معنی کلمه Juice به فارسی با چند مثال

امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد می‌گیریم!

ترجمه کلمه Juice به فارسی با مثالهای کاربردی

آبمیوه از فشردن یا له کردن میوه‌ها، گیاهان یا هر چیزی که مایع درون خود دارد به دست می‌آید. آبمیوه‌های گوناگونی وجود دارد.

برای تهیه آب انگور، انگورها را خرد و له می‌کنند.
آب پرتقال را با فشردن پرتقال به دست می‌آورند.
آب سیب هم از سیب‌هایی تهیه می‌شود که ابتدا خرد شده و سپس تحت فشار قرار می‌گیرند.
رالف به نوشیدن آب گریپ‌فروت علاقه دارد چون مزه‌ی ترش و تیزی دارد.
گلوریا دوست دارد لیموناد تازه را با استفاده از آب لیموی طبیعی درست کند.
شراب و دیگر نوشیدنی‌های الکلی از آبمیوه‌هایی تولید می‌شوند که فرآیند تخمیر روی آن‌ها انجام شده است. (تخمیر به معنای گذر زمان و تغییر در مواد است)

 
واژه‌ی “آبدار” یک صفت توصیفی است:

پرتقال‌هایی که از فروشگاه خریدم، آب چندانی نداشتند. نسبتاً خشک بودند.
زغال‌اخته در فصل خودش، کاملاً تپل و آبدار می‌شود.
چارلز هر وقت برای غذا خوردن به رستوران می‌رود، هر از گاهی یک استیک آبدار و خوشمزه سفارش می‌دهد. (در اینجا “آب” به معنای خون درون گوشت است)

 
گاهی از کلمه‌ی “آب” برای اشاره به انرژی بنزین، برق یا منابع انرژی دیگر نیز استفاده می‌شود.

موبایلم آبش کم است. (یعنی باتری آن در حال اتمام است.)
برای این که ماشینت سریع‌تر برود، پدال گاز را بیشتر فشار بده تا انرژی بیشتری به آن برسانی.
برای من، قهوه همان چیزی است که صبح‌ها با خوردنش انرژی می‌گیرم و سرحال می‌شوم.

 
گاهی از عبارت “آب دادن” یا “تقویت کردن” برای توصیف چیزی که قدرتمندتر شده استفاده می‌کنیم.

جری با خوردن یک نوشیدنی حاوی علف گندم، خودش را پرانرژی کرد و ادعا کرد که این نوشیدنی برای سلامتی‌اش مفید بوده.
همسایه‌ی من یک تویوتا کرولای کوچک را با نصب یک موتور توربوcharged تقویت کرده و پرقدرت کرده است.

فرهنگ لغت ضروری انگلیسی

اگر می‌خواهید فهرست همهٔ واژه‌هایی را که با حرف A آغاز می‌شوند ببینید، به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی با