معنی ضرب المثل ” آب خوش از گلو پایین نرفتن “

همه چیز درباره معنی و مفهوم ضربالمثل “آب خوش از گلو پایین نرفتن”
حتما برای شما هم پیش آمده که در موقعیتی قرار بگیرید که انجام کاری برایتان بسیار سخت و ناخوشایند باشد. انگار با وجودی که کار سادهای است، به دلایل مختلف، انجام دادنش مانند یک شکنجه feels like torture feels like torture به نظر میرسد. فارسیزبانان برای توصیف دقیق این حالت از ضربالمثل “آب خوش از گلو پایین نرفتن” استفاده میکنند.
**معنی اصلی ضربالمثل:**
این ضربالمثل به شرایطی اشاره دارد که فرد مجبور به انجام کاری است یا چیزی را باید بپذیرد که با وجود ساده بودن، برایش بسیار سنگین، تلخ و غیرقابل تحمل است. درست مانند زمانی که کسی آنقدر ناراحت یا مضطرب است که حتی نوشیدن یک لیوان آب گوارا هم برایش سخت و دردناک میشود و گویا آب به راحتی از گلویش پایین نمیرود.
**چه زمانی از این ضربالمثل استفاده میکنیم؟**
از این عبارت در موقعیتهای مختلفی استفاده میشود، برای مثال:
* **پذیرش یک واقعیت تلخ:** وقتی مجبور میشوید خبر بد یا یک حقیقت ناخوشایند را بپذیرید.
> مثال: وقتی فهمیدم بهترین دوستم شهر را بدون خداحافظی ترک کرده، پذیرش این قضیه برایم مانند این بود که **آب خوش از گلویم پایین نمیرفت.**
* **انجام یک کار اجباری:** وقتی که ناچارید کاری را انجام دهید که هیچ علاقهای به آن ندارید.
> مثال: مجبور شدم برای گذران زندگی، در شغلی که اصلا دوست ندارم کار کنم. هر روز که سر کار میروم، احساس میکنم **آب خوش از گلویم پایین نمیرود.**
* **تحمل یک شرایط سخت:** وقتی در موقعیتی هستید که مجبورید حرفها یا رفتارهای ناخوشایند دیگران را بدون اعتراض تحمل کنید.
> مثال: تحمل حرفهای ناعادلانه رئیسم آنقدر سخت بود که احساس میکردم **آب خوش از گلویم پایین نمیرود.**
**نتیجهگیری:**
در حالت کلی، این ضربالمثل زیبا بر روی “اجبار” و “ناخوشایندی” یک عمل یا پذیرش تاکید دارد. این عبارت به ما میفهماند که گاهی سادهترین چیزها نیز میتوانند تحت تاثیر شرایط روحی و روانی، بسیار دشوار و طاقتفرسا شوند.

در این نوشته، میخواهیم با هم معنی و مفهوم یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنی ایرانی آشنا شویم. با ما همراه باشید.
آب خوش از گلو پایین نرفتن کنایه از چیست؟
۱. این ضربالمثل به دردها، نگرانیها و فشارهایی اشاره میکند که باعث میشوند آرامش از زندگی فرد دور شود.
۲. برای مثال، وقتی میخواهند شدت مشکلات و سختیهای یک نفر را نشان دهند، میگویند: «آنقدر این روزها را با نگرانی گذرانده که حتی آب گوارا هم به گلویش پایین نرفته است.»
یا مثلاً: «در مدتی که برای کنکور درس میخواندم، از بس استرس داشتم و کم خوابیده بودم، آب گوارا هم به سختی از گلویم پایین میرفت.»
۳. وقتی کسی در گرمای شدید، آب خنک مینوشد، حس خوب و مطبوعی به او دست میدهد. یا مثلاً وقتی کاری به آسانی انجام میشود، میگویند: «به راحتی آب خوردن بود.»
اما اگر کسی غمگین یا پریشان باشد، حتی سادهترین و لذتبخشترین کارها — مانند آب خوردن — برایش سخت و دشوار میشود.
۴. این عبارت کنایه از بیقراری و ناآرامی فرد دارد.
ضربالمثلهای فارسی با محوریت آب




























