۷ عادات عجیب آهنگسازان بزرگ تاریخ

حتما زندگی‌نامه آهنگسازان مشهوری مانند بتهوون، باخ، اریک ساتی و دیگران را مطالعه کرده‌اید؛ اما چقدر با رفتارها و عادت‌های غیرعادی آن‌ها آشنا هستید؟ در این نوشته از وبلاگ آرین لوتوس همراه ما باشید تا برخی از ویژگی‌های جالب و کمتر شنیده‌شده این هنرمندان بزرگ را با شما به اشتراک بگذاریم.

عادات عجیب آهنگسازان کلاسیک

۱. لودویگ ون بتهوون

بتهوون ظاهری نامرتب داشت و این موضوع از ویژگی‌های شناخته‌شده‌ی او بود. حتی در مهمانی‌ها و مجالس رسمی هم ترجیح می‌داد لباس‌های ساده و قدیمی بپوشد.

۲. یوهان سباستین باخ

باخ عاشق نوشیدن قهوه بود. او حتی قطعه‌ای موسیقی درباره علاقه شدیدش به قهوه ساخت که نام آن را “قهوه کانتاتا” گذاشت. یکی دیگر از کارهای همیشگی او این بود که از نوازندگان دیگر دعوت می‌کرد تا با او به رقابت بپردازند. در این مسابقات، باخ قطعات پیچیده و زیبایی را بدون تمرین قبلی و به صورت بداهه می‌نواخت.

۳. ایگور استراوینسکی

یکی از ویژگی‌های جالب و شناخته‌شده در زندگی آهنگسازان، به ایگور استراوینسکی مربوط می‌شود. او اعتقاد زیادی به عدد سه داشت و آن را نماد خوش‌اقبالی خود می‌دانست. حتی آثار موسیقی‌اش را هم به شکلی تنظیم می‌کرد که مناسب اجرا توسط سه نوازنده باشد.

۴. گوستاو ماهلر

یکی از عادت‌های غیرمعمول گوستاو ماهلر، آهنگساز بزرگ، علاقه فراوان او به پیاده‌روی‌های طولانی بود. او حتی وقتی هوا بارانی یا نامساعد بود، باز هم به پیاده‌روی ادامه می‌داد. ماهلر باور داشت که این قدم‌زدن‌های طولانی به او کمک می‌کند تا ایده‌های تازه‌تری خلق کند و ذهنش برای آفرینش آثار موسیقی تقویت شود.

۵. اریک ساتی

اریک ساتی آدم با مزه‌ای بود و این حس شوخ‌طبعی را در آهنگ‌هایش هم می‌گذاشت. او یکی از کارهایش را «سه قطعه به شکل گلابی» نامید و حتی از نوازندگان می‌خواست هنگام نواختن این قطعه، لباس‌هایی به شکل گلابی بپوشند!

۶. پیوتر ایلیچ چایکوفسکی

پیوتر ایلیچ چایکوفسکی، آهنگساز معروف، یک ویژگی بسیار عجیب داشت. او از اینکه قطعه‌های موسیقی خودش را رهبری کند، بیزار بود و این کار را به شدت دوست نداشت. در عوض، ترجیح می‌داد که آثار دیگر آهنگسازان را هدایت و رهبری کند.

۷. آنتون بروکنر

آنتون بروکنر، آهنگساز معروف، یک عادت غیرعادی در هنگام کار داشت. او ترجیح می‌داد روی یک نیمکت بلند بایستد و در همین حال، جعبه‌ای که حاوی باقیمانده‌های استخوان‌های پدرش بود را نیز روی میز کار خود می‌گذاشت.