معنی ضرب المثل ” هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد “

همه چیز درباره مفهوم ضرب المثل “هر کس به امید همسایه نشیند، گرسنه میخوابد”
این ضرب المثل درس مهمی درباره مسئولیت پذیری و استقلال فردی به ما میدهد. معنی اصلی آن این است که اگر شخصی فقط منتظر کمک دیگران باشد و برای حل مشکلات خودش تلاش نکند، در نهایت به نتیجهای نمیرسد و ضرر میکند.
مثلاً تصور کنید کسی برای تأمین غذای خود هیچ کاری انجام ندهد و فقط امیدوار باشد که همسایه برایش غذا بیاورد. در این حالت، احتمالاً شب را گرسنه خواهد خوابید. این مثال ساده نشان میدهد که وابستگی به دیگران و تکیه کردن دائمی به آنها، نمیتواند راه حل مطمئنی برای زندگی باشد.
این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که:
– باید روی پای خودمان بایستیم
– برای رسیدن به خواستههایمان خودمان اقدام کنیم
– دیگران را همیشه پشتیبان اصلی خود ندانیم
در زندگی واقعی، این حکمت را در بسیاری از موقعیتها میبینیم. مثلاً دانش آموزی که همیشه منتظر است دیگران تکالیفش را انجام دهند، یا کسی که برای بهبود زندگی خود هیچ تلاشی نمیکند و فقط منتظر کمک دیگران است.
در پایان، این ضرب المثل به ما میآموزد که بهترین راه این است که خودمان برای زندگیمان برنامه ریزی کنیم و تلاش کنیم، و تنها در مواقع ضروری از کمک دیگران استفاده کنیم.

در این بخش، به بررسی معنای این ضربالمثل ایرانی میپردازیم. در ادامه همراه ما باشید.
معنی ضرب المثل هر کس به امید همسایه نشیند گرسنه می خوابد
هر کس چشم به دست دیگران داشته باشد، شب را با شکم خالی میخوابد و چیزی به دست نمیآورد.
این ضربالمثل همچنین به این معناست که اگر کسی برای رسیدن به خواستههایش تلاش نکند و فقط منتظر کمک دیگران باشد، هرگز به موفقیت نمیرسد.
پس در زندگی باید روی پای خودت بایستی و از دیگران توقع نداشته باشی.
**کاربرد ضربالمثل:**
از این ضربالمثل زمانی استفاده میشود که فردی تمام موفقیت خود را وابسته به کمک دیگران بداند و همیشه در انتظار تغییر شرایط باشد تا به هدفش برسد. چنین شخصی مانند کسی است که به جای تهیه غذا، منتظر است همسایه برایش غذایی بپزد و در نهایت، گرسنه میماند.
این ضرب المثل به زبان ترکی
کسی که چشم امیدش به بخشش دیگران باشد، شب را با گرسنگی به پایان خواهد برد.
شعر درباره بی نیازی از خلق
گر دل به خداوند یکتای بینیاز بستهای
از دایره وابستگی به اسباب و وسایل رستهای
بندهٔ واقعیِ خدا، بندهٔ وسایل و اسباب نیست
زندگی، چرخیدنِ بیاراده، مانند چرخِ آسیاب نیست
اگر مسلمانی، باید از هر غیر بینیاز شوی
و برای همهٔ اهل جهان، سراسر خیر و خوبی شوی
در برابر خداوند نعمتده، از گردون شکوه مکن
و دستِ تلاشِ خود را از آستینِ کوشش بیرون مکن
همچون علی(ع) که با نانِ جوین قناعت کرد
توانستی گردنِ مرحب را بشکافی و خیبر را بگیری
چرا منت از افراد بخشنده بپذیری؟
چرا نیش “لا” و “نعم” را تحمل کنی؟
روزی خود را از دست افراد پست و دون مگیر
یوسفِ زمانهای، خود را ارزان مبادا بفروشی
اگرچه همچون مورچهای بیبال و پر باشی
نیازت را نزد سلیمان (نماد قدرت و ثروت) مبر
راه سخت است، پس وابستگیات را کم کن
در جهان آزاد زندگی کن و آزاد از دنیا برو
“أَقِلَّ مِنَ الدُّنْیا” را تسبیح خود قرار ده
و از قناعت، همچون حرّا، سرمایهدار و بینیاز شوی
تا میتوانی کیمیاگر باش، نه گِلِ بیارزش
در جهان دهنده و بخشنده باش، نه گیرنده و گدا
ای که مقام بلند بو علی را میشناسی
جرعهای از جامِ دانش و حکمتش به تو رسانم
«پشت پا بزن به تختِ کیکاوس (غرور و قدرت دنیوی) را
جان بده، اما ناموس و شرافتت را از کف مده»
خود به خود، درِ میخانه (کمال و حقیقت) به رویت گشوده شود
و بر آنان که پیمانشان تهی است، بینیاز و برتر شوی
گر به الله الصمد دل بسته ای
از حد اسباب بیرون جسته ای
بنده ی حق بنده ی اسباب نیست
زندگانی گردش دولاب نیست
مسلم استی بی نیاز از غیر شو
اهل عالم را سراپا خیر شو
پیش منعم شکوه ی گردون مکن
دست خویش از آستین بیرون مکن
چون علی در ساز با نان شعیر
گردن مرحب شکن خیبر بگیر
منت از اهل کرم بردن چرا
نشتر لا و نعم خوردن چرا
رزق خود را از کف دونان مگیر
یوسف استی خود را ارزان مگیر
گرچه باشی مور هم بی بال و پر
حاجتی پیش سلیمان مبر
راه دشوار است سامان کم بگیر
در جهان آزاد زی آزاد میر
سبحه ی اقلل من الدنیا شمار
از تعش حرّا شوی سرمایه دار
تا توانی کیمیا شو گل مشو
در جهان منعم شو سائل مشو
ای شناسای مقام بوعلی
جرعه ای آرم ز جام بوعلی
«پشت پا زن تخت کیکاوس را
سربده از کف مده ناموس را»
خود به خود گردد در میخانه باز
بر تهی پیمانگان بی نیاز
**ضربالمثل:** گرسنه را نان ده که همتش بلند است.
**شاعر:** اقبال لاهوری
**منبع:** آرین لوتوس




























