بیوگرافی و زندگینامه شقایق دهقان

بیوگرافی شقایق دهقان
شقایق دهقان، بازیگر و نویسنده ایرانی، در چهارم اسفند ۱۳۵۷ متولد شد. بخش عمدهای از کارهای بازیگری او در تلویزیون، مربوط به حضور در سریالهای طولانی به کارگردانی مهران مدیری است. او در طول دوران کاری خود، سه بار نامزد دریافت تندیس جشن حافظ شده است.
این بازیگر در کشور آلمان به دنیا آمده و خانوادهاش اصالتاً بختیاری هستند. محبوبیت او بیشتر به خاطر بازی در نقشهای کمدی است. شقایق دهقان با محراب قاسمخانی، نویسندهی شناختهشدهی تلویزیون و سینما، ازدواج کرده است.
در سریال ساختمان پزشکان که کاری از سروش صحت است، شقایق دهقان با ایفای نقش خانم شیرزاد، به شهرت بسیار زیادی دست یافت.
همچنین او با بازی در نقش سحرناز در سریال شبهای برره و نقش یاسمن گلبانو در سریال پاورچین، به چهرهای آشنا برای مردم تبدیل شد و نمایشهای بهیادماندنی از خود به جای گذاشت.
این هنرمند از بااستعدادترین بازیگران کمدی ایران به شمار میرود و مدتی در برنامه خنداننده شو به عنوان سرگروه استندآپ کمدینها فعالیت داشت. او به همراه همسرش محراب قاسمخانی، در سال ۱۳۹۶ عضو هیئت داوران بخش استندآپ کمدی در جشنواره هنری پارسیزبانان اروپا بود.
منوی دسترسی سریع
**خلاصهای از زندگی**
در این بخش، نگاهی کوتاه و کلی به سرگذشت این فرد خواهیم داشت.
**درباره زندگی**
در اینجا، داستان کامل زندگی از روزهای نخست تا به امروز روایت میشود.
**پیمان زناشویی**
این قسمت به چگونگی آشنایی، ازدواج و زندگی مشترک این شخص میپردازد.
**در فضای مجازی**
صفحات و حسابهای رسمی در برنامههایی مانند اینستاگرام و توییتر در اینجا معرفی شدهاند.
**دوران حرفهای**
این بخش، فراز و نشیبهای مسیر کاری، آثار و دستاوردهای هنری را شرح میدهد.
**فهرست آثار سینمایی**
تمام فیلمها، سریالها و پروژههای تصویری که این هنرمند در آنها حضور داشته، در اینجا فهرست شدهاست.
**تقدیرها و موفقیتها**
جایزهها، نامزدیها و افتخاراتی که در طول کار خود به دست آورده، در این بخش گردآوری شدهاند.
**حواشی و بحثها**
این قسمت به رویدادها و گفتوگوهای چالشی که گاهی در اطراف این شخص شکل گرفته، میپردازد.
**گفتوگوها**
متن یا ویدئوهای مصاحبههایی که با رسانههای مختلف انجام داده، در اینجا قابل مشاهده است.

خلاصه زندگینامه
نام اصلی: شقایق دهقانی
تاریخ به دنیا آمدن: ۴ اسفند ۱۳۵۷
محل تولد: گیسن، آلمان غربی
ملیت: ایرانی
کارها: بازیگری و نویسندگی
سالهای فعالیت: از ۱۳۷۵ تا امروز
همسر پیشین: مهراب قاسمخانی (ازدواج: ۱۳۸۳، جدایی: ۱۳۹۷)
تعداد فرزندان: یک فرزند
زندگینامه
زندگی شخصی و خانواده:
شقایق دهقان در چهارم اسفندماه ۱۳۵۷ در شهر گیسن آلمان به دنیا آمد. پدر و مادر او اصالتاً بختیاری بودند و در آن زمان پدرش برای ادامه تحصیل به آلمان رفته و مدتی در آنجا زندگی میکرد. مدت کوتاهی پس از تولد شقایق، دوران اقامت آنها به پایان رسید و همه به ایران بازگشتند.
پدر شقایق مهندس مکانیک بود و به دلیل شرایط کاری مجبور بودند همراه خانواده به شهرهای مختلف ایران بروند.
شقایق دهقان دومین فرزند خانواده است و دو خواهر و یک بردار دارد. بنفشه، خواهر کوچکتر او، در زمینه ورزش فعالیت دارد و به صورت حرفهای بسکتبال بازی میکند. اما این بازیگر برخلاف خواهرش، هیچ علاقهای به ورزش ندارد.
زندگی در آلمان:
به دلیل موقعیت شغلی ویژه پدر، شقایق دهقان به همراه خانوادهاش تا شش سالگی در اطراف نیروگاه نکا در استان مازندران زندگی میکردند. بعد، در زمان جنگ ایران و عراق، آنها به تهران آمدند و در محله قیطریه ساکن شدند.
پس از ازدواج این بازیگر، او مدتی را در محلهای دیگر در تهران کنار همسرش سپری کرد، اما به دلیل علاقهای که به قیطریه داشت، دوباره به همان محله برگشت و زندگی خود را در آنجا ادامه داد.
تحصیلات:
شقایق دهقان دوران دبیرستان را در رشته ریاضی و فیزیک گذراند و موفق به دریافت مدرک دیپلم شد. او سه بار در رشتههای ادبیات نمایشی و نمایش در دانشگاه آزاد پذیرفته شد، اما به دلیل مشغلههای زیاد در زمینه بازیگری، فرصت نکرد به دانشگاه برود و در نهایت تحصیل را رها کرد.
ازدواج
وقتی این بازیگر ۲۴ سال داشت، در سال ۱۳۸۱ در سریال پاورچین بازی کرد. در آن پروژه، مهراب قاسمخانی نویسنده و طراح صحنه بود و این دو با هم همکاری نزدیکی پیدا کردند.
اگرچه این دو از قبل یکدیگر را میشناختند، اما آشنایی آنها در پاورچین بیشتر شد. اولین باری که شقایق دهقان و مهراب قاسمخانی با هم در یک فیلم بازی کردند، در سال ۱۳۹۷ در فیلم «ناگهان درخت» به کارگردانی صفی یزدانیان بود.
به این ترتیب، این دو هنرمند برای نخستین بار به عنوان بازیگر در کنار هم ظاهر شدند. کمککم به یکدیگر علاقه پیدا کردند و در نهایت تصمیم گرفتند ازدواج کنند.
مهراب قاسمخانی، نویسنده ایرانی، در ۱۶ آذر ۱۳۵۰ در تهران متولد شد. او فوقلیسانس نقاشی دارد و علاوه بر نویسندگی، در زمینه طراحی دکور و کارگردانی هم فعالیت میکند.
او پیش از ازدواج با شقایق دهقان، یک بار دیگر ازدواج کرده بود که حاصل آن یک دختر به نام نیروانا است.
وقتی مهراب برای بار دوم ازدواج کرد، نیروانا چهار سال داشت. شش سال پس از آغاز زندگی مشترک شقایق و مهراب، خداوند به آنها پسری داد که نامش را نویان گذاشتند.
شقایق دهقان در طول این سالها رابطه صمیمی و خوبی با نیروانا برقرار کرد و هر دو همیشه با مهربانی از هم یاد میکنند. شقایق گفته که نیروانا دختری عاقل و آرام است و زندگی در کنار او برایش لذتبخش بوده.
متأسفانه این ازدواج دوام نیاورد و سرانجام شقایق دهقان از مهراب قاسمخانی جدا شد.
خانواده قاسمخانی دو بازیگر را به عنوان عروس در خود دیده بود: شقایق دهقان و بهاره رهنما. اما بهاره رهنما نیز چند سال پیش از پیمان قاسمخانی جدا شد و به زندگی مشترکشان پایان داد.
طلاق:
مدتی بود که این بازیگر به طور کامل از همسرش، مهراب قاسمخانی، جدا شده و به خانه جدیدی رفته بود. اما همچنان هیچ خبر رسمی درباره این جدایی منتشر نکرده بودند تا اینکه سرانجام شقایق دهقان در یک مصاحبه، جدا شدنشان را تایید کرد.
ماجرای آشنایی:
شقایق دهقان در مصاحبهای گفت: قبل از اینکه در مجموعه پاورچین حضور پیدا کنم، با مهراب در سریال نصف و نیمه به عنوان نویسنده برای شبکه جام جم همکاری کرده بودم. اما در آن زمان رابطه دوستانهای بین ما وجود نداشت.
وقتی کار روی سریال پاورچین شروع شد، من بازیگر بودم و مهراب نویسنده. او پیشنهاد داد که چون قبلاً با هم در زمینه نویسندگی کار کرده بودیم و با سبک کار هم آشنا هستیم، این بار هم نوشتن را با هم ادامه دهیم. این همکاری و همراهی در نویسندگی، در نهایت به ازدواج ما ختم شد.
خانواده همسر سابق:
شقایق دهقان پیش از این همسر محراب قاسم خانی بوده است. او همچنین در گذشته همسر بهاره رهنما، همسر سابق پیمان قاسم خانی، محسوب میشده است. بهاره رهنما نیز در زمینه سینما و تلویزیون به عنوان بازیگر فعالیت دارد.
پیمان قاسم خانی از بازیگران و نویسندگان شناختهشده ایران است. حاصل ازدواج او با بهاره رهنما، دختری به نام پریا است. پریا و نیروانا (دختر مهراب قاسم خانی) هر دو وارد عرصه بازیگری شدهاند.
شقابق دهقان در شبکه های اجتماعی
اینستاگرام:
shaghayeghdehghanofficial@
زندگی هنری

شروع بازیگری:
شقایق دهقان در مصاحبهای گفته است که تا هفده سالگی، زندگی معمولی و بیدغدغهای داشت. بعد از آن، با شرکت در یک کلاس آموزش عروسکگردانی در فرهنگسرای امیرکبیر قیطریه، قدم به دنیای هنر گذاشت.
دو سال بعد، همزمان با امتحانهای پایانی دبیرستان، یکی از مربیان کلاس عروسکگردانی، او را برای پیوستن به یک گروه تئاتر عروسکی معرفی کرد تا در یک جشنواره شرکت کنند. این اتفاق، نقطهی شروع ورود او به عرصهی بازیگری بود. این بازیگر به کمک یکی از همکلاسیهایش با گلچهره سجادیه آشنا شد و با همکاری گروهی که تحت نظر او بود، توانست در یک نمایش بازی کند.
در آن دوران، او برای برنامههای کودک نیز متن مینوشت. به این ترتیب، کار هنری خود در تلویزیون را با گروه کودک آغاز کرد و به گفته خودش، به یکی از چهرههای ثابت و آشنا برای بینندگان تلویزیون تبدیل شد.
سپس در دو فیلم سینمایی با نامهای “زیر نور ماه” در سال ۱۳۷۹ و “سیندرلا” در سال ۱۳۸۰ حاضر شد که در هر دو، نقشهای کوچکی به او سپرده شده بود.
بازی در سریال سیب خنده:
این بازیگر پس از آن، پیشنهاد یکی از سازندگان برنامههای کودک در تلویزیون را قبول کرد و در یک مجموعهی تلویزیونی به ایفای نقش پرداخت. به این ترتیب، کار رسمی او با گروه کودک آغاز شد. او علاوه بر این، در بخشهای کوتاهی از برنامهی «سیب خنده» نیز حضور پیدا کرد.
شقایق دهقان در طول دوران فعالیت هنری خود، در چند فیلم سینمایی نیز بازی کرده است.
در جلوی دوربین:
این بازیگر در سال ۱۳۷۹ در یک مجموعه تلویزیونی به نام «قسمتی مثل زندگی» که به کارگردانی بهروز بقایی ساخته شد، ایفای نقش کرد. این سریال که در چهارده قسمت تولید شده بود، برای مخاطبان کودک و نوجوان برنامهریزی شده بود. او تنها چند ماه بعد، در فیلم سینمایی «زیر نور ماه» نیز به بازی پرداخت.
شهرت با پاورچین تا برره:
شقایق دهقان در ۲۴ سالگی و در سال ۱۳۸۱، با بازی در نقش یاسمین در سریال پاورچین به کارگردانی مهران مدیری، به چهرهای آشنا برای مردم تبدیل شد. این نقش او را در میان بازیگران محبوب کمدی جای داد و پس از آن در آثار مختلفی ظاهر شد.
او در سال ۱۳۸۲ با حضور در سریال کوچه اقاقیا، بر محبوبیت خود افزود.
اما نقطه اوج هنرنمایی او در سال ۱۳۸۴ و با بازی در مجموعه شبهای برره رخ داد؛ جایی که شخصیت سحرناز را خلق کرد و تواناییهایش را به خوبی نشان داد. بازی او در این سریال با استقبال زیادی روبرو شد.
پس از چند سال دوری، او با بازی در سریال ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت که ۹۰ قسمت داشت، دوباره به اوج بازگشت. نقش خانم شیرزاد در این مجموعه، یکی از درخشانترین نقشآفرینیهای او بود.
این هنرمند در سال ۱۳۹۴ در برنامه خندوانه استندآپ کمدی اجرا کرد و سپس در سال ۱۳۹۶ به همراه همسرش، مهراب قاسمخانی، به عنوان داور بخش استندآپ کمدی در جشنواره هنری پارسیزبانان اروپا انتخاب شد و در آن مراسم حاضر شد.
نقشهای ماندگار در سریال های تلویزیونی:
شقایق دهقان بازیگر سینما و تلویزیون ایران است که با هنرنماییهای زیبایش، مورد استقبال مردم و بینندگان تلویزیون قرار گرفته است.
از میان نقشهای او، میتوان به شخصیت یاسمن در مجموعه پاورچین، سحرناز در سریال شبهای برره و خانم شیرزاد در ساختمان پزشکان اشاره کرد. این نقشها از کارهای ماندگار و دوستداشتنی او هستند که در آنها بازی درخشانی داشت.
فعالیت هنری او از سال ۱۳۷۶ آغاز شد و اولین بار در برنامههای کودک و نوجوان در تلویزیون حاضر شد.
سریال قطار ابدی:
شقایق دهقان اولین بار با بازی در سریال «قطار ابدی» پا به دنیای تلویزیون گذاشت. پس از آن، او در فیلمها و سریالهای زیادی ظاهر شد و برخی از کارهایش به آثاری فراموشنشدنی تبدیل شدند.
سریال پاورچین:
بازی شقایق دهقان در مجموعه پاورچین، که در سال ۱۳۸۱ ساخته مهران مدیری بود، فرصت بسیار خوبی برای او فراهم کرد. او در این سریال توانست استعدادها و تواناییهای هنری خود را به خوبی نشان دهد و در نقش یاسمن، در کنار بازیگران سرشناس و خوشذوقی مانند مهران مدیری و جواد رضویان ظاهر شود.
او با حضور در این سریال مشهور شد و همچنین همکاری با مهراب قاسمخانی در همین پروژه، باعث شد تا این دو در نهایت با یکدیگر ازدواج کنند.
سریال کوچه اقاقیا:
بعد از اینکه این بازیگر، نقش فوقالعادهای در سریال پاورچین اجرا کرد، در مجموعههای تلویزیونی “کوچه اقاقیا” و “این سه نفر” نیز حاضر شد. اما بازی او در سریال “شبهای برره” که ساخته مهران مدیری بود، در نقش سحرناز، باعث شد محبوبیت و معروفیت بسیار بیشتری در دنیای تلویزیون پیدا کند.
سریال شب های برره:
مجموعه طنز تلویزیونی “شبهای برره” از خاطرهانگیزترین سریالهای ایرانی است که در سال ۱۳۸۴ از شبکه سه پخش شد. شقایق دهقان در این سریال، نقش سحرناز، دختر سالار خان — حاکم منطقه پایینبرره — را بازی کرد.
در این مجموعه، بازیگران با لهجهای خاص صحبت میکردند و شقایق دهقان نیز با استفاده از واژهها و عبارتهای ویژه، همراه با بازی جذاب و منحصربهفردش، به چهرهای بسیار محبوب در بین مردم تبدیل شد.
او پس از پایان این سریال، به فعالیت هنری خود ادامه داد و در آثاری همچون “و خداوند عشق را آفرید”، “باغ مظفر”، “مرد هزار چهره”، “شب میگذرد” و “مسافران” ایفای نقش کرد.
سریال مسافران:
یکی دیگر از کارهای شقایق دهقان در سریال «مسافران» دیده میشود. این مجموعه را رامبد جوان در سال ۱۳۸۸ ساخت و از شبکه سه پخش شد.
داستان این سریال درباره موجودات فضایی است که برای تسلط پیدا کردن بر زمین، با نقشهای از قبل طراحی شده، به سیاره ما میآیند. آنها در خانه دو برادر، با بازی رامبد جوان و حمید لولایی، زندگی میکنند.
شقایق دهقان در این سریال، نقش «ستاره آنالیزار» را بازی میکند؛ یک فضانورد. او در کنار بازیگران دیگری مثل سحر دولتشاهی، حسن معجونی و نصرالله رادش به ایفای نقش پرداخته است.
