معنی ضرب المثل ” دو صد گفته چون نیم کردار نیست “

هر حرفی که می‌زنیم، مانند یک وعده است. اما گاهی پیش می‌آید که حرف‌های زیبا و قولی که می‌دهیم، با کاری که انجام می‌دهیم، بسیار متفاوت است. ضرب‌المثل “دو صد گفته چون نیم کردار نیست” دقیقاً به همین موضوع اشاره می‌کند.

این ضرب‌المثل به ما می‌گوید که ارزش عمل کردن، از حرف زدن بسیار بیشتر است. حتی اگر دویست بار در مورد کاری صحبت کنیم، اما آن را انجام ندهیم، ارزشی ندارد. در مقابل، حتی یک عمل کوچک، از همه آن حرف‌ها باارزش‌تر است.

**نکات تربیتی:**

* **الگوی عملی باشید:** به جای اینکه فقط به کودکان توصیه کنید راستگو باشند، خودتان راستگو باشید. کودکان آنچه را می‌بینند، یاد می‌گیرند، نه فقط آنچه را می‌شنوند.
* **وعده‌های کوچک و قابل انجام بدهید:** سعی کنید همیشه به قول‌هایی که می‌دهید عمل کنید. اگر مطمئن نیستید که می‌توانید کاری را انجام دهید، بهتر است از اول قول آن را ندهید.
* **عمل را تشویق کنید:** وقتی کسی کار خوبی انجام می‌دهد، حتی اگر کوچک باشد، او را تشویق کنید. این کار نشان می‌دهد که شما برای عمل کردن ارزش زیادی قائل هستید.
* **بین حرف و عملتان هماهنگی ایجاد کنید:** سعی کنید آنچه می‌گویید با آنچه انجام می‌دهید، یکی باشد. این کار باعث می‌شد دیگران به شما اعتماد کنند و احترام بگذارند.

در نتیجه، این ضرب‌المثل یادآوری می‌کند که محک اصلی شخصیت هر فرد، اعمال اوست، نه سخنانش. برای قانع کردن دیگران و نشان دادن صداقت خود، باید عمل کنیم، نه فقط حرف بزنیم.

دو صد گفته چون نیم کردار نیست

در این بخش، به بررسی معنی و مفهوم این ضرب‌المثل ایرانی می‌پردازیم. در ادامه همراه ما باشید.

معنی دو صد گفته چون نیم کردار نیست چیست؟

۱- یعنی عمل کردن از حرف زدن اثرگذارتر است. مردم هم به کسی که اهل عمل است و نه فقط حرف، بیشتر علاقه پیدا می‌کنند. چنین فردی حتی اگر زیاد صحبت نکند، دل‌ها به سوی او کشیده می‌شود.

۲- یعنی هر چقدر حرف‌های آدم زیاد باشد، تأثیرش به پای کار و عمل نمی‌رسد.

۳- این ضرب‌المثل از نظر معنا شبیه این ضرب‌المثل‌هاست: “به عمل کار برآید به سخندانی نیست”، “با حلوا حلوا گفتن دهن شیرین نمی‌شود” و “کم گوی و گزیده گوی چون در”.

نکات تربیتی درباره گفتار بدون عمل

بعضی از پدر و مادرها فکر می‌کنند برای اینکه فرزند خوبی تربیت کنند، باید همیشه به او تذکر بدهند یا ساعت‌ها برایش سخنرانی کنند. آن‌ها درباره عواقب دروغ گفتن، حرف‌های ناشایست زدن، درس نخواندن و بی‌احترامی به بزرگترها صحبت می‌کنند. اما در عمل، وقتی با همسر یا خانواده خود بحث می‌کنند، هر حرف ناجوری به زبان می‌آورند و می‌گویند: “وقتی عصبانی می‌شوم، کنترلم را از دست می‌دهم!”

یا ممکن است احترام همسر خود را نگه ندارند و برای پیش بردن کارهایشان به دروغ متوسل شوند. آن‌ها فراموش می‌کنند که فرزندشان در نهایت شبیه رفتار آن‌ها می‌شود، نه حرف‌هایشان.

خانمی که جلوی فرزندش به همسرش توهین می‌کند، چگونه انتظار دارد در نظر فرزندش، پدر جایگاه محترمی داشته باشد؟

مردی که به همسرش بی‌احترامی می‌کند، چطور از فرزندش توقع احترام دارد؟

اگر می‌خواهیم خانواده یا جامعه‌ی خوبی بسازیم، باید از خودمان شروع کنیم و در عمل الگوی مناسبی باشیم. 🙂

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن