین گروه از مسلمانان عازم حبشه گردید. پس از آن که رسول الله به مدینه مهاجرت نمود، عمار به ایشان ملحق شد. اما پس از شهادت رسول الله همچنان در مسیر جانبداری از حقوق اهل بیت و حضرت علی (ع) پابرجا بوده و در زمان زمامداری عمر بن خطاب، برای مدتی عهده دار فرمانروایی کوفه بود. ولی از آن جهت که او انسان عدالت مدار و بی آلایشی بود، افراد بدخواه با دسیسه چینی شرایط عزل او را مهیا کردند.‌پس از آن او به مدینه بازگشته و در ملازمت حضرت علی (ع) از ایشان بهره مند شد.

مالک بن حارث عبد یغوث نخعی، یا مالک اشتر نخعی در یمن متولد شد و به عنوان نخستین شخصی بود که با امام علی (ع) بیعت نمود. او در نبردهای جمل، صفین و نهروان از سرداران لشکر حضرت علی (ع) بوده است.

عبدالله بن عباس، ملقب به ابن عباس، عموزاده پیامبر اکرم (ص) و حضرت علی (ع) بوده است. او روایات متعددی از پیامبر اکرم (ص) بیان کرده است. ابن عباس در زمان خلفای سه گانه همواره اعتقاد به جانشینی حضرت علی (ع) داشته و ایشان را سزاوار آن می دانست. در زمان حکومت حضرت علی (ع) او در جنگهای جمل، صفین و نهروان شرکت داشته و با حکمی از امام علی (ع) استاندار بصره گردید.

ابوالهیثم بن تیهان، جزو اولین افرادی است که در میان انصار به اسلام روی آورد. او یکی از دوازده نفری بود که در هنگام حکومت ابوبکر، نسبت به حقانیت خلافت حضرت علی (ع) و این امر که رسول الله ایشان را به جانشینی خود منصوب نمود، گواهی داد. ابوالهیثم بن تیهان در طی نبرد صفین پس از به شهادت رسیدن عمار، شربت شهادت را نوشید. او در زمره اشخاصی است که امام علی (ع) به علت فقدانش اظهار افسوس نموده و فرمودند:

«أین عمار؟ أین ابن تیهان؟…»

صعصعه بن صوحان، در عصر رسول الله به اسلام گروید، ولی نتوانست ایشان را ملاقات کند.‌ او در طی جنگ های سه گانه جمل، صفین و نهروان شرکت داشت. امیرالمومنین از او به عنوان گوینده ای ماهر و چیره دست و از نظر معاویه او با صفت زیان آهنین وصف می شد. صعصعه بن صوحان از قدرت فن بیان خود در جانبداری از امام علی (ع)، به کار گرفته و بهره می برد.

کمیل بن زیاد، از پیروان پیامبر اکرم (ص) و از اصحاب ویژه امام علی (ع) و امام حسن ع بوده است.‌ او در گروه شیعیانی بود که در روزهای نخستین زمامداری حضرت علی (ع) با ایشان بیعت کرده و در نبردهای امیرالمومنین در کنار ایشان با دشمنان پیکار می کرد.

محمد بن ابی بکر، فرزند خلیفه اول در سال دهم هجری متولد شد. او از یاران ویژه امام علی (ع) بوده که باور داشت، خلفای سه گانه حقانیت حضرت علی را نادیده گرفته و زیر پا گذاشتند. محمد بن ابی بکر معتقد بود، کسی شایسته تر از علی بن ابیطالب برای داشتن جایگاه خلافت نیست در زمان زمامداری امام علی (ع) در نبردهای جمل و صفین شرکت داشته و امام علی ع را حمایت کرد. پس از آن در رمضان سال ۳۶هجری فرماندار مصر گردید و در ماه صفر سال ۳۸ هجری به دست لشکر معاویه کشته شد.

میثم تمار، از یاران نزدیک و ویژه امام علی (ع) و امام حسن و امام حسین بوده است او در زمره شرطه الخمیس بود. شرطه الخمیس، گروهی از اصحاب همواره مسلح امام علی (ع) بودند که در همه مواقع و در شرایط مختلف به یاری و دفاع از ایشان می پرداختند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن