معنی ضرب المثل ” از سوراخ سوزن رد میشه اما از در دروازه رد نمیشه “

همه چیز درباره مفهوم این ضربالمثل: “از سوراخ سوزن رد میشود، اما از دروازه رد نمیشود”
معنی این ضربالمثل:
این ضربالمثل برای کسی به کار میرود که کارهای بسیار سخت و غیرممکن را انجام میدهد، اما در انجام کارهای ساده و پیش پا افتاده درمانده میماند. مثل کسی که میتواند از یک سوراخ بسیار ریز سوزن عبور کند (کاری بسیار دشوار)، اما نمیتواند از یک دروازه بزرگ (کاری بسیار آسان) رد شود. این جمله نشان میدهد که گاهی یک نفر در شرایط پیچیده و سخت موفق است، اما در موقعیتهای عادی و روزمره شکست میخورد.
داستان پشت این ضربالمثل:
در روزگاران قدیم، بازرگان ثروتمندی زندگی میکرد که یک شتر بسیار ارزشمند داشت. این شتر بارهای سنگین را به راحتی جابهجا میکرد و در سفرهای طولانی و دشوار بینظیر بود.
یک روز، بازرگان نیاز داشت شتر را به یک انبار کوچک در پشت کاروانسرا ببرد. برای رسیدن به آنجا، باید از یک دروازه بزرگ و عریض عبور میکردند. اما شتر، با وجود اینکه بارها از مسیرهای باریک و کوهستانهای صعبالعبور گذشته بود، در مقابل آن دروازه گستاخ ایستاد و کوچکترین حرکتی نکرد. هر چه بازرگان و همراهانش تلاش کردند، شتر حاضر نشد از دروازه رد شود.
در همین حین، زنی که در حال دوخت و دوز بود، سوزن خود را روی زمین انداخت. شتر با دقت و ظرافت خاصی پای خود را بلند کرد و از روی سوزن گذشت، بدون اینکه به آن آسیب بزند.
بازرگان با تعجب گفت: “عجب شتر عجیبی! از سوراخ ریز سوزن به راحتی رد میشوی، اما از این دروازه بزرگ و باز نمیتوانی عبور کنی!”
از آن روز، این داستان میان مردم زبان به زبان گشت و به صورت ضربالمثلی درآمد برای توصیف افرادی که از پس مشکلات بزرگ برمیآیند، اما در کارهای ساده و معمولی ناتوان هستند.

در این بخش، به توضیح و درک معنای این ضربالمثل ایرانی میپردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی از سوراخ سوزن رد میشه اما از در دروازه رد نمیشه چیست؟
۱- یعنی کاری که سخت است را به راحتی انجام میدهد، اما کاری که آسان است برایش دشوار میشود!
۲- معمولاً این ضربالمثل را در مورد کسانی به کار میبرند که کارهای بسیار مشکل را به خوبی انجام میدهند، اما در انجام کارهای ساده و پیش پا افتاده ناتوان هستند و آنها را پیچیده و غیرممکن میبینند.
داستان ضرب المثل
مردی ثروتمند در شهرش به دلیل سخاوت و بزرگواری شهرت داشت. روزی چند نفر برای درخواست کمک مالی به خانهی او رفتند. همین که وارد شدند، دیدند که او دارد خدمتکارش را به خاطر دور انداختن یک چوب کبریت که میشد دوباره از آن استفاده کرد، دعوا میکند. این صحنه باعث شد آنها کمی در قصد خود دچار تردید شوند.
وقتی مرد ثروتمند متوجه حضور آنها شد، با روی خوش از آنان استقبال کرد و پرسید که برای چه کاری آمدهاند. آنها گفتند: «راستش ما با مشکل مالی روبرو شدهایم و میخواستیم از شما کمک بگیریم؛ اما وقتی دیدیم که حتی از یک چوب کبریت کمارزش هم نمیگذرید، شک کردیم که چطور ممکن است از دارایی خود به دیگران ببخشید.»
مرد ثروتمند پاسخ داد: «آنچه شما دیدید، مربوط به زندگی شخصی من است. من در زندگی خود همیشه قناعت پیشه کردهام و از اسراف پرهیز میکنم. اما درخواست شما مربوط به بخشش و کمک به نیازمندان است، که من هرگز در آن کوتاهی نکردهام.»
سپس او به اتاق دیگری رفت و با یک کیسه پول بازگشت. مراجعان با خود فکر کردند: عجیب است! از سوراخ سوزن رد میشود، ولی از در دروازه نه! یعنی بخشیدن پول به دیگران را — که کاری دشوار است — به راحتی انجام میدهد، اما کارهای سادهی زندگی را برای خود سخت میگیرد.
اختصاصی-آرین لوتوس
ضربالمثل با کلمه دروازه




