این بازیگر پس از سریال مسافران، در مجموعههای دیگری مانند «زن بابا»، «نون و ریحون» و «ساختمان پزشکان» نیز حضور پیدا کرد.
سریال ساختمان پزشکان:
با نگاهی به فعالیتهای هنری شقایق دهقان، بازی او در سریال «ساختمان پزشکان» یکی از ماندگارترین نقشآفرینیهای این بازیگر به شمار میرود.
در بین مردم و بینندگان تلویزیون، کمتر کسی است که شخصیت خانم شیرزاد در سریال پزشکان را نشناسد. پرستو شیرزاد، منشی دکتر نیما افشار و هومن ملکی بود که مطب آنها در ساختمان پزشکان قرار داشت و به دلیل ویژگیهای رفتاری خاص و منحصربهفردش، بسیار مشهور و محبوب شد. حتی پس از گذشت سالها از پخش این سریال، هنوز هم نقش خانم شیرزاد یکی از جذابترین کارهای این هنرمند محسوب میشود.
این بازیگر در ادامه مسیر حرفهای خود و پس از ارائه بازی درخشان در سریال ساختمان پزشکان، در مجموعه تلویزیونی «محرمانه» نیز همکاری کرد.
سریال دزد و پلیس:
شقایق دهقان در ادامه کارهای هنری خود، در مجموعه تلویزیونی «دزد و پلیس» به کارگردانی سعید آقاخانی نیز حضور پیدا کرد. این سریال در سال ۱۳۹۱ از شبکه سه سیما پخش شد.
او در این مجموعه، نقش «فریبا سوزمانی» را بازی کرد که خواهر شخصیت داوود، با بازی هومن برقنورد، بود. شقایق دهقان با خلق یک شخصیت ویژه و متفاوت، بازی قابل توجه و زیبایی را به نمایش گذاشت.
بعد از این کار، او در مجموعههای دیگری مانند «پژمان»، «مهرآباد» و «سر به راه» نیز به ایفای نقش پرداخت.
سریال یادداشت های یک زن خانه دار:
شقایق دهقان با بازی در آثار طنز مختلف به شهرت زیادی رسید. او سپس در سریال “یادداشتهای یک زن خانهدار” حاضر شد و نقشی کلیدی و ویژه را ایفا کرد.
در این مجموعه، او در نقش شیوا ظاهر شد و توانست در قالب یک زن خانهدار، بازی متفاوت و بهیادماندنی از خود نشان دهد.
فیلم شناسی

فیلمهای سینمایی:
| سال | عنوان | نقش | کارگردان | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| ۱۳۷۹ | زیر نور ماه | زن خیابانی | رضا میرکریمی | |
| ۱۳۸۰ | سیندرلا | خدمتکار کاخ | بیژن بیرنگ، مسعود رسام | |
| ۱۳۸۷ | شیرین | شقایق دهقان | عباس کیارستمی | |
| ۱۳۸۹ | گوهر (تلهفیلم) | منوچهر هادی | با بازی محسن تنابنده | |
| ۱۳۹۰ | گنجینه جواهر پشته (تلهفیلم) | نرگس | نادر مقدس | |
| ۱۳۹۲ | نظریه یادگیری اجتماعی (فیلم کوتاه) | پوریا حیدری اوره | ||
| آتیشبازی | محبوبه | بهمن گودرزی | ||
| ۱۳۹۳ | شرف خانواده فاضل | ندا | پوریا جاویدپور | |
| ۱۳۹۴ | گذر موقت | زن باردار | افشین هاشمی | |
| ۱۳۹۵ | اکسیدان | شکوفه | حامد محمدی | |
| ۱۳۹۷ | ناگهان درخت | ناهید | صفی یزدانیان | |
| فصل ماهی سفید | قربان نجفی | |||
| ۱۳۹۸ | نارگیل ۲ | الهام | سید داود اطیابی | |
| انفرادی | الهام | سید مسعود اطیابی |
مجموعههای تلویزیونی:
| سال | عنوان | نقش | کارگردان | توضیحات |
|---|---|---|---|---|
| ۱۳۷۵ | هوای تازه | حسن فتحی | شبکه سه | |
| ۱۳۷۶ | قطار ابدی | رضا عطاران | شبکه سه/۵۲ قسمت/پخش در سال ۷۸ | |
| ۱۳۷۷ | بیست | محمد حسنزاده | شبکه یک | |
| فردا دیر است | حسن فتحی | شبکه سه | ||
| ۱۳۷۹ | مثل زندگی | بهروز بقایی | شبکه یک/۱۴ قسمت/گروه کودک و نوجوان | |
| دختران | اصغر توسلی | شبکه تهران/۳۸ قسمت | ||
| جوان امروز | یوسف سید مهدوی | شبکه سه/۲۶ قسمت |
شبکه نمایش خانگی:
| سال | عنوان | نقش | کارگردان | پلتفرم |
|---|---|---|---|---|
| ۱۳۸۵ | فضانوردان | – | سیامک انصاری | – |
| ۱۳۸۶ | گنج مظفر | نازی | مهران مدیری | – |
| ۱۳۸۷ | بمب خنده | – | مهران مدیری | – |
| ۱۳۹۶ | گاراژ ۸۸۸ | شقایق | سام کلانتری | – |
| ۱۴۰۰ | قبله عالم | مهدعلیا | حامد محمدی | فیلیمو |
| ۱۴۰۱ | شبکه مخفی زنان | بلور | افشین هاشمی | نماوا |
| ۱۴۰۲ | مگه تموم عمر چندتا بهاره | پرستو شیرزاد | سروش صحت | فیلیمو / نماوا |
| ۱۴۰۳ | بیتو میمیرم | – | عباس مرادیان | – |
نویسندگی و فیلمنامه:
| نام اثر | توضیحات |
|---|---|
| کمربندها را ببندیم | یکی از نویسندگان |
| نقطه چین | مهران مدیری |
| دورهمی | مهران مدیری |
| شبهای برره | یکی از نویسندگان در چندین قسمت |
| شرف خانواده فاضل | به همراه مهراب قاسمخانی |
رئالیتی شو:
| سال تولید | نام مجموعه | کارگردان | پلتفرم |
|---|---|---|---|
| ۱۴۰۳ | کارناوال | رامبد جوان | فیلمنت |
| ۱۴۰۲ | ناتو | مهدی صفییاری | فیلمنت |
| ۱۴۰۱ | ارتش سری | سعید ابوطالب | فیلیمو |
| ۱۳۹۹ | شبهای مافیا | سعید ابوطالب | فیلیمو |
| ۱۳۹۰ | شام ایرانی | بیژن بیرنگ | – |
تئاتر:
| سال | عنوان نمایش | کارگردان / نقش | توضیحات |
|---|---|---|---|
| ۱۳۹۸ | عروس مردگان | نقش مدلین اورگلت | نمایش موزیکال |
| ۱۳۹۷ | تروما | افسانه ماهیان | – |
| ۱۳۹۶ | کوکوی کبوتران حرم | افسانه ماهیان | – |
| ۱۳۹۴ | والس مردهشوران | الهام پاوهنژاد | با بازی بهرام افشاری و امیرحسین رستمی |
جوایز و نامزدیها
| سال | جشنواره | جایزه | اثر | نتیجه |
|---|---|---|---|---|
| ۱۳۸۲ | هفتمین جشن حافظ | تندیس بهترین بازیگر کمدی تلویزیونی | پاورچین | نامزد شده |
| ۱۳۸۵ | نهمین جشن حافظ | تندیس بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی | شبهای برره | نامزد شده |
| ۱۳۹۳ | چهاردهمین جشن حافظ | تندیس بهترین بازیگر زن کمدی تلویزیونی | دزد و پلیس | نامزد شده |
حاشیه ها

مقابله با قانون حجاب:
در سال ۱۴۰۱، شقایق دهقان عکسی بدون حجاب در پیج اینستاگرام خود قرار داد. این کار او با واکنشهای زیادی در فضای رسانهای روبرو شد و برخی خبرگزاریها اعلام کردند که او از فعالیتهای هنری محروم شده است. علاوه بر این، حمید ایلبیگی، که معاون نظارت بر ارزشیابی آثار سینمایی است، گفت که امکان حضور این بازیگر در کارهای سینمایی جدید، محدود شده است.
همچنین در مراسمی برای معرفی یک کتاب، که در هفدهم اردیبهشتماه ۱۴۰۲ در کافه کتاب نشر ققنوس تهران برگزار شد، این بازیگر بدون حجاب حاضر شد.
او به همراه چند بازیگر زن دیگر که حجاب خود را برداشته بودند، از فعالیت محروم شد. به گفته حمید ایلبیگی، به دلیل این محدودیتها، این افراد نمیتوانند در فیلمهای جدید بازی کنند. البته آثار قدیمیتر آنها همچنان نمایش داده میشود تا سرمایهگذاران و صاحبان اثر، به خاطر هزینههای زیادی که کردهاند، دچار ضرر مالی نشوند؛ اما پس از این، آنها اجازه ندارند در پروژههای جدید هنری نقشآفرینی کنند.
مصاحبه

در ادامه، بخشهایی از گفتوگویی که با شقایق دهقان و همسر پیشین او، مهراب قاسمخوانی، انجام شده است را میخوانید.
شقایق دهقان کار در این عرصه را از کجا شروع کرد؟
“نخستین فعالیت هنری من عروسک گردانی در عرصه تئاتر بود که جهت جشنواره عروسکی انجام دادم. در آن هنگام من ۱۸ ساله بوده و به تازگی مدرک دیپلمم را گرفته بودم. در حین پرداختن به کار مذکور، به پیشنهاد آقای حسنزاده به گروه کودک تلویزیون معرفی شدم. به مدت دو سال در کنار گروه شبکه اول سیما فعالیت کردم. دو سال پس از آن به همراه گروه کودک شبکه جام جم بوده و سپس به گروه هنری مهران مدیری ملحق شدم.”
کار کردن با مهران مدیری چگونه است؟
“انجام کار در کنار مهران مدیری جذابیت و لذت زیادی دارد. من همچنان معتقدم ممتازترین آثاری که در تلویزیون داشتهام مربوط به سریالهای آقای مدیری میباشد.”
تئاتر، سینما یا تلویزیون را برای کار کردن میپسندید؟
“تاکنون فقط در یک نمایش تئاتر شرکت کردم. آن اثر در کنار گلچهره سجادیه بوده که بازگشتی نیست نام دارد و در سالهای خیلی قبل صورت گرفت. به طور تقریبی مربوط به ۱۳ الی ۱۴ سال پیش از این است. در حوزه سینما نیز تنها در یک فیلم سینمایی به اسم زیر نور ماه حضور داشته و مربوط به سالهای گذشته است. سایر فعالیتهای من در زمینه تلویزیون بوده است.
حوزه تلویزیون و فعالیت در آن برایم خوشایند است. چرا که در جایگاه یک هنرپیشه کار شما مورد توجه قرار گرفته و دیدگاههای متنوعی برای آن ارائه میشود. به این ترتیب بازیگر به چهره شناخته شدهای تبدیل شده و هیچ عرصهای همچون تلویزیون موجب آشنایی مردم با بازیگر نمیشود. این موضوع که به فاصله اندکی متوجه بازتابهای مردم میشوم، برایم کفایت میکند.”
بازتاب کارتان چگونه است و مردم چه عکس العملی نشان میدهند؟
“از آنجا که آثار طنز زیادی را در تلویزیون انجام داده و مردم احساس ویژهای در قبال کارهای کمدی دارند، همچنین شبانگاه در برابر تلویزیون نشسته و پس از پشت سر گذاشتن خستگیهای روزمره که سعی دارند فکر خود را از چالشها و مشکلات رها کرده و یک برنامه با محتوا و هنری را تماشا کنند، به دیدن این سریالها میپردازند.
عبارتی که به کرات به من بیان شده و باعث خوشنودی و رضایت میشود چنین است که بیان میکنند؛ دستتان درد نکند دل ما را شاد میکنید. برای نمونه خانمی میگفت: فرزندانم دچار افسردگی هستند. ولی با تماشای آثار طنز شما دقایقی خنده به صورتشان میآید و این موضوع برایم خوب است.”
شقایق دهقان چه بازیگرانی را دوست دارد؟
“در عرصه طنز محسن تنابنده هنرپیشه با ذکاوتی است. همچنین بازیگرانی مانند مرجان گلچین، الیکا عبدالرزاقی، هومن برق نورد، بهنام تشکر و بهاره رهنما در زمره هنرپیشگانی هستند که مردم زیادی به آنها علاقه دارند.”
دوست دارید با چه کارگردانی کار کنید؟
“در حال حاضر اصغر فرهادی به عنوان کارگردان، محبوبیت زیادی در داخل کشور ایران داشته و بسیاری از افراد تمایل به همکاری با او هستند.”
چه چیزی در آینده شغلی تان بیش از هر چیز نگران تان میکند؟
“یکی از دغدغههای ذهنی من چنین است که متوجه شوم با سپری شدن زمان، از محبوبیت من کاسته شده و از موقعیتی که هستم، تنزل یابم. امید دارم که با همین شیوه حرکت کنم.
هنرپیشگان زیادی وجود دارند که در یک دوره زمانی به شهرت و محبوبیت رسیده و هم اکنون در شرایطی هستند که ناچار به بازی در نقشهای دست چندم و آثار نامطلوب و ضعیف میشوند. تلاش زیادی دارم که نقشهایم را به درستی انتخاب کنم.”
حالا که اینطور است از آرزوهایتان حرف بزنید؟
“اینکه قادر باشیم حقایق موجود در جامعه را بدون پرده پوشی ابراز کنیم. بتوانیم در شخصیتهایی هنرنمایی کنیم که مشابه آنها تعداد زیادی در جامعه وجود دارد. ولی به علت محدودیتهایی که اعمال میشود، این شرایط میسر نیست.
در بسیاری اوقات در سریالهای متعددی که ایفای نقش میکنم، برخی از قسمتها قابل پخش نبوده و حتی برخی دیالوگها کنار گذاشته میشوند. پس از سال ها فعالیت در عرصه تلویزیون آگاه هستیم که مسئولین سیما به علت گرایش و سلیقه مردم محدودیت های دارند.
من تنها یک نکته را یادآور میشوم، در عین حال که لازم است در آثار سنت و فرهنگ مردم لحاظ شود، همچنین لازم است تا مخاطبین و مردم از شیوههای جدید بازیگری شناخت پیدا کنند.”
خوب آقای قاسمخانی چیکار می کنین با زندگی و گرفتاری های کاری؟
مهراب: من که در شرایط بسیار خوبی هستم، چرا که گرفتاری ندارم.
شقایق: روی سخنشون گرفتاری از منظر شغل و حرفهای هست.
مهراب: همون، از لحاظ کاری خیلی گرفتار نیستم، معمولا بیکارم. در کل به من خیلی خوش میگذرد.
شما چطور خانم دهقان؟
“شقایق: مشخصه که در کنار من حتماً خوش میگذره. (با خنده)”
می خواستم بدونم یک زوج هنری مشغله های کاری شون توی زندگی تداخل و تنش ایجاد نمی کنه؟
“شقایق: نه، من معتقدم هر زن و شوهری که به عنوان همکار در کنار هم فعالیت کنند به مراتب موانع و چالشهای یک شغلی یکدیگر را میفهمند. به این ترتیب زمانی که همسر شما شناختی نسبت به این حرفه نداشته باشد، تا اندازهای درک شرایط حرفهای تان مشکل میشود.”
یعنی همدیگر رو درک میکنین؟ مثلا وقتی شما سر کار هستی، مهراب آشپزی میکنه؟
“شقایق: بله، مهراب در منزل آشپزی میکنه.”
دستپخت شون چطور هست؟
“شقایق: خوبه.”
ظرف شستن چطور؟
“شقایق: بله.”
آن زمان که فرزندتان کوچیک بود، تر و خشکش می کرد؟ (ببینم میتونم دعواتون بندازم)
“شقایق: بله، به ندرت.”
آقا مهراب تا به حال چند بار توضیح دادید که اسمتون با «ح» نیست و با «ه» نوشته میشه؟
“مهراب: خیلی زیاد؛ به اندازه تمام عمرم مشغول توضیح دادن بودم که نتیجهای حاصل نشده و همچنان درگیر هستم!”
اسم «مهراب» به چه معناست؟
“مهراب: یکی از اسامی موجود در شاهنامه مهراب است. ولی نام من به علت این موضوع انتخاب نشده است. علت فوتبالی دارد! پدر و مادرم از هواداران مهراب شاهرخی بوده و به همین علت اسم مهراب رو برای من گذاشتند.”
اسم فرزندتان «نیروانا» هست. چرا نیروانا؟
“مهراب: به این خاطر که من از علاقمندان به موسیقی راک بوده و آنها را گوش میکنم.”
