معنی ضرب المثل ” ماست ها را کیسه کردند “

همه چیز دربارهٔ معنی و مفهوم ضرب‌المثل «ماست‌ها را کیسه کردند» + داستان

معنی ضرب‌المثل:

این ضرب‌المثل در موقعیتی به کار می‌رود که یک فرصت یا موقعیت خوب از دست رفته باشد و دیگر کاری برای به دست آوردن آن نتوان کرد. وقتی می‌گوییم «ماست‌ها را کیسه کردند» یعنی دیگران کار را تمام کرده‌اند و چیزی برای ما باقی نگذاشته‌اند. این مثل نشان می‌دهد که ما دیر اقدام کرده‌ایم و فرصت را از دست داده‌ایم.

داستان پشت ضرب‌المثل:

در گذشته، یکی از روش‌های تهیه ماست، قرار دادن آن در کیسه‌های پارچه‌ای بود. این کار باعث می‌شد آب ماست گرفته شود و ماست سفت‌تر و غلیظ‌تری به دست آید. معمولاً این ماستِ کیسه‌ای، خوشمزه و باارزش بود.

روزی چند نفر برای کاری مهم به یک روستا رفتند. میزبان از آنها با گرمی پذیرایی کرد و برای اینکه بهترین خوراکی را به مهمانان بدهد، تصمیم گرفت ماست را کیسه کند تا ماست مقوی و خوبی داشته باشد. او ماست را در کیسه ریخت و آن را آویزان کرد تا آبش کاملاً جدا شود.

وقتی زمان غذا رسید، میزبان ماستِ کیسه‌شدهٔ خوشمزه را آورد و همه از آن خوردند. کمی بعد، فردی تازه‌وارد به جمع شد. او با دیدن بقیه که در حال خوردن هستند، گفت: «من هم ماست می‌خواهم.» اما میزبان با تأسف پاسخ داد: «متأسفانه دیگر ماستی باقی نمانده؛ ماست‌ها را کیسه کردند.»

یعنی همهٔ ماستِ خوب و باکیفیت تمام شده بود و چیزی برای تازه‌وارد باقی نمانده بود. از آن زمان، این عبارت به صورت یک ضرب‌المثل درآمد و هرگاه فرصتی از دست برود و دیر اقدام کنیم، می‌گویند: «ماست‌ها را کیسه کردند.»

ماست ها را کیسه کردند

در این نوشته، با مفهوم و ریشه‌ی این ضرب‌المثل کهن ایرانی آشنا خواهید شد. در ادامه با ما همراه باشید.

ضرب المثل ماست ها را کیسه کردند کنایه از چیست؟

۱- این کنایه نشان‌دهنده این است که کسی آنقدر ترسیده که دیگر در برابر فردی تسلیم شده است.
۲- به این معنی است که شخص بالاخره نتیجه کارهایش را دیده و از این به بعد مرتکب آن اشتباهات نمی‌شود.
۳- معمولاً این ضرب‌المثل زمانی استفاده می‌شود که فردی پس از انجام کار نادرست، به دلایلی مانند ترس، دست از کار خود می‌کشد و دیگر آن را تکرار نمی‌کند.
۴- ماستت را کیسه کن یعنی شرایط خوب نیست، مراقب باش و هوشیار باش. از کاری که می‌کنی دست بکش.

ریشه و داستان ضرب المثل

در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه، فردی به نام مختار السلطنه مسئول بررسی قیمت و کیفیت مواد غذایی بود. به او خبر دادند که در تهران، قیمت‌ها بالا رفته و دزدی نیز زیاد شده است؛ به طوری که هر روز اجناس از جلوی مغازه‌ها دزدیده می‌شود.

مختار السلطنه به سرعت وارد عمل شد و با دزدان و کسانی که اجناس را گران می‌فروختند، برخورد سختی کرد. رفتار او آن‌قدر جدی بود که وقتی مردم می‌شنیدند او به تهران آمده، می‌ترسیدند و در فروش اجناس دقت زیادی می‌کردند.

روزی خبر رسید که حتی قیمت ماست، که تا آن زمان کالایی ارزان بود، افزایش یافته است. مختار السلطنه دستور داد قیمت ماست باید کاهش یابد و به فروشندگان هشدار داد که اگر تخلف کنند، با آنان برخورد خواهد شد.

یک روز او با لباسی معمولی و ناشناس به بازار رفت تا هم ماست بخرد و هم از نزدیک ببیند چه کسانی قانون را زیر پا می‌گذارند. وارد یک مغازه شد و مقداری ماست خواست. فروشنده که فکر کرد او یک مشتری عادی است، پرسید: «ماست معمولی می‌خواهی یا ماست مختار السلطنه؟»

مختار السلطنه با تعجب پرسید: «فرقشان چیست؟» فروشنده پاسخ داد: «ماست معمولی، همان ماست خوب و باکیفیت است و به آن آب نمی‌زنیم. اما ماست مختار السلطنه را با آب مخلوط می‌کنیم تا ارزان شود و کسی شکایت نکند. اینطوری خود مختار السلطنه هم کاری به کارمان ندارد!»

مختار السلطنه که از این حرف بسیار عصبانی شده بود، بلافاصله خود را معرفی کرد و دستور داد فروشنده را به صورت وارونه از سردر مغازه آویزان کنند. سپس ماست‌های آبکی را از شلوارش به داخل ریختند تا آنقدر در همان حالت بماند تا آب ماست‌ها کاملاً خارج شود و خشک شود.

پس از این ماجرا، همه فروشندگان فهمیدند که باید مراقب باشند. آن‌ها ماست‌هایشان را در پارچه‌هایی می‌ریختند تا آب آن جدا شود و خالص بماند.

از آن به بعد، هر کس که بترسد و کار خود را اصلاح کند، این ضرب‌المثل را برایش به کار می‌برند.

پیشنهادی: ضرب‌المثل با ماست
اختصاصی-آرین لوتوس

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن