معنی ضرب المثل ” صد رحمت به کفن دزد اولی “

صد رحمت به این کفن دزد اولی
حتماً برای شما هم پیش آمده که وقتی کسی کار بسیار زیرکانۀ دیگری را میبیند، با تعجب و تحسین میگوید: «صد رحمت به این کفن دزد اولی!» اما شاید برایتان سؤال باشد که این کفن دزد اولی کیست و چرا اسمش روی این ضربالمثل مانده است.
داستان این ضربالمثل به سالهای بسیار دور برمیگردد. در گذشته، رسم بر این بود که مردگان را با لباسهای فاخر و کفنهای زیبا دفن میکردند و گاهی حتی اشیاء باارزش نیز همراه آنها در قبر میگذاشتند. این کار، باعث شده بود که دزدان قبر به فکر بیفتند و شبانه به قبرستانها رفته، کفن و اشیاء مردگان را بدزدند.
در یکی از این شهرها، دزدی بود که در این کار بسیار ماهر و بیرقیب بود. آنقدر حرفهای و بادقت عمل میکرد که هیچکس نمیتوانست ردپایی از او پیدا کند. به خاطر مهارتش، مردم به او میگفتند «کفندزد اول». یعنی بهترین و کاربلدترین دزد در حرفۀ خودش.
اما داستان اصلی از جایی شروع میشود که این دزدِ ماهر، پس از سالها، خودش از دنیا رفت. وقتی او را در قبرستان به خاک سپردند، شاگردان و همراهانش که حالا دیگر میخواستند جای او را بگیرند، شبانه به سراغ قبر استادشان رفتند. آنها فکر میکردند حتماً این استاد بزرگ، با کفنی بسیار ارزشمند دفن شده است. وقتی قبر را کندند، با صحنهای کاملاً غیرمنتظره روبرو شدند: آنها دیدند که استادشان حتی یک کفن ساده هم ندارد! او وصیت کرده بود بدنش را فقط با یک پارچۀ ساده و معمولی کفن کنند.
دزدان جوان که از این کار استادشان شگفتزده شده بودند، بالای قبر او شروع به بحث و گفتگو کردند. یکی از آنها با تحسین زیرکی استاد گفت: «واقعاً که استاد، همیشه یک قدم از همه جلوتر بود! او حتی به فکر امروز ما هم بود. معلوم است که چرا به او میگفتند کفندزد اولی. واقعاً **صد رحمت به این کفندزد اولی!**»
از آن روز به بعد، این جمله زمانی به کار میرود که کسی آنقدر باهوش و زیرک باشد که حتی از فکر و خیال دیگران هم جلوتر باشد و برای هر اتفاقی، از قبل چارهای اندیشیده باشد. وقتی کسی با یک حرکت بسیار هوشمندانه، همه را متعجب کند، این ضربالمثل را به کار میبرند تا هم زیرکی او را تحسین کنند و هم اعتراف کنند که در زیرکی و فکر کردن، از او بسیار عقبتر هستند.

در این بخش، به توضیح و مفهوم این ضربالمثل ایرانی میپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی صد رحمت به کفن دزد اولی
این ضربالمثل میگوید وقتی یک آدم یا گروه نادرست، جای خودش را به یک آدم یا گروه نادرستتری میدهد، مردم ناخودآگاه یاد خوبیهای قبلیها میافتند؛ حتی اگر آنها هم در زمان خودشان بد بودند.
در حقیقت، این مثل نشان میدهد اوضاع چقدر وخیمتر شده که آدمهای بد دیروز، در مقایسه با بدهای امروز، بهتر به نظر میرسند.
داستان ضرب المثل
درباره این ضربالمثل، روایتهای گوناگونی وجود دارد. یکی از شناختهشدهترین آنها چنین میگوید:
روزی، مردی زندگی میکرد که شغلش دزدیدن کفن اجساد از قبرستان بود. هر شب به گورستان میرفت، کفن مردهها را برمیداشت و میفروخت تا خرج زندگیاش را درآورد. روزی فرا رسید که همان مرد به بیماری سختی دچار شد و در بستر مرگ افتاد. در آخرین لحظات، پسرش را به کنار خود خواند و گفت: «تمام عمرم را از راه دزدی کفن گذراندم و همیشه زیر بار نفرین مردم بودم. اکنون که در آستانه مرگ هستم، سنگینی این نفرینها را بیش از هر زمان دیگری حس میکنم. از تو میخواهم کاری کنی که پس از مردنم، مردم برایم دعا کنند و آمرزش بخواهند.»
پسر پاسخ داد: «پدر، قول میدهم طوری رفتار کنم که مردم برایت طلب بخشش کنند.»
وقتی پدر از دنیا رفت، پسر راه او را ادامه داد و به دزدی کفن پرداخت. اما او علاوه بر برداشتن کفن، با یک چوب نیز به بدن مردگان آسیب میرساند. پس از مدتی، مردم به حال آن دزد قدیمی دلسوز شدند و میگفتند: «صد رحمت به کفندزد سابق که فقط کفن میبرد و به بدن مردگان بیاحترامی نمیکرد.»
کاربرد ضرب المثل
این ضربالمثل در این شرایط به کار میرود:
🔸 وقتی یک رئیس ستمگر با رئیس ستمگرتری جایگزین میشود.
🔸 وقتی یک مدیر ناتوان جای خود را به مدیر ضعیفتر و نالایقتری میدهد.
🔸 وقتی یک موقعیت ناخوشایند، حادتر و دشوارتر میشود.
به طور کلی، این عبارت نشاندهنده احساس ناامیدی و ناخشنودی مردم از اوضاع کنونی است و بیان میکند که شرایط آنقدر نابسامان شده که حتی روزهای سخت گذشته، در مقایسه با اکنون، بهتر و قابلتحملتر به نظر میرسد.
استخوان لای زخم گذاشتن 🦴
اختصاصی-آرین لوتوس




























