معنی کلمه Jittery به فارسی با چند مثال
What is definition, meaning and usage of word jittery
امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی را یاد میگیریم
ترجمه کلمه Jittery به فارسی با مثالهای کاربردی
کسی که عصبی و نگران باشد، احساس بیقراری میکند.
سیندی دقیقاً قبل از امتحان دادن، کمی احساس ناآرامی میکند.
الیاس در طول مصاحبه شغلیاش دچار اضطراب شد.
یک گروه از بچههای بیقرار در روز اول مدرسه وارد کلاس شدند.
سارا در حضور رئیسش احساس نگرانی میکند. (هر وقت او نزدیک است، احساس اضطراب دارد.)
رانندگی روی یخ و برف باعث میشود آمینا کاملاً مضطرب شود.
وقتی این کلمه به صورت اسم به کار میرود، معمولاً به صورت جمع استفاده میشود و به لرزش غیرارادی بدن اشاره دارد.
او دچار حالتی از ناآرامی شدید شده است.
تام دچار دلشوره و نگرانی شد.
مردی که تازه به مرکز ترک اعتیاد آمده، پس از سه روز نخوردن الکل، دچار لرزش و بیقراری شده است.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست کاملی از واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحهی «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، میتوانید به صفحهی «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهی حروف الفبا» مراجعه کنید.














































