معنی کلمه Judge به فارسی با چند مثال
What is definition, meaning and usage of word judge
بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم
ترجمه کلمه Judge به فارسی با مثالهای کاربردی
قاضی کسی است که در دادگاه، مسئولیت هدایت جلسهٔ دادرسی را بر عهده دارد. کار او این است که مطمئن شود همهٔ قوانین رعایت میشوند و عدالت برقرار میماند. همچنین، قاضی ممکن است کسی باشد که در یک مسابقه، دربارهٔ کیفیت کار شرکتکنندگان یا برندهٔ رقابت تصمیمگیری میکند. حتی هر فرد عادی هم ممکن است بگوید که دربارهٔ موضوعی قضاوت میکند. واژهٔ «قاضی» گاهی به صورت فعل نیز به کار میرود.
| ساده | گذشته | فعل ماضی |
| judge
قضاوت کردن |
judged
قضاوت کرد |
judged
قضاوت کرد |
مشتریان معمولاً بعد از اینکه یک کالا را میخرند، درباره کیفیت آن نظر میدهند.
پدر و مادرها نیز در مورد رفتار بچههای خود قضاوت میکنند.
برای اینکه بتوانیم درباره چیزی به درستی نظر بدهیم، باید همه اطلاعات مورد نیاز را در اختیار داشته باشیم.
در مورد یک خانه، بعد از بررسی مشخص شد که برای سکونت انسان بسیار ناامن است و به همین خاطر آن را خراب کردند.
اگر رانندهای شرایط جاده را به اشتباه تشخیص دهد، ممکن است باعث بروز حادثه شود.
عبارتهای رایجی هم هستند که در آنها از کلمه «قضاوت» استفاده میشود:
«من خودم در این مورد تصمیم میگیرم.»
«بگذار من داور باشم.»
«من چه حق دارم قضاوت کنم؟»
«نمیشود از روی ظاهر چیزی در مورد باطنش قضاوت کرد.»
کلمه «قضاوت» وقتی به کار میرود که درباره فرآیند یا نتیجهٔ ارزیابی چیزی صحبت میکنیم.
مثلاً:
او قدرت قضاوت ضعیفی دارد.
بعد از آن تصادف، قضاوت آن زن مورد سؤال قرار گرفت.
بعد از اینکه وکلای دو طرف، مدارک و شواهد را ارائه دادند، در نهایت حکم نهایی پرونده صادر شد.
قضاوت درباره کسی که شرایطش را نمیدانی، کار درستی نیست.
گرترود باور دارد که روز داوری نزدیک است. (روز داوری، روز پایان جهان است. در آن روز خداوند نیکان را از بدکاران جدا میکند.)
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، میتوانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.














































