معنی کلمه Stick به فارسی با چند مثال

بیایید امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد بگیریم

ترجمه کلمه Stick به فارسی با مثالهای کاربردی

وقتی از کلمه “چسباندن” به عنوان یک فعل استفاده می‌شود، کاربردهای زیادی دارد و به روش‌های مختلفی به کار می‌رود. این فعل از نظر معنا شبیه به فعل “گذاشتن” عمل می‌کند.

می‌توانی این را توی کشو بگذاری.
باب سریع چیزی را توی جیبش کرد.
این را توی فریزر بگذار تا آب نشود.
خیلی از آدم‌ها عکس خانواده‌شان را روی یخچال می‌چسبانند.
یک نفر انگشتش را توی کیک کرد.
اگر وقتی لامپ روشنه، انگشتت را توی پریز چراغ بکنی، برق می‌گیری. (این کار را نکن!)

وقتی چیزی چسبنده است، یا وقتی چیزی سر جایش می‌ماند و تکان نمی‌خورد، می‌توانی از کلمه “چسباندن” یا “فرو کردن” استفاده کنی.
باید این برچسب‌ها را روی پلاک ماشینت بچسبانی تا نشان بدهی حق ثبت‌نام ماشینت را پرداخت کرده‌ای.
یک عالمه یادداشت روی کامپیوترم چسبانده‌ام.
یک عنکبوت به دیوار چسبیده.
برف به زمین نمی‌چسبد چون زمین زیادی گرم است.

وقتی بخشی از یک چیز به راحتی دیده می‌شود و بیرون زده، می‌توانی از “چسبیدن” یا “بیرون زدن” استفاده کنی.
عینک آفتابی پیت از جیبش بیرون زده.
چند تا شاخه درخت از آب بیرون زده‌اند.
یک چیز تیز از توی بسته بیرون زده.

چند عبارت جالب دیگر هم هستند که از این کلمه استفاده می‌کنند:
چرا برای چند دقیقه دیگه همینجا نمونی؟ (stick around = ماندن)
باید از آدم‌هایی که نیاز به کمک دارند یا نمی‌تونن از خودشون دفاع کنن، حمایت کنی. (stick up = دفاع کردن)
اگر به درس‌های انگلیسی‌ات ادامه بدی، مطمئناً پیشرفت می‌کنی. (stick with = ادامه دادن)
بچه‌ها وقتی کوچک‌اند، همه‌وقت کنار پدر و مادرشان می‌مانند. (stick to = نزدیک ماندن)
خانمی که اون طرف خیابان زندگی می‌کنه، آنقدر مغروره که با هیچ یک از همسایه‌ها حرف نمی‌زنه. (stuck up = مغرور)

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ مربوط به کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A سر بزنید.
همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، می‌توانید به صفحهٔ کلمات پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال بر اساس حروف الفبا مراجعه کنید.