معنی ضرب المثل ” شکم گرسنه دین و ایمان ندارد “

**آشنایی با مفهوم ضربالمثل: شکم گرسنه دین و ایمان ندارد**
این ضربالمثل ساده ولی پرمعنی به ما یادآوری میکند که وقتی فردی گرسنگی شدید را تجربه کند، ممکن است به خاطر نیاز فوری به غذا، از اصول اخلاقی یا اعتقادی خود هم فاصله بگیرد. در واقع، این جمله نشان میدهد که نیازهای اولیه زندگی مانند خوراک، نقش بسیار مهمی در رفتار و تصمیمهای انسان دارند. تا وقتی فردی از نظر معیشتی در شرایط سخت قرار دارد، انتظار نداشته باشیم که تمام تمرکز خود را بر ارزشهای معنوی بگذارد.
—
**داستان کوتاه و آموزنده**
روزی مرد فقیری که چند روز بود چیزی نخورده بود، از کنار مغازه نانوایی رد میشد. بوی نان تازه او را بیشتر از همیشه گرسنه کرد. نانوا که مرد خوبی بود، چند نان به او داد و گفت: «امروز مهمان من باش.» مرد فقیر با خوشحالی نان را گرفت و در گوشهای نشست و شروع به خوردن کرد.
چند لحظه بعد، نانوا متوجه شد که یکی از کیفهای پولش不见了 شده است. همه جا را گشت، اما اثری از آن نیافت. تنها کسی که آنجا بود، همان مرد فقیر بود. نانوا با ناراحتی به او نگاه کرد و گفت: «تو بودی که کیف مرا برداشتی؟ من به تو کمک کردم، اما تو…»
مرد فقیر سرش را پایین انداخت و با چشمانی پر از اشک گفت: «ببخشید، حق با شماست. من گناه کردم. ولی بدانید که سه روز است غذایی نخوردهام. وقتی آن نان را دیدم، نتوانستم جلوی خودم را بگیرم. گرسنگی مرا وادار به این کار زشت کرد.»
نانوا که هم دلش برای مرد میسوخت و هم از عمل او ناراحت بود، با خود فکر کرد: «حق داشت آن مرد چنین کند؟ نه. ولی این اتفاق به من یادآوری کرد که گرسنگی میتواند عقل و ایمان آدم را تحت تأثیر قرار دهد.»
از آن روز به بعد، نانوا سعی کرد به فقرا بیشتر کمک کند و هیچگاه فراموش نکرد که برای درک رفتار دیگران، باید شرایط سخت زندگی آنها را نیز در نظر بگیرد.

در این نوشته، میخواهیم با هم معنی و مفهوم اصلی این ضربالمثل کهن ایرانی را بررسی کنیم. در ادامه با آرین لوتوس همراه باشید.
شکم گرسنه دین و ایمان ندارد کنایه از چیست؟
۱- وقتی کسی گرسنه باشد، تنها فکرش این است که شکمش را سیر کند. ممکن است برای زنده ماندن، دست به دزدی بزند، دروغ بگوید یا خیانت کند.
همانطور که پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) فرمودهاند:
**کادَ الفَقرُ اَن یَکُونَ کُفرا**؛
یعنی فقر انسان را نزدیک به کفر میبرد.
۲- از نگاهی دیگر، آدم گرسنه تمام وقتش را صرف پیدا کردن غذا برای خود و خانوادهاش میکند و دیگر وقتی برای عبادت و فکر کردن به مسائل معنوی ندارد.
۳- این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که نیازهای انسان اولویتهایی دارد. کسی که در فقر شدید به سر میبرد و دنبال کار میگردد، فرصتی برای شنیدن پند و نصیحت دیگران ندارد. اگر کسی واقعاً قصد کمک به او را دارد، باید ابتدا مشکل مالیاش را حل کند، سپس او را راهنمایی کند.
🌸 نکته: این ضربالمثل رفتار معمول بیشتر مردم را بیان میکند. وقتی گرسنگی شدید باشد، عقل درست کار نمیکند و اگر کسی ایمان قوی نداشته باشد، ممکن است مرتکب کارهای نادرست شود.