اداره ثبت مشکلی ایجاد نکرد؟
“مهراب: ابتدا اجازه نمیدادند. به مدت یک هفته با اداره ثبت درگیر بودم. پس از آن نیز دروغی را به آنها گفته و حرفم را پذیرفتند! به این منظور که ثابت کنم نیروانا یکی از اسمهای کاملاً ایرانی است، کتاب لغت خانه دهخدا را با خود برده و اسامی بیهوده را در کنار یکدیگر ردیف کردم. در آنجا گفتم نیر به منزله نوره بوده و آنها نیز قبول کردند.”
پس امکان داره اسم فرزند بعدی تون را «پینک فلوید» بذارین؟ (خنده)
“مهراب: فرزند بعدیمان هم مشخص است که شقایق او را نامگذاری کرد. برای نویان پسرم من اسم آراگون را توصیه کردم. چرا که در فیلم ارباب حلقهها بسیار به این نقش علاقه داشتم. ولی اجازه ندادند.”
اسم نویان رو به چه مناسبت انتخاب کردید؟
“نویان یکی از اسامی ترکیهای بوده و به مفهوم شاهزاده است. از آنجا که اسم نیروانا با حرف ن آغاز میشود، من خطاب به نیروانا گفتم، تصمیم دارم اسمی را انتخاب کنم که با حرف ن شروع شود.”
این اسم هم برای دختر به کار میره هم برای پسر، درسته؟
شقایق: در حقیقت نویان به سلاطینی گفته میشد که بسیار دلاور و جنگنده بودند. این موضوع هم معنی اسم امیر در زبان فارسی است.
مهراب: پسرم در بزرگسالی به عنوان فرمانده سپاه فعالیت میکند.
شقایق: همانند اینکه شما اسم فرزند دخترتان را امیر انتخاب کنید. در نظر من بسیار حیرت آور است که عدهای اسم نویان را به روی دخترشون میگذارند. چرا که اهالی ترک اسامی نویان خان یا امیر نویان را استفاده میکنند و مختص مردها است.
پس همه افرادی که اسم دخترشون رو نویان گذاشتن…
“شقایق: به اندازه کافی تحقیق نکردند. (با خنده) هرچند در زبان فارسی نویان به منزله نو بودن و جدید بودن میباشد. ممکن است به این علت چنین اسمی را برای دخترها انتخاب میکنند.”
آقا مهراب شما طنازتر هستید یا برادران پیمان؟
مهراب: صد البته پیمان بر روی کاغذ طنازتر بوده و دارای شخصیت ملایمتری است. ولی شیطنت من بیشتر است.
شقایق: در اغلب مواقع پیمان در حوزه فیلمنامه نویسی، طراحیهای خوبی دارد. چرا که در نگارش متن ذهن با ذکاوت و هوشیاری داشته و من در کنار هر کسی که کار کردم، باور داشت که مهراب در زمینه جزئیات طنازی بیشتری دارد.
یعنی سیناپس ها رو ایشون بهتر می نوشت و جزئیات کار با شما بود؟
مهراب: پیمان از همان وهله اول مهارت زیادی داشته و استاد بود. به همین جهت او را در همه زمینهها سرتر از خودم میدانم. همچنین بذله گوییهای پیمان برایم از شوخیهای خودم جذابتر است.
شقایق: ولی من بیشتر به شوخیهای مهراب علاقه دارم.
حالا خودتان نسبت به شقایق خانم چطور؟
شقایق: نه نه نه… طناز اصلا (باخنده) من به هیچ وجه شخصیت نمکین و شوخ طبعی ندارم.
مهراب: شقایق بسیار متین و مبادی آداب است. برای نمونه نیمی از روز به قدری در حال خنده و شوخی است که زبان کوچیکش مشخص میشه. ولی به فاصله یک هفته نقطه مقابل این حالت بوده و به طور پیوسته غر میزند.
گفتم میخوام دعواتون بندازم!
“شقایق: ولی با مزه هستم. همچنین عبارات شوخی پیدا نمیکنم.”
توی سریال «ساختمان پزشکان» فی البداهه هم داشتید؟
“شقایق: به هیچ وجه … همه عبارات و اصطلاحاتی که بیان کردم، از قبل در فیلمنامه نوشته شده بود.”
این یک نوع توانائیه. شما به قدری خوب در نقش تون فرو میرفتید که من فکر می کردم کار خودتون هست.
“شقایق: بداهه گویی قابلیت محسوب نمیشه، مگر آنکه در صحنه تئاتر انجام شود.”
ولی یه نوع توانائیه!
“شقایق: بله. لکن هنگامی که یک فیلمنامه صحیح و خوب در اختیار باشد، لازم نیست هنرپیشه بداهه گویی کند که در این صورت کار دچار نابسامانی و شلختگی می شود. لذا همه عبارات مطابق با فیلمنامه بیان میشود. اگر کارگردان اجازه بده بازیگر آزادی عمل داشته و تنها وابسته به فیلمنامه نبوده و بداهه گویی کند، در آخر اثر شلختهای حاصل میشود که شاهد آن هستیم.”
به نظر من مهران مدیری خیلی این کار رو کرد یعنی دست بچه ها رو باز میذاشت.
“مهراب: نمیدونم، به چه علت همه در خصوص مهران مدیری چنین تصوری دارند.”
خود مهران هم همین رو گفت.
“خیر برای مثال در آثار مهران مدیری، حممدرضا هدایتی کاملاً مطابق با متن فیلمنامه عمل میکند. الا اینکه عبارات خاص و منحصر به فردی داشته باشد که ما جای آنها را مینوشتیم، کار را هم تا آخر مینوشتیم، سپس در آخر میآوردیم که طغرل همان عبارات خودش را بیان میکند. برای نمونه سیامک همواره مطابق با متن رفتار کرده و به هیچ وجه بداههگویی نداشت. خود مهران نیز اینگونه است.”
یعنی باز گذاشتن دست بازیگر مربوط به دیالوگ نیست؟
شقایق: من در جایگاه هنرپیشه به این نتیجه میرسم چنانچه این بخش از دیالوگ را تا حدودی تغییر دهم، شباهت بیشتری به شخصیت فیلمنامه پیدا میکند. تنها در همین اندازه. ولی این امر که بخواهم تکه کلام یا عبارتی را در متن بیاورم، اینگونه نیست.
مهراب: من در گذشته با کارگردانهایی همکاری داشتم که به بازیگر اجازه بداهه گویی میدادند. برای مثال مهدی مظلومی بازیگر را مجاز میکرد، هر اندازه تمایل دارد تغییراتی را در دیالوگ داشته باشد.
شما چقدر فی البداهه و به اصطلاح حاضر جواب هستید؟
شقایق: مهراب خیلی زیاد! هرچند او حاضر جواب نیست، ولی پاسخهایی که بیان میکند بسیار مضحک و خندهدار است. (خطاب به محراب سوال میکند) خودت می خواستی بگی حاضر جواب نیستی؟
مهراب: حاضر جوابم؟ من مدتها فکر میکنم تا جوابی را آماده کنم.
شقایق: حاضر جواب نیستی. ولی جوابهای به جا و حساب شدهای را بیان میکنی. برخی افراد متناسب با عواطفی همچون عصبانیت یا اشتیاق که در آنها شکل گرفته، نمییابند. من نیز همینطور هستم. ولی مهراب در آخر جواب حساب شدهای را ارائه میدهد. یک جمله معروف با این محتوا هست که اگر برای هر اتفاقی به من ۳ دقیقه وقت بدین، من حاضر جواب ترین آدم دنیا هستم. این عبارت نمونه بارزی از رفتار مهراب است.
اگر شبکه اینستاگرام نبود چه کار می کردید؟
شقایق: همان رفتار و کارهایی که پیش از وجود اینستاگرام انجام میدادم. (با خنده)
مهراب: از جمله خصوصیات من چنین است که در مدت کوتاهی احساس کسالت کرده و حوصلهام سر میرود. من مدتی در فیسبوک فعالیت کردم، ولی از آن بیرون آمدم. هم اکنون نیز در قبال شبکه اینستاگرام بیانگیزه و بی میل هستم. ولی اینستاگرام به عنوان یک رسانه عمل میکند.
چه نون خوبی هم داره.
“مهراب: بله. یکی از رویدادهایی که به تازگی برای من رخ داده، چنین است که دوستان و عوامل سینمایی من را جهت هنرپیشگی دعوت میکنند. در حالی که من به هیچ وجه توانمندی بازیگری ندارم. نکته قابل توجه در این است که هیچ یک با آثار و فیلمنامههای گذشته من کار نداشته و همگی اذعان میکنند، ما آخرین پست تو را در شبکه اینستاگرام خوانده و برایمان جالب بود. به این ترتیب صفحه شخصی من در این شبکه به منزله یک رزومه کاری عمل میکند. از این رو سعی دارم فعالیت در آن را کنار بگذارم. ولی در عین حال موجب کسب درآمد میشود.”
