معنی ضرب المثل ” زردآلو را برای هسته اش می خورد “

در گذشته، مرد کشاورز سادهای زندگی میکرد که باغ زردآلوی بزرگی داشت. یک سال، محصول زردآلوهایش بسیار خوب و فراوان شد. او خوشحال بود و فکر میکرد با فروش آنها، پول زیادی به دست خواهد آورد.
روزی یکی از دوستانش به دیدنش آمد. کشاورز برای احترام، یک ظرف پر از بهترین زردآلوهایش را آورد. اما وقتی دوستش از او تعریف کرد که چقدر زردآلوها خوشمزه و آبدار هستند، کشاورز به جای خوشحالی، ناراحت شد و با خودش فکر کرد: “اگر او این همه زردآلو بخورد، برای فروش کم میآورم و سودم کم میشود.”
او آنقدر در این فکر خودخواهانه غرق شد که دیگر حتی یک زردآلوی دیگر هم به مهمانش تعارف نکرد. دوستش از این رفتار متعجب و ناراحت شد و به سرعت آنجا را ترک کرد.
کمکم این رفتار کشاورز بین مردم ده پخش شد. از آن روز به بعد، دیگر کسی به دیدن او نرفت و کسی زردآلوهایش را نخرید. در نهایت، تمام زردآلوهایش روی درختها پوسیدند و از بین رفتند. او نه تنها سود نکرد، بلکه تمام محصولش را نیز از دست داد.
از آن ماجرا، مردم هر وقت کسی را میبینند که به خاطر حرص و طمع کوچک، منفعت بزرگتری را از دست میدهد، این ضربالمثل را به کار میبرند: “زردآلو را برای هستهاش میخورد.”
**معنی ضربالمثل:**
این ضربالمثل به افرادی اشاره دارد که به خاطر منافع کوچک و ناچیز (مثل هسته زردآلو)، چیزهای باارزش و مهمتر (مثل خود زردآلو) را از دست میدهند. آنها از روی حرص و کوتهفکری، فرصتهای بزرگ را نادیده میگیرند و در نهایت زیان میبینند.

در این بخش، به بررسی معنای دقیق، مفهوم اصلی و داستان پشت این ضربالمثل ایرانی میپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی ضرب المثل زردآلو را برای هسته اش می خورد چیست؟
به فردی گفته میشود که در هر کاری بیش از حد بخیل است و همیشه راههای ارزان و کمارزش را انتخاب میکند.
این مثل، داستانی پشت خود دارد که در ادامه آن را خواهیم خواند.
داستان ضرب المثل
روایتی است از یک فرد بسیار خسیس که قصد خرید میوه داشت. اما هر بار که نگاهی به میوهها میانداخت، مدام حساب پولش را میکرد و میترسید میوهای بخرد که قسمت زیادی از آن دورریز داشته باشد. مثلاً از خرید هلو خودداری میکرد، چون نمیخواست پولش را برای میوهای بدهد که هستهٔ بزرگی دارد و باید دور انداخته شود.
کمکم داشت از خریدن میوه منصرف میشد که ناگهان چشمش به چند زردآلوی خراب و کمارزش افتاد. از آنجایی که قیمت این زردآلوها خیلی پایین بود، دو کیلو از آنها خرید و با خودش فکر کرد: “همین برایم کافی است؛ حداقل هستهاش را هم میشکنم و از مغزش استفاده میکنم!”
در سایهٔ یک درخت نشست و شروع کرد به خوردن زردآلوهای خراب. آنقدر مزهٔ تلخی داشتند که به زوری آنها را میخورد. در همین حال، مرد نیازمندی از آنجا عبور میکرد. وقتی مرد خسیس را دید که با اکراه و حالتی به هم خورده مشغول خوردن میوه است، با خودش گفت: “حتماً هستههای این زردآلوها را به من میدهد.”
پیش او رفت و گفت: “حالا که از خوردن این زردآلوها لذت نمیبری، هستههایش را به من بده تا استفاده کنم.” مرد خسیس که کاملاً شوکه شده بود، فریاد زد: “چه حرفی میزنی؟! من تمام این زردآلوها را فقط به خاطر هستههایشان خوردم!”
از آن زمان به بعد، هرگاه بخواهند به خست و مالاندوزی بیش از حد کسی اشاره کنند، این ضربالمثل را به کار میبرند: “فلانی مثل آن کسی است که زردآلوهای گندیده را به خاطر هستهاش خورد!”
ضربالمثل درباره آدم خسیس
اختصاصی-آرین لوتوس




























