معنی درس ششم فارسی یازدهم پرورده عشق + آرایه های ادبی
**درس ششم: پروردهٔ عشق**
**معنی درس:**
در این درس، شاعر با خداوند سخن میگوید و میگوید: خدایا! من آن پرندهای هستم که تو خودت از روز اول مرا به سوی عشق و محبت خودت راهنمایی کردی. تو در وجود من، میل و اشتیاق رسیدن به خودت را قرار دادی.
او ادامه میدهد: من مانند یک پرندهی بیپروا و شجاع، در آسمان عشق تو پرواز کردم و هیچ ترسی به خود راه ندادم. من از همان ابتدا، با تمام وجود، عاشق تو بودم و هستم.
سپس شاعر به خداوند میگوید: تو خودت میدانی که من همیشه فقط در فکر تو بودهام و ذکر و نام تو را بر زبان داشتهام. من هرگز به سراغ غیر تو نرفتهام و تنها تو را خواستهام.
در پایان، شاعر با اطمینان میگوید: حالا که من اینگونه فقط در فکر تو بودم و عاشقت هستم، تو هم قطعاً مرا به خودت میپذیرایی و به این عشق و اشتیاق من پاسخ مثبت میدهی.
—
**آرایههای ادبی:**
* **تشبیه:** شاعر خودش را به یک پرندهی بیپروا تشبیه کرده که در آسمان عشق خداوند پرواز میکند.
* **کنایه:** شاعر با بیان اینکه “هرگز به غیر تو نرفتم”، کنایه میزند که همیشه به خداوند ایمان داشته و به دنبال او بوده است.
* **تضاد:** در این بیت: “چون رایت عشق آن جهانگیر آمد / بر سرِ بازارِ عالمگیر آمد”، بین “جهانگیر” (کسی که جهان را میگیرد) و “عالمگیر” (چیزی که همهی جهان را فرا میگیرد) یک تضاد معنایی لطیف وجود دارد که نشاندهندهی قدرت بیپایان عشق الهی است.

**عنوان درس:** درس ششم: پرورده عشق
**بخش:** مفهوم واژهها و درک شعر
**توضیحات:**
در این بخش، به بررسی معنای واژههای مهم و مفهوم کلی شعر میپردازیم. هدف این است که درک بهتری از کلماتی که شاعر استفاده کرده و احساس و پیامی که در شعر وجود دارد، پیدا کنیم.
**واژهها:**
* برای هر کلمهی سخت یا قدیمی که در شعر به کار رفته، یک معنی ساده و امروزی ارائه میشود. این کار کمک میکند تا بفهمیم هر واژه دقیقاً چه مفهومی دارد و چرا شاعر آن را انتخاب کرده است.
**مفهوم شعر:**
* در این قسمت، توضیح داده میشود که شعر در مورد چیست و شاعر چه حسی را میخواهد به ما منتقل کند. با بیانی ساده، خط به خط یا ابیات شعر بررسی میشوند تا منظور اصلی شاعر به شکلی روشن و قابل فهم برای همه بیان شود.
چون رایت عشق آن جهانگیر فارسی یازدهم
| ۱ .چون رایت عشق آن جهانگیر | شد چون مه لیلی آسمان گیر |
وقتی که پرچم عشق مجنون در سراسر جهان به اهتزاز درآمد و شهرتش همه جا را فراگرفت،
همانگونه که ماهِ زیبا و درخشان در آسمان، توجه همگان را به خود جلب میکند.
در این بیت، شاعر با زبانی شیوا و رسا، عشق مجنون را به پرچمی تشبیه کرده که در تمام دنیا برافراشته شده است.
همچنین، شهرت این عشق را به ماهی در آسمان تشبیه میکند که همهجاگیر و دیدنی است.
از نظر ادبی، این بیت از آرایههای زیبایی مانند تشبیه، کنایه، استعاره و جناس بهره برده است.
واژه “لیلی” در اینجا هم به معنی نام معشوقه مجنون است و هم به معنای شب، که با ماه و آسمان ارتباط زیبایی ایجاد میکند.
| ۲ .هر روز خنیده نامتر گشت | در شیفتگی تمامتر گشت |
لَیْلی روز به روز دیوانهوارتر عاشق میشد و نامش همهجا میپیچید. هر چه زمان میگذشت، دلبستگی و شیفتگی او نسبت به لیلی بیشتر و کاملتر میشد.
| ۳ .برداشته دل زکار او بخت | درماند پدر به کار او سخت |
معنی: بخت و اقبال از مجنون روی گرداند و پدرش در حل مشکل او کاملاً ناتوان و درمانده شده بود.
قلمرو زبانی:
بخت: اقبال
درماند: ناتوان شد
سخت: بسیار
بیت: دو مصراع
بخت و پدر: نقش فاعل
سخت: نقش قید
قلمرو ادبی:
دل برداشتن: کنایه از ناامید شدن
درماندن: کنایه از عاجز ماندن
بخت و سخت: جناس ناقص
بخت از کاری دل بردارد: تشخیص و استعاره
کار در مصراع دوم: استعاره از عشق
مصراع اول: کنایه از بدبیاری و شانس بد
| ۴ .خویشان همه در نیاز با او | هر یک شده چاره ساز با او |
خانواده و نزدیکانش، برای رفع مشکل او، به فکر چاره افتادند.
**بررسی واژگان:**
* **خویشان:** به معنی فامیل و اقوام است.
* **چارهساز:** به کسی میگویند که برای حل مشکل تلاش میکند.
* **بیت:** یعنی یک جمله کامل و پرمعنا.
* **همه:** در اینجا برای تاکید بر تمامی افراد است.
**نکته ادبی:**
عبارت **”در نیاز بودن”** به این اشاره دارد که آنها نسبت به او محبت، دلسوزی و همراهی داشتند.
| ۵ .بیچارگی ورا چو دیدند | در چاره گری زبان کشیدند |
هنگامی که ناتوانی و درماندگی پدر آن دیوانه را دیدند، برای یافتن راه حل، با یکدیگر به صحبت نشستند.
**قلمرو زبانی:**
– بیچارگی: به معنای درماندگی است.
– ورا: یعنی “او را” و اشاره به پدر مجنون دارد.
– چارهگری: به معنی چارهاندیشی و تدبیر کردن است.
– بیت: از دو جمله تشکیل شده است.
– کلمه “بیچارگی” در اینجا نقش مفعولی دارد.
**قلمرو ادبی:**
– “زبان کشیدن”: کنایه از سخن گفتن و آغاز کردن صحبت است.
– آوردن کلمات “بیچارگی” و “چارهگری” در کنار هم، نوعی آرایه “مراعات نظیر” محسوب میشود.
| ۶ .گفتند به اتّفاق یکسر | کز کعبه گشاده گردد این در |
همه با هم قبول کردند که تنها راه حل این مشکل، سفر برای زیارت خانه خدا است.
**بررسی واژگان:**
– به اتّفاق و یکسر: یعنی همه با هم و یکپارچه.
– این در: اشاره به این مشکل یا این راه بسته.
– بیت: یعنی خانه، که در اینجا منظور خانه کعبه است.
– واژههای «به اتّفاق» و «یکسر» هر دو نقش قیدی دارند و معنای یکسانی را میرسانند.
– «در» در اینجا نقش نهاد جمله را دارد.
**بررسی ادبی:**
– «در» در اینجا به صورت استعاره، به معنای مشکل سخت و راه بسته عشق مجنون به کار رفته است.
– «کعبه» به صورت مجاز، نشاندهنده خود زیارت و سفر به خانه خدا است.
– «گشوده شدن در» کنایه از حل شدن آن مشکل بزرگ است.
– در این بیت از حرف «د» به زیبایی و تکرار استفاده شده تا آهنگ شعر دلنشینتر شود.
| ۷ .حاجتگهِ جمله جهان اوست | محراب زمین و آسمان اوست |
خانه خدا جایی است که نیازهای تمام مردم جهان در آن برآورده میشود و همه اهل زمین و آسمان به سوی آن رو میآورند.
| ۸ .چون موسم حج رسید، برخاست | اُشتُر طلبید و محمل آراست |
وقت حج که رسید، پدر مجنون از جا بلند شد و یک شتر آماده کرد. سپس کجاوهای را که سوار میشوند، روی آن قرار داد.
**قلمرو زبانی:**
موسم: زمان، هنگام
برخاست: بلند شد
اُشتُر: شُتُر
محمل: کجاوه که بر شتر میبندند، جایگاه سوار شدن
آراست: آماده کرد
بیت: چهار جمله
**قلمرو ادبی:**
مصراع دوم: کنایه از آماده شدن
محمل و اشتر: مراعات نظیر (یعنی بین کلمات هماهنگی و تناسب وجود دارد)
| ۹ .فرزند عزیز را به صد جهد | بنشاند چو ماه در یکی مهد |
پدرِ دلسوزِ مجنون، با همهی توان و تلاشش، پسرِ دلبندش را که همچون ماه، زیبا و تابان بود، در کجاوه جای داد.