به چه شکل درآمدزا می شود؟
“مهراب: من هنوز به حوزه تبلیغات وارد نشدم، ولی تاکنون پیشنهادهای متعدد با مبالغ بالا به من ارائه شده است.”
چه اندازه دنبال کننده دارید؟
مهراب: در حدود ۱٫۵ نفر.
شقایق: کی از همه بشتر فالوور داره؟
فکر می کنم الناز شاکردوست یا مهناز افشار با ۵٫۵ یا ۶ میلیون دنبال کننده.
“مهراب: رامبد جوان نیست؟”
رامبد تا حدودی کمتر از آنها فالوور داشته و در جایگاه دوم است. بهاره و بهنوش نیز در میان اسامی با تعداد زیادی دنبال کننده قرار دارند.
“شقایق: چقدر حیرت آور است کسانی که بیشترین دنبال کننده را دارند، خانمها هستند.”
راستی! شما چرا تو اینستاگرام نیستید؟
مهراب: شقایق در اینستا هست. یک آیدی فیک دارد. پیمان هم همینطور، مثل شقایق آیدی فیک دارد. تصمیم دارم در یکی از روزها آیدی هر دو آنها را هک کنم تا ناچار شوند آیدی دیگری بسازند.
شقایق: یه آیدی دارم که آن را نیروانا برام درست کرده است. ولی صفحهای که در آن قادر باشم پست و عکس به اشتراک گذاشته و دیگران اظهار نظر کنند، ندارم.
کاملا شبیه کسایی هستید که اکانت فِیک میسازند برای این که فحش و ناسزا بگویند. پس شما یک آیدی مخفی دارید؟
“شقایق: به نظرم همه افراد چنین آیدی دارند. آیا ممکن است در این دوران یک فناوری جدیدی به نام شبکه اینستاگرام ایجاد شده و شما تمایلی به دیدن آن نداشته باشید؟ زمانی که من بیان میکنم که اینستاگرام ندارم، به این معناست که پست و عکسی در این شبکه منتشر نمیکنم که دیگران به آن اعمال نظر کنند. من معتقدم مهراب چه رویکرد خوبی دارد که به خواندن کامنتها پرداخته و میخندد. ولی این موضوع تاثیر عمیقی به روی من میگذارد.”
خب شما هم باید به عنوان افراد پیشرو در جامعه الگو باشین.
“شقایق: بله، متشکرم که مسئولیت این وظیفه را دیگران عهدهدار میشوند.”
آخرین بار چه وقت تلویزیون دیدید؟
مهراب: من چندان اهل تماشای تلویزیون نیستم، ولی بازی فوتبال نگاه میکنم.
شقایق: منظور شما از تلویزیون صدا و سیمای کشور ایران است؟
بله.
آقا شما معتقدید شقایق گل همیشه عاشق است؟
“مهراب: خیر. شقایق ترمیناتوره. به شدت بیعاطفه و خشک رفتار میکند.”
جدی؟! این طور به نظر نمیرسه!
مهراب: شقایق در هنگام بازی بر روی فیلمها به هیچ وجه گریه نمیکند. ولی من در نقطه مقابل او، اشک و زاری زیاد دارم. برای نمونه هنگامی که او در حال به دنیا آوردن نویان بود، من تا مرز سکته رفتم. در عین حال به من دلگرمی میداد که مسئلهای نیست و نگران نباشم. همچنین در زمان انجام عمل جراحی بر روی زانوهایم، شقایق به داخل اتاق عمل آمده و فیلمبرداری کرد. بعدها که به تماشای فیلم نشسته و متوجه صدای چکش و ابزار جراحی شدم، صدای خنده شقایق نیز میآمد.
شقایق: من معتقدم برای مشکلات و مسائلی که راه حل وجود دارد، نیازی به اندوه و غصه نیست. این موضوع در خصوص چالشهای عقلانی است. زمانی که مهراب به منظور بهبود زانوهایش آنها را عمل میکند، دلیلی برای ناراحتی من وجود ندارد!
مهراب: آدولف هیتلری!
شقایق: همچنین در چهار سال قبل ناگوارترین رخداد زندگیم که در گذشت پدرم بود، صورت گرفت. ولی از پدرم فرار گرفتم که این موضوعات نیز بخشی از زندگی محسوب میشوند. لذا زمان حال که هم اکنون در آن هستیم، اهمیت دارد.
با جنایات داعش هم شما به همین صورت کنار اومدید؟
شقایق: راه حلی که من از آن سخن میگویم، به نتیجه بهتر شدن میرسد. به این علت من از عمل جراحی احساس ناراحتی نمیکنم که ماحصل آن رسیدن به سلامتی است. و الا زمانی که متوجه شوم کودکی مبتلا به بیماری سرطان بوده و راه درمانی برای او نیست، قطعاً احساس بدی پیدا کرده و حالم دگرگون میشود.
مهراب: نخیر. بگذارید من شرح دهم. مقرراتی وضع شده که طبق آن اهدا کننده عضو و گیرنده، به هیچ وجه نباید با یکدیگر دیدار کنند. ولی همه ساله در مراسم نفس یک مرتبه این کار صورت گرفته و لحظه حیرت آوری است. یک مادر و برادر در آنجا شرکت کردند که ریه دختر آنها به یک پسر اهدا شده بود. پسر مذکور به روی سن دعوت شده و در آنجا رفت. در این هنگام من بر روی سن حالم دگرگون شد. حتی به پشت صحنه رفته و قادر به حضور بر روی سن نشدم. در یک آن مشاهده کردم شقایق همچون مجری در آن بالا قرار داشته و در حالی که لبخند بر روی چهرهاش بود، صحبت میکند و …
شقایق: خب، در آخر لازم است یکی به این شرایط رسیدگی کنه. من در آنجا بیان کردم دادن هدیه موجب خشنودی افراد میشود. خوشا به احوال تو که با دادن چنین هدیهای که قابل قیاس با هیچ چیزی در جهان نیست، باعث شادی و زندگی بخشیدن به یک فرد شدی.
مهراب: همین موضوع که قادر به سخن گفتن بود، کار بزرگی بود.
تا چه اندازه هم تحلیل گرانه صحبت کردید. همان بهتر که شما پست های اینستاگرامی ندارید. چون بدآموزی دارد!
“مهراب: بله شقایق سطح خشونتش زیاد است. چنانچه من در کشور ایران اقدام به تولید فیلم ترمیناتور میکردم، به طور قطع شقایق را در آن میآوردم.”
مدیریت مالی زندگی تون دست کی است؟ شما تموم هزینه هاتون برای شقایق هست؟
مهراب: هیچ یک از ما برنامهریزی اقتصادی در زندگی نداریم. هر دو به شدت مصرف کننده و ولخرج هستیم. در برخی اوقات شقایق تکلیف داره که احساس دل نگرانی کند، ولی موضوع به همین جا خاتمه مییابد.
شقایق: بله، چون پس از آن حساس ناراحتی را فراموش میکنم. چرا که برای نمونه مهراب پیشنهاد میدهد شام به بیرون از منزل برویم و من هم میپذیرم. ولی از همان ابتدا میان ما چیزی به عنوان پول من یا پول تو مطرح نبود. زمانی که دستمزدهای خود را دریافت میکردیم، همه آنها را در یک کشو ریخته و شروع به خرج کردن میکردیم تا به پایان برسد.
در مورد کلیپ بهنوش بختیاری چقدر کار جذابی بود؟
“مهراب: کلیپ مذکور باعث خنده من نشد، بلکه رخداد پس از آن، اسباب خنده مرا فراهم کرد. معتقدم کلیپ مضحک و بدی بود. ولی این کلیپ موجب راهی شدن من به بیمارستان نشد. پس از آن منتشر کردم.”
نظرتون در مورد اعتراض های حاتمی کیا چیست؟
“مهراب: من متوجه نمیشم اعتراض ایشون به چی است. در اینجا آقای بیضایی میتواند در جایگاه فیلمساز اعتراض کند. ولی اگر بنا به اعتراض در خصوص تلویزیون باشد، لازم است خانم معتمد آریا این کار را انجام دهد. هرچند ایشان مهارت زیادی در فیلمسازی دارند، ولی قرار گرفتن در موضع اعتراض، مناسب شرایط فعلی ایشان نیست.”
به چه علت این ژست معترض رو گرفتند؟
“مهراب: چون شیک و خوش استایل است. ولی این موضوع که من از فیلمسازان وابسته به این جریان هستم، بوق و کرنا ندارد. همچنین این رفتار شهامت تلقی نمیشود.”
