معنی کلمه Kid به فارسی با چند مثال
What is definition, meaning and usage of word kid
امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم!
ترجمه کلمه Kid به فارسی با مثالهای کاربردی
وقتی کلمه “بچه” به عنوان فعل به کار میرود، معنایش شوخی کردن یا با کسی مزاح کردن است.
او حرفش جدی نیست. فقط دارد شوخی میکند.
مدیر فروشگاه همیشه با کارمندان شوخی میکند و به آنها میگوید چقدر سخت کار میکنند.
نباید با او درباره ظاهرش شوخی کنی. او بسیار حساس است.
مایک گفت که فقط شوخی میکرده، اما همکاران زنش از حرفهایش ناراحت شدند و به همین دلیل اخراج شد.
کلمه “بچه” به عنوان اسم هم استفاده میشود. منظور از بچه معمولاً یک فرد جوان است، کسی که کمتر از ۱۸ سال دارد یا در مقایسه با یک فرد مسنتر، جوان به نظر میرسد. پدر و مادرها معمولاً از کلمه “بچه” برای اشاره به فرزندانشان استفاده میکنند، حتی اگر آنها بزرگسال باشند:
مارتا سه بچه دارد. پسرش یازده ساله است و دخترهایش پانزده و بیستوسه سال دارند.
آیا تو بچه داری؟ چند تا بچه داری؟
یک گروه از بچهها در پارک قایمباشک بازی میکردند.
سارا دوست دارد شغلی پیدا کند که در آن با بچهها سر و کار داشته باشد.
وقتی ازدواج کردند، سنشان کم بود. او ۲۰ سال داشت و او ۱۹ ساله بود.
گاهی بزرگترها وقتی مستقیماً با یک فرد جوان صحبت میکنند، از کلمه “بچه” استفاده میکنند. این نوع خطاب معمولاً دوستانه و محبتآمیز است:
هی، بچه. بیا اینجا. میخواهم با تو حرف بزنم.
امروز حالت چطوره، بچه؟
در جادهها مراقب خودت باش، بچه. رانندههای بیاحتیاط زیادی بیرون هستند.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست همهٔ واژههایی را که با حرف A آغاز میشوند ببینید، به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، میتوانید به صفحهٔ «واژههای پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.














