**بررسی واژگان:**
– **جهد:** به معنی کوشش و تلاش است.
– **مهد:** به معنی کجاوه یا محمل (نوعی صندلی یا سایبان که بر شتر میبندند) است.
– **بیت:** به معنی یک جمله یا عبارت کامل است.
– **فرزند:** در اینجا نقش مفعول را دارد.
– **ماه:** نقش متمم دارد.
– **عزیز:** نقش صفت را برای کلمهٔ «فرزند» بازی میکند.
**زیباییهای ادبی:**
– **فرزند مانند ماه:** در اینجا، زیبایی فرزند به زیبایی ماه تشبیه شده است.
– **مهد و جهد:** این دو کلمه، از نظر نوشتار و آوایش شبیه به هم هستند و یک جناس ناقص را تشکیل میدهند.
– **صد:** این عدد، نماد فراوانی است و برای بزرگنمایی و نشان دادن شدت تلاش پدر به کار رفته است.
– **واجآرایی «د»:** در این بیت، صدای «د» به کرات تکرار شده که به ایجاد یک آهنگ موسیقایی کمک کرده است.
| ۱۰ .آمد سوی کعبه، سینه پرجوش | چون کعبه نهاد حلقه در گوش |
پدرِ مجنون با قلبی شکسته و آکنده از رنج به سوی کعبه رفت و دست نیاز به درگاه خدا برداشت.
**بررسی زبان:**
– سینه پُرجوش: به معنای دلِ پر از درد است.
– حلقه: اشاره به گوشوارهای دارد که غلامان و کنیزان به نشانه بندگی به گوش میآویزند.
– بیت: به دو جمله یا مصراع گفته میشود.
– حلقه: در اینجا نقش مفعولی دارد.
**بررسی ادبی:**
– سینه: بهجای دل و تمام وجود شخص به کار رفته است.
– سینه پُرجوش: اشاره غیرمستقیم به حالت دردمندی دارد.
– حلقه در گوش: کنایه از تسلیم و بندگی کامل در برابر دیگری است.
– حلقه به گوش بودن کعبه: به کعبه ویژگی انسانی بخشیده شده و از آن یک تصویر خیالی ساخته شده است.
– حلقه: دارای دو معنای پنهان است: ۱. حلقه درِ کعبه ۲. حلقه بندگیِ بردگان.
– پدر مجنون همچون کعبه است و کعبه نیز همچون غلامی تسلیم – اینجا دو چیز به یکدیگر تشبیه شدهاند.
| ۱۱ .گفت: «ای پسر، این نه جای بازی است | شتاب که جای چاره سازی است |
پدر دلسوز به فرزندش گفت: پسرم، اینجا محل سرگرمی و وقت گذرانی نیست. عجله کن، زیرا تنها جایی که میتوانی درمان شوی، همینجاست.
| ۱۲ .گو، یا رب از این گزافکاری | توفیق دهم به رستگاری |
خدایا، به من این توانایی را بده که از این عشق بیفایده رها شوم و به خوشبختی برسم.
**بررسی واژهها و جمله:**
* **گزافکاری:** به معنای انجام کارهای بیهوده و افراطی است.
* **ساختار بیت:** این بیت از سه بخش تشکیل شده است.
* **رب:** خطاب مستقیم به پروردگار است.
* **توفیق:** چیزی است که درخواست میشود (مفعول).
* **«-َم» در «دهم»:** نشان میدهد که این رهایی و نجات، مربوط به خود گوینده است.
**زیباییهای ادبی:**
* **گزافکاری:** کنایه از عشق و دلباختگی بیثمر دارد.
* **رب، توفیق و رستگاری:** بین این کلمات ارتباط و تناسب معنایی زیبایی وجود دارد.
| ۱۳ .دریاب که مبتلای عشقم | آزاد کن از بالی عشقم» |
خدایا، بگو که اسیر عشق تو شدهام و از تو میخواهم که با مهربانی و لطفت مرا از این بند رها کنی.
**بررسی زبانشناختی:**
– دریاب: به من یاری برسان
– مبتلا: درگیر و اسیر
– بیت: از سه بخش تشکیل شده
– مبتلا و آزاد: نقش اصلی در جمله دارند
– عشق: نشاندهنده مالکیت است
– «-َم» در بخش اول به معنای «هستم» است
– «-َم» در بخش دوم به معنی «مرا» است (من را آزاد کن)
**بررسی ادبی:**
– بلای عشق: نشاندهنده تشبیه است
– مبتلا و آزاد: دو مفهوم متضاد هستند
| ۱۴ .مجنون چو حدیث عشق بشنید | اوّل بگریست، پس بخندید |
مجنون وقتی حرف عشق را شنید، اول گریه کرد و بعد خندید.
| ۱۵ .از جای چو مارِ حلقه برجست | در حلقه زلف کعبه زد دست |
مجنون مانند ماری که به دور خود حلقه زده و ناگهان از جا میپرد، به سرعت از جای خود بلند شد و به حلقه در کعبه چنگ زد و به آن پناه برد.
**بررسی زبان:**
واژه «چو» به معنای «مانند» است.
«مار حلقه» به مار حلقهزده اشاره دارد.
«برجست» یعنی پرید یا بلند شد.
«بیت» به این دو سطر گفته میشود.
«حلقه» در سطر اول نقش توصیفی دارد و در سطر دوم نقش مکمل.
**بررسی ادبی:**
شاعر مجنون را به مار حلقهزده تشبیه کرده است.
«زلف کعبه» یک ترکیب استعاری است و به کعبه ویژگی انسانی بخشیده شده.
«دست» بهصورت مجازی به معنای قدرت و چنگزدن به کار رفته است.
«حلقه» و «حلقه» جناسی کامل هستند.
عبارت «دست در حلقه زدن» کنایه از پناه بردن و التجا آوردن است.
بین واژههای مار و حلقه، در و حلقه، و زلف و دست، ارتباط معنایی و تناسب زیبایی وجود دارد.
| ۱۶ .می گفت، گرفته حلقه در بر | کامروز منم چو حلقه بر در |
معنی: عاشق دیوانهوار، در حالی که حلقه در کعبه را محکم در آغوش گرفته بود، گفت: امروز من هم مثل همین حلقه به تو پناه بردهام.
قلمرو زبانی:
در آغوش گرفتن: به معنای محکم بغل کردن است
امروز: به زمان حال اشاره دارد
بیت: از دو بخش تشکیل شده
“حلقه در بر” و “امروز”: نقش قیدی دارند
“مانند حلقه بر در”: نقش مسند دارد
قلمرو ادبی:
من شبیه حلقه به در هستم: از آرایه تشبیه استفاده شده
دو کلمه “بر” (به معنای آغوش و حرف اضافه): جناس تام دارند
دو کلمه “در” (حرف اضافه و درِ خانه): جناس تام دارند
حلقه در آغوش گرفتن: کنایه از پناه بردن و التماس کردن
“در” و “بر”: جناس ناقص دارند
کلمه “حلقه”: در متن تکرار شده است
| ۱۷ .گویند ز عشق کن جدایی | این نیست طریق آشنایی |
پروردگارا! به من می گویند: از عشق لیلی فاصله بگیر! اما این روش، شیوهٔ درست عاشقی و محبت نیست.
**بررسی واژگان:**
راه و رسم: شیوه و روش
این: مقصود کناره گیری از عشق است
آشنایی: مهر و دوستی
بیت: از سه جمله تشکیل شده
جدایی: مفعول جمله
طریق: مسند
**زیباییهای ادبی:**
عشق، جدایی و آشنایی: پیوند معنایی (مناسبت)
آشنایی و جدایی: ناهمگونی و تقابل
آشنایی: کنایه از عشق
عشق: کنایه از لیلی
| ۱۸ .پرورده عشق شد سرشتم | جز عشق مباد سرنوشتم |
معنی: تمام وجودم با عشق بزرگ شده و تنها آرزویم این است که سرنوشتم تنها عشق و عاشقی باشد.
قلمرو زبانی:
پرورده: یعنی رشد کرده و تربیت شده
سرشت: به ذات و طبیعت اصلی انسان اشاره دارد
مباد: کلمهای است برای بیان امید و دعا، به معنای “نباشد” یا “امیدوارم که نباشد”
بیت: از دو بخش تشکیل شده
«-َم»: نشاندهنده مالکیت و نسبت است (مثل مال من است)
قلمرو ادبی:
پرورده عشق: ترکیبی است که عشق را مانند پرورشدهندهای تصویر میکند
سرشت: نماینده کل وجود و حقیقت انسان است
در این بیت، صدای «ش» به زیبایی تکرار شده است
| ۱۹ .یا رب، به خدایی خداییت | وانگه به کمال پادشاییت |
خدایا! من تو را به خدایی و پروردگاری تو سوگند میدهم، و به بزرگی و شکوه تو قسم یاد میکنم.
| ۲۰ .کز عشق به غایتی رسانم | کاو مانَد اگر چه من نمانم |
مرا در راه عشق به جایی برسان که لیلی زنده بماند، حتی اگر خودم زنده نباشم.