شاید چون الان همه اعتراض میکنن، ایشون هم هوس کرده؟
مهراب: اغلب مواقع ایشان اعتراض داشتند و من متوجه نشدم به چه موضوعی بوده است. در مراسم اختتامیه نیز چهره ناراحت ایشان را دیدم، ولی علت این اعتراض برایم مفهوم نیست.
شقایق: جریان اعتراض جالب شده است. هم اکنون بسیاری از مسئولین به طور پیوسته به این شرایط معترض میشوند و به یکباره یک شخص نسبت به شرایطی که خودش باعث و بانی آن بوده اعتراض میکند! در این موقعیت مسئولیت کیست که به این اعتراضها بپردازد؟ مردم؟ یک مرتبه من تماسی را با یک تهیه کننده گرفتم تا در خصوص دریافت آخرین قسط دستمزدم گفتگو کنم. گفتم قصد دارم شکایت شما را به تلویزیون ببرم. در پاسخ گفت؛ پیشنهاد خیلی خوبیست.حتماً این کار را انجام دهید. چرا که عرصه تلویزیون هیچ توجهی به شکایات ندارد. ممکن است شکایت شما باعث رسیدگی به این قبیل موضوعات شود. پس از پایان مکالمه تلفنی، با خودم فکر کردم من به منظور بحث و دعوا تماس گرفتم، پس چرا در آخر اینگونه شد! هم اکنون نیز رویکرد مردم در قبال مسئولین به همین شکل است.
کدوم یکی از بازی هایتان رو بیشتر دوست داشته و قصد دارید آن را چندین بار ببینید؟
“شقایق: شخصیتی که در سریال دزد و پلیس عهدهدار شدم، برایم جالب بود. متوجهم که هم اکنون قصد دارید چه جوابی از من بشنوید. همچنین در سریال ساختمان پزشکان به شخصیت خانم شیرزاد علاقه دارم.”
کدوم نقش رو اصلا دوست ندارید در موردش صحبت کنید؟
مهراب: من بگم؟ نقشی که در سریال پژمان ایفا کرد را اصلاً دوست ندارد. من نیز این نقش برایم جالب نبود.
شقایق: نه، دوست نداشتم. به نظرم این کار کپی نامطلوب از سریال ساختمان پزشکان بود.
ما توی این شماره داریم در مورد قومیت ها می نویسیم. شما اصلیتت کجائیه؟ قاسم خان اسم شهره؟
“مهراب: خیر اصلیت ما ترک است.”
خب قاسم خان محله خاصیه؟
“مهراب: من مطالبی شنیدهام که او در گردنهگیری شهرت زیادی داشت. ممکن است از نیاکان ما باشد. من از ترکهای اردبیل و زنجان محسوب میشوم. چرا که مادرم ترک اردبیل و پدرم ترک زنجانی است.”
شما چطور خانم دهقان؟
“شقایق: مادر من بختیاری بوده و اصلیت پدرم تهرانی است.”
شما جزو داورهای مسابقه استندآپ بودید. این استندآپ چقدر به استندآپ های دنیا نزدیک است؟
“شقایق: زیاد.”
به نظر شما حرکات بدنی و فیزیکی باید تا این حدی که وجود داره، باشه؟
“شقایق: من به کرات انجام داوری و مربیگری استندآپ را برعهده داشتم. ولی ما تاکنون دوره آموزشی استندآپ نداشتیم. این شیوه اجرا سابقه زیادی نداشته و در سرتاسر دنیا نیز به همین شکل است. ولی در ایران برنامه خندوانه پایه گذار استندآپ بوده است. هرچند در برخی جاها استندآپ کار میکردند، ولی رامبد در این برنامه به طور جدی و رسمی به آن پرداخت. ولی موضوعاتی که موجب توجه ما در کلاس بوده و به آن امتیاز میدهیم، سرمشقهای خارجی است که مشاهده کنیم. برای نمونه عدهای معتقد بودند استندآپ به این معناست که یک نفر بر روی صحنه حضور داشته و اجرا کند. لاکن مشاهده کردیم به این شیوه نبوده و در برخی مواقع اجراها به صورت گروههای دو یا سه نفره صورت میگیرد. لذا روش و سرمشق معینی برای این کار تدوین نشده است. در عین حال که بچههای استندآپ قابلیتهای زیادی داشته و با نمک هستند. به طوری که میتوانند با وجود محدودیتهای اعمال شده در تلویزیون، اجراهای جذاب و معتبری را به نمایش بگذارند. چرا که در سن و سال جوانی بوده و به تماشای آثار مختلف پرداخته و با پیشرفتهای روز همگام میشوند.”
شروع استندآپ از روسیه بوده. یکی از ویژگی های استندآپ بیان «فی البداهه» است. ولی در تلویزیون این طور نیست. یعنی از بچه ها میخوان متن خودشون رو تحویل بدن تا کنترل بشه.
شقایق: نه، برخی از این بچهها با تماشاگر مرتبط میشوند. ولی تماشاچی نیز مجاز نیست ابراز عقیده کند.
مهراب: اختلافاتی در این زمینه دیده میشود. برای مثال فوتبال زنان در ایران و سایر کشورها با یکدیگر فرق دارد. هرچند خط قرمزهایی لحاظ شده، ولی مبنا و اصول آن یکسان است. هم اکنون نیز استندآپ تنها در عرصه تلویزیون اجرا میشود. همچنین به اندازهای آزادی عمل نیافته است که مجاز به اجرا در برخی کافهها شود.
کاری که انجام میشود طنز یا فکاهی باشد، فرقی نداره؟
“مهراب: اقتضای جوونیه.”
یعنی فقط باید بخندیم؟
“شقایق: شما تصمیم دارید استندآپ کمدی را ارزش گذاری کنید؟”
خیر. ولی از نظر شما نباید پیام داشته باشد؟
“نه.”
آقای قاسم خانی وقتی شما به بلاد کفر رفتید و شلوارک پوشیدید خیلی در این مورد حرف زده شد. کتاب ابر شلوارک پوش رو خوندید؟
“مهراب: نه، تا حالا مطالعه نکردم.”
فکر می کردم شاید تحت تاثیر این کتاب قرار گرفتید.
“مهراب: یکی از رخدادهای مضحک و جالبی که در این زمینه برای من شکل گرفته و حتی به حراست سازمان کشیده شد، چنین بود که حراست از من سوال کرد به چه علت در آنجا شلوارک به تن کردی؟ من هم خطاب به یکی از آنها سوال کردم زمانی که شما به مناطق شمال و کنار دریا رفته در برابر چشمان زن و بچه مردم مایو نمیپوشید؟ جواب داد میپوشم. من در ادامه گفتم در شمال پوشیدن مایو کنار دریا عادی است. ولی در تهران که مایو به تن نمیکنند. به این ترتیب از آنجا که در تهران معمول نیست که شلوارک پوشیده شود، من هم نپوشیدم. ولی در کشور برزیل که همه برهنه هستند، پس در آنجا عادی است.”
بنابراین شما با شلوارک خیلی پوشیده بودید؟
“مهراب: بله. ما در آنجا با حجاب کامل بودیم. بخش خندهدار چنین است که لازم بود موضوع به این آشکاری را شرح میدادم که به چه علت چنین لباسی به تن کردم. حتی بامزهتر این بود که برخی از افراد به بیان فحش و ناسزا پرداختند که خاک بر سرت چرا این جوری لباس پوشیدی. ولی عکس پروفایل خودش را که نگاه میکردی، کاملاً برهنه بود.”
اون موقع فکر می کردید چنین حاشیه ای به وجود بیاد؟ چون قاعدتا همه از فضای حاکم اطلاع دارند.
“مهراب: رخداد حیرت آوری که در این موضوع صورت گرفت، چنین بود که ما بر اساس برنامهای اقدام کردیم که به شیوه اشتباه مدیریت میشد. لذا کارها از اختیارمان خارج شد. ولی یه برنامه املا خصوصی با یه اسپانسر خصوصی بود.”
سال بعد، سال سگ هست. نظرتون در مورد سگ چیست؟
“مهراب: من بسیار به سگ علاقه دارم.”
سگها هم شما رو دوست دارند؟
“مهراب: سگها هم همیشه من رو دوست دارند.”
شقایق خانم شما چطور؟
“من در خانوادهای رشد کردم که همواره صاحب باغ بوده و در باغ از سگ نگهداری میکردیم. جالب اینکه سگها یک یا دوتا نبوده و تعدادشان زیاد بود. پدرم همیشه دارای چند سگ بوده و این حیوانات برای ما عادی بود.”
با توجه به این که سال آینده سال سگ هست، این سال رو چطور پیش بینی میکنید؟
شقایق: با توجه به اینکه یکی از نمادهای سگ وفاداری است، به طالع بینی آن آگاه نیستم، ولی میدانم که حیوان بسیار خوب و پرمحبتی است.
