معنی ضرب المثل ” دست از ترنج نشناخت “

این ضربالمثل داستان جالبی دارد و درباره کسی است که نتواند ارزش چیزی را درک کند. در گذشته، ترنج (یک میوه شبیه به نارنج یا بادنجان) میوهای گرانقیمت و ویژه بود و فقط ثروتمندان میتوانستند آن را بخرند.
روزی مردی روستایی برای اولین بار یک ترنج دریافت کرد. او قبلاً چنین میوهای ندیده بود و نمیدانست چیست یا چگونه باید از آن استفاده کند. به جای این که پوست آن را بکند و بخورد، سعی کرد آن را مانند سیبزمینی بپزد یا مانند خیار بخورد. وقتی همه این روشها نتیجه نداد، finally نتیجه گرفت که این میوه بیفایده است و آن را دور انداخت.
بنابراین، وقتی امروز میگوییم “دست از ترنج نشناخت”، منظورمان این است که کسی فرصت یا چیز باارزشی را در اختیار دارد، اما به دلیل کمتجربگی یا کمهوشی، نمیتواند از آن استفاده درست کند و در نهایت آن را از دست میدهد. در واقع این ضربالمثل به افرادی اشاره میکند که نتوانند ارزش نعمتها، موقعیتها یا افراد خوب را تشخیص دهند.

در این نوشته، میخواهیم مفهوم یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنی ایرانی را با هم مرور کنیم. در ادامه با آرین لوتوس همراه باشید.
معنی دست از ترنج نشناخت چیست؟
۱- یعنی آنقدر دستپاچه شد که نتوانست کارش را درست و حسابی انجام دهد.
۲- این ضربالمثل زمانی استفاده میشود که کسی آنقدر پریشان و آشفته شده باشد که تمرکز خود را از دست داده و در نتیجه، ممکن است کار نامعقول یا عجیبی از او سر بزند.
ریشه ضرب المثل دست از ترنج نشناخت
ریشه این ضربالمثل به داستان حضرت یوسف علیهالسلام بازمیگردد. ایشان پیامبری بودند که چهرهای بسیار زیبا داشتند. زلیخا، همسر پادشاه مصر، که به ایشان دل بسته بود، خواستههای نادرستی از یوسف کرد. اما حضرت یوسف به خدا پناه برد و هرگز در برابر او تسلیم نشد.
زلیخا برای اینکه خود را بیگناه نشان دهد، از زنان مصری دعوت کرد تا به مهمانی او بیایند. سپس به هر یک از آنان چاقوی تیزی همراه با یک ترنج داد تا پوست آن را بکنند. در همین حال دستور داد حضرت یوسف که غلام او بود، وارد مجلس شود تا چیزی به او بدهد و سپس بیرون برود.
وقتی یوسف با همان شرم و وقار همیشگی وارد شد، زنان مصر چنان مجذوب زیبایی او شدند که به جای پوست کندن ترنج، دستهای خود را بریدند و خون از دستانشان جاری شد.
از آن زمان، این داستان به ضربالمثلی تبدیل شده برای افرادی که در انجام کاری چنان دستپاچه و نگران میشوند که کنترل کار از دستشان خارج میگردد.




























