معنی ضرب المثل ” صابونش به جامه ی کسی خوردن “

این ضربالمثل موقعی به کار میرود که کسی بخواهد عیب و اشتباه دیگری را به زبان بیاورد، اما در نهایت، این حرف و انتقاد به ضرر خودش تمام شود و خودش رسوا و شرمسار گردد.
داستان پشت این ضربالمثل از یک حمام عمومی قدیمی میآید. در گذشته، مردم برای شستوشو به حمامهای عمومی میرفتند و هر کس وسایل شخصی خودش مانند لنگ و صابون را همراه میآورد. فرض کنید دو نفر در حمام هستند. نفر اول با بیاحتیاطی صابون خود را بلند میکند و محکم به بدن نفر دوم میمالد، طوری که کف صابون همهجا را پر میکند و به لباسهای او میپاشد. در این حالت، نفر دوم که مورد بیاحتیاطی قرار گرفته، به او اعتراض میکند که: “صابون خودت را به جامهٔ من مالیدی و لباسهایم کفمال شد!” اینجا صاحب صابون نه تنها کارش سودی نداشته، بلکه باعث آلودگی و ناراحتی دیگری شده است.
در زندگی هم گاهی همین اتفاق میافتد: وقتی کسی سعی میکند با حرف زدن یا انتقاد از دیگران، خود را برتر نشان دهد یا عیبجویی کند، ممکن است حرفش برگردد و خودش در نظر دیگران بیادب یا بیعرضه جلوه کند. در واقع، او با عمل ناشیانهاش، همچون کسی است که “صابونش به جامهٔ کسی خورده”؛ یعنی به جای پاک کردن عیب، لکۀ جدیدی ایجاد کرده است.
پس این ضربالمثل به ما یادآوری میکند که قبل از حرف زدن یا عیبجویی از دیگران، خوب فکر کنیم؛ چون ممکن است نتیجهای عکس بگیریم و این خودمان باشیم که شرمنده و رسوا شویم.

در این نوشته میخواهیم با هم معنی یکی از ضربالمثلهای کهن و پرمعنی ایرانی آشنا شویم. در ادامه با ما همراه باشید.
معنی صابونش به جامه ی کسی خوردن چیست؟
وقتی میگوییم “صابونش به جامه یا تن کسی خورده”، منظور این است که آن شخص قبلاً به دیگران آسیب رسانده یا باعث ناراحتیشان شده است. این آسیبها میتواند شامل رفتارهای ناپسندی مانند زیر پا گذاشتن قولش، آزار دادن دیگران، همراه بدی در سفر بودن، یا از بین بردن آبروی کسی باشد. در واقع این ضربالمثل نشان میدهد که ما از آن فرد خاطی دل خوشی نداریم و از دست او ناراحت هستیم.
* جامه به معنای لباس است.
اگر کسی در مورد شخصی از دیگران نظر بخواهد و این ضربالمثل را در مورد او به کار ببرند، یعنی آن فرد قابل اعتماد نیست و دیگران هم قبلاً از دست او شکایت داشتهاند. بنابراین بهتر است با چنین افرادی نه دوستی کنید و نه با آنها شریک کاری شوید.
مثلاً: مادرتان از شما میخواهد همسایهتان را به جشن عروسی دعوت کنید، اما شما که از سوابق همسایه اطلاع دارید، میگویید: صابون او به تن ما خورده! بهتر است او را دعوت نکنیم.
داستان و ریشه ضرب المثل
روزی بود و روزگاری، مردی رختشو در شهری زندگی میکرد که به بدقولی و بیمسئولیتی معروف بود. هر بار که کسی لباسهایش را برای شستن به او میسپرد، یا لباس را دیر پس میداد، یا آن را گم میکرد و یا خرابش میکرد. این رفتار او آنقدر تکرار شد که کمکم همه مردم شهر از او ناراحت شدند و دیگر کسی حاضر نبود لباسهایش را به او بسپارد.
یک روز، مرد رختشو که کسب و کارش کاملاً از رونق افتاده بود، در شهر به دنبال مشتری میگشت. در همین حال، مردی غریبه را دید که تازه به شهر وارد شده بود و لباسهایش خاکی و کثیف بود. رختشو پیشنهاد داد که لباسهایش را برایش بشوید. اما آن مرد غریبه در واقع قبلاً اهل همان شهر بود و از سابقه بد رختشو باخبر بود. پس بلافاصله گفت: “نه! من لباسهایم را به تو نمیدهم! صابون تو قبلاً به رخت من خورده است!”
از آن زمان به بعد، این جمله به یک ضربالمثل تبدیل شد و هر وقت کسی نسبت به انجام قولش بیتوجهی میکند و اعتماد دیگران را از دست میدهد، این عبارت را به کار میبرند.
اگر میخواهید همه ضربالمثلهای فارسی را یاد بگیرید، کافی است روزی ۱۵ دقیقه وقت بگذارید و با ۱۰ ضربالمثل جدید آشنا شوید.
ضربالمثلهای معروف فارسی
نظر شما درباره این ضربالمثل چیست؟
اختصاصی – آرین لوتوس




