مهراب: من فکر میکنم سال خوبی در انتظار ما نخواهد بود.
از خنده ات پیداست. با توجه به این حسی که خودتون نسبت به سگ دارید، سال آینده رو چطور می بینید؟
“شقایق: دیدگاه من همیشه مثبت نگر و امیدوار است. هرچند آسان نیست در چنین شرایطی ادعای خوش بینی کرده و با امید به آینده نگاه کرد، ولی علاقه دارم که خوش بین باشم.”
مهراب، شما سال آینده رو چطور می بینید؟
“مهراب: شرایط کشور؟”
با توجه به کدوم جنبه سگ، این احساس رو دارید؟
“مهراب: از جنبه سگ تو روحش. (باخنده)”
خانم دهقان شما برای چی آلمان به دنیا اومدید؟
مهراب: به همین علت روحیه و رویکرد هیتلری در او شکل گرفته است!
شقایق: پدرم برای ادامه تحصیل به مدت پنج سال در کشور آلمان اقامت داشت. در آخرین سال پایان تحصیلاتش من متولد شدم و انقلاب اسلامی صورت گرفت. والدینم چون متوجه شدند انقلاب شده، به ایران مراجعت کردند.
متوجه شدید با چه کلکی فهمیدم سن شقایق چقدر هست؟
“شقایق: در یک دوران هنگامی که خبرنگاران به گفتگو با من میپرداختند، چون سن و سال کمی داشتم به طور آشکار آن را بیان میکردم. خبر نداشتم که پس از آن سنم بالا میرود!”
شما ورزش هم میکنید؟
“مهراب: در گذشته ورزش می کردم.”
ورزش می کردید؟ هیکلتان چه جوری بود که در حال حاضر که ورزش نمی کنید هیکلتان خوبه (البته تیکه نبودها)؟
“مهراب: قبلاً هیکل خیلی خوبی چرا که الیت زیادی در رشتههای ورزشی انجام میدادم. برای نمونه فوتبال بازی کرده، کشتی میگرفتم و یا اینکه اسکی را در حد حرفهای کار میکردم. شنا از کارهای همیشگی من بوده و در زمینه بدنسازی نیز فعالیت داشتم. به یکباره رباط من پاره شده و به علت هراسی که نسبت به عمل جراحی داشتم، عمل نکردم. به این ترتیب به مدت یه سال در داخل منزل به خوردن و خوابیدن مشغول شده و تا ده کیلو وزنم افزایش یافت. در این مدت ورزش انجام نمیدادم.”
فکر نمیکنید به رسم هنرمندان وقتشه که از هم جدا بشید؟
شقایق: من نمی دونم (رو به مهراب) نظر تو چیه؟
مهراب: هم اکنون مشغول نقل مکان و جابجایی منزل هستیم. فرصت دهید این کارها به پایان برسد.
اگه قرار باشه توی یه سلول باشید، ترجیح می دید با کدوم یکی از این سه نفر باشید؟ فتوره چی، ترامپ یا احمدی نژاد.
“مهراب: آقای فتوره چی.”
واقعا؟
“مهراب: بله. حماقت ترامپ خیلی بالا است. در خصوص احمدی نژاد هم … (با خنده)”
ولی اگه بخواهیم به آقای قاسمخانی خوش بگذره، باید با یکی از کاراکترهای بتمن یا سوپرمن را هم سلولیش کنیم. خیلی سوپرمن رو دوست دارید؟
“سوپرمن هم منو دوست داره.”
نظرتات در مورد جوک های مجازی چیست؟
“شقایق: برای من خیلی جالب است. چرا که بسیار بانمک و مبتکرانه بوده و اینکه با چه شتاب و سرعتی این جوکها تهیه میشوند. پیش از آنکه من به خواندن شبکههای خبری بپردازم، ابتدا به خواندن شبکههای جوک پرداخته و برخی اوقات جوکی را مشاهده میکنم که در خصوص رخدادهای حال حاضر بوده و من همچنان از این اتفاقات بیخبرم. در حالی که به سرعت جوک آن ساخته شده است. افرادی که چنین جوکهایی را تهیه میکنند، با چه رویکرد و انگیزهای تا این حد جذاب و بامزه آنها را درست میکنند!”
خانم دهقان شما نقش های مختلفی بازی کردین، ولی در زندگی شخصی به عنوان یه زن و هنرمند کدوم نقش براتون دوست داشتنی تر هست؟
مهراب: این که همسر من باشد.
شقایق: خیلی برایم اهمیت دارد که یک مادر خوب باشم. ولی هیچ زمان نتوانستم به مادر بینظیری که مد نظرم است، تبدیل شوم. در جایگاه مادر دل نگرانی زیادی در زمینه آموزش و تربیت بچهها دارم. چرا که تصور میکنم در دوره ما چنین توجهی در تربیت انجام نشد. دوران کودکی من در سالهای پس از پیروزی انقلاب سپری شده و بلافاصله جنگ تحمیلی انجام شد. لذا در آن هنگام توجه چندانی به تربیت کودکان وجود نداشت. به نظرم برخی از شیوههای تربیتی اشتباه قدیم و یا حتی نامطلوبتر از آن، هم اکنون مجدداً انجام میشود. یکی از اعتراض من در خصوص اوقات زیاد درس خواندن و نوشتن تکالیف در مدرسه است.
رابطه با نیروانا:
“پس از آنکه نویان متولد شد، ارتباط من و نیروانا یک گام جلوتر رفت. چون تا پیش از به دنیا آمدن نویان ارتباط دوستانهای با یکدیگر داشته، بازی کرده و با شوخی و خنده در کنار یکدیگر بودیم. ولی هم اکنون با توجه به اینکه من مادر برادرش محسوب می شوم، احساس بهتری داشته و با رشد نویان این ارتباط صمیمیت بیشتری پیدا میکند.”
تعصب شدید روی دست پخت:
“من مهارت زیادی در آشپزی دارم و همچنین بسیاری مواقع غذاهایم را دلی طبخ میکنم. هیچ وقت به طور دقیق در خصوص پخت غذا و یا استفاده از مواد و ادویهجات فکر نمیکنم. برای نمونه قورمه سبزیهای من شهرت زیادی در بین اقوام دارد. یکی از ویژگیهای من تعصب زیادی است که نسبت به دست پختم دارم. به طوری که مهراب شهامت ایراد و انتقاد نسبت به آن پیدا نمیکند.”
رانندگی و ترس ارتفاع:
“شخصیت من بزدل و ترسو نیست، ولی در عین حال چندان قوی نیستم. برای مثال رانندگی نکرده و یا در نقاط مرتفع قرار نمیگیرم. این شرایط باعث اضطرابم میشود.”
نقش مورد علاقه ام:
“تاکنون به همه شخصیتها و آثاری که در آنها ایفا نقش کردهام، علاقه دارم. ولی نقش فریبا در مجموعه دزد و پلیس از سایر کارها برایم جذابیت بیشتری دارد. به طور کلی من به سریال دزد و پلیس علاقه دارم. چرا که همه رویکردهای آن دقیق، به جا و به اندازه بود.”
سوسک هم می کشم:
“در گذشته پس از دیدن سوسک ایستاده و شروع به داد و فریاد میکردم. می گفتم آی سوسک که مهراب آمده و آن را بکشد. ولی هم اکنون دمپایی را به دست گرفته و خودم آن را میکشم.”
فوتبالی نیستم:
“من هیچ علاقهای به دیدن مسابقات فوتبال ندارم، چرا که به هیچ وجه رقابت طلبی در روحیه من نیست. هرچند خودم از تماشاگران فوتبال نیستم، ولی به کسانی که فوتبال نگاه میکنند علاقه دارم. برخی از افراد پیرامونم همچون همسر یا خواهرم گرایش زیادی به فوتبال داشته و شاهد بحث و کشمکش میان آنها هستم که روند صمیمی را در جامعه ایجاد میکند.”
آخرین عکسی که نگرفتم …:
“یک مرتبه پدرم مشغول ساختمان سازی بود که خطاب به من گفت: از من و کارگرها عکس می گیری؟ من گفتم: نه بابا، فرصت ندارم عجله دارم. به دلیل تنبلی و کسالت برای رفتن آوردن دوربین نرفته و عکسی از آنها نگرفتم. خبر نداشتم این آخرین مرتبه بوده و هر بار که به خاطر میآورم، غم اندوهی به دلم مینشیند.”











