**بررسی ساختار زبانی:**
– غایت: یعنی پایان، آخر و نهایت چیزی.
– کز: شکل کوتاهشدهٔ «که از».
– کاو: به معنی «که او» است و اشاره به لیلی دارد.
– من: در اینجا منظور، خود شاعر (مجنون) است.
– بیت از سه بخش تشکیل شده.
– «ـم» در «رسانم» مفعول را نشان میدهد (یعنی «مرا برسان»).
– «ـم» در «نمانم» شناسهٔ فعل است.
– «عشق» و «غایت» نقش متمم دارند.
**بررسی زیباییهای ادبی:**
– واژههای «مانَد» و «نمانَم» از صنعت تضاد و اشتقاق بهره میبرند.
– همچنین در این بیت، از حرف «م» به صورت آهنگین و تکرارشونده استفاده شده است.
| ۲۱ .گرچه ز شراب عشق مستم | عاشقتر ازین کنم که هستم |
پروردگارا! با این که قلبم سرشار از محبت است، اما مرا از این هم شیفتهتر و شیداتر بفرما.
**بررسی ساختار دستوری:**
این بیت از سه بخش تشکیل شده است.
واژههای «عاشقتر» و «مست» حالت توصیفی دارند.
«ـَم» در «مستم» به معنی «هستم» است.
«ـَم» در «کنم» به معنی «من» است (یعنی مرا این گونه کن).
**بررسی زیباییهای ادبی:**
«شراب عشق» یک ترکیب زیبا و تشبیهگونه است.
«مستم» و «هستم» از نظر آوایی شبیه به هم هستند.
واژههای «عشق» و «عاشق» از یک ریشه هستند.
«شراب» و «مست» با یکدیگر ارتباط معنایی دارند.
| ۲۲ .از عمر من آنچه هست بر جای | بستان و به عمر لیلی افزای |
خدایا! هر مقدار از زندگی من که هنوز مانده است را بردار و به زندگی لیلی اضافه کن.
**بررسی اجزای جمله:**
– **برجای:** به معنای باقیمانده
– **بستان:** به معنای بگیر
– **افزای:** به معنای اضافه کن
– **عمر** در هر دو سطر: نقش تکمیلکننده را دارد
– **من و لیلی:** نشاندهنده مالکیت هستند
**نکته ادبی:**
در این بیت از **تکرار** کلمه «عمر» برای تأکید بر مفهوم زمان و زندگی استفاده شده است.
| ۲۳ .می داشت پدر به سوی او گوش | کاین قصّه شنید، گشت خاموش |
پدر با دقت به حرفهای مجنون گوش میداد. وقتی رازها و سخنان عاشقانهاش را شنید، سکوت کرد و دیگر چیزی نگفت.
| ۲۴ .دانست که دل، اسیر دارد | دردی نه دواپذیر دارد |
پدرش متوجه شد که پسرش، مجنون، به طور کامل در دام عشق افتاده است و رنج و بیماری عشق او، هیچ درمانی ندارد.
**بررسی اجزای جمله:**
فهمید: درک کرد، متوجه شد
اسیر: درگیر، گرفتار
نه دواپذیر: قابل درمان نیست
این بیت از سه بخش تشکیل شده است. «دل» و «درد» چیزهایی هستند که عمل به آنها مربوط میشود. «اسیر» حالت و وضعیت را نشان میدهد.
**زیباییهای ادبی:**
عبارت «دل اسیر داشتن» کنایه از این است که کسی سخت عاشق شده باشد.
واژه «درد» در اینجا به صورت استعاره و نمادین برای عشق به کار رفته است.
«درد» و «دوا» دو مفهوم مخالف یکدیگر هستند و در کنار هم یک رابطه معنایی زیبا ایجاد کردهاند.
همچنین در این بیت، تکرار آوای حروف «د» و «ر» باعث ایجاد یک نوای موسیقایی شده است.