اما افرادی هستند که روح بزرگی دارند و عزت نفس برایشان از هر چیزی مهمتر است. این افراد حتی در سختترین شرایط گرسنگی، دست به کارهای خلاف شرافت و انسانیت نمیزنند. بسیاری از دانشمندان و علما در فقر زندگی کردهاند، اما بزرگترین کارهای علمی را انجام دادهاند و هرگز تسلیم نیازهای جسمی خود نشدهاند.
۴- دین ما از زندگی جدا نیست. اسلام به کار و تلاش بسیار سفارش کرده است تا انسان از فقر دور بماند و محتاج دیگران نشود.
در ادامه، داستان تکاندهندهای از امام باقر علیه السلام را بخوانید:
داستان کار کردن امام باقر در گرمای سوزان تابستان
در کتاب داستانهای راستان نوشته شهید مطهری، داستانی از جلد اول نقل شده است:
تابستان بود و هوا بسیار گرم. خورشید با شدت بر شهر مدینه و باغها و زمینهای کشاورزی اطراف آن میتابید. در چنین روزی، مردی به نام محمد بن منکدر که خود را از زاهدان و عابدان و دنیاگریزان میدانست، به حومه شهر آمد. ناگهان چشمش به مردی قویهیکل افتاد که در آن گرمای سوزان برای سرکشی به زمینهایش بیرون آمده بود. از خستگی، روی دوش چند نفر از همراهانش تکیه داده بود و راه میرفت.
محمد بن منکدر با خود فکر کرد: این مرد کیست که در این گرمای طاقتفرسا، خود را به دنیا مشغول کرده است؟ نزدیکتر که رفت، با تعجب دید که او محمد بن علی بن الحسین، یعنی امام باقر (ع) است. با خود گفت: این شخص بزرگوار چرا به دنبال دنیا رفته است؟ بهتر است او را نصیحت کنم و از این کار بازدارم.
نزدیک رفت و سلام کرد. امام باقر (ع) که نفسنفس میزد و عرق از پیشانیاش جاری بود، جواب سلامش را داد.
محمد بن منکدر گفت: «آیا شایسته است مرد بزرگی مثل شما در چنین هوای گرمی برای کسب دنیا بیرون بیاید و اینهمه رنج و سختی را تحمل کند؟ چه کسی میداند چه زمانی مرگ فرا میرسد؟ شاید همین الان زمان مرگ شما باشد. اگر در چنین حالی از دنیا بروید، چه وضعی خواهید داشت؟ سزاوار شما نیست که به دنبال دنیا بروید و در این گرمای سخت، خود را به زحمت بیندازید. نه، این کار شایسته شما نیست.»
امام باقر (ع) دستهایش را از دوش همراهان برداشت و به دیواری تکیه داد. سپس فرمود: «اگر مرگ من در همین حال برسد، در حالی از دنیا رفتهام که مشغول عبادت و انجام وظیفهام بودهام. زیرا این کار، خود نوعی بندگی و اطاعت از خداست. تو گمان کردهای که عبادت فقط به نماز و ذکر و دعا محدود میشود. من هزینه زندگی دارم و اگر کار نکنم و زحمت نکشم، مجبور میشوم دست نیاز به سوی تو و دیگران دراز کنم.
من برای تأمین روزی تلاش میکنم تا نیاز خود را از دیگران بینیاز کنم. تنها زمانی باید از رسیدن مرگ بترسم که در حال گناه و نافرمانی خدا باشم، نه در حالی که دارم فرمان او را اجرا میکنم. خداوند به من دستور داده که بار زندگی خود را به دوش دیگران نیندازم و روزی خود را با تلاش به دست آورم.»
محمد بن منکدر گفت: «من اشتباه میکردم. فکر کردم باید دیگری را نصیحت کنم، اما حالا فهمیدم که خودم راه اشتباهی را میرفتم و نیازمند پند و اندرز بودم.»
[بحار الانوار، جلد ۱۱، صفحه ۸۲]




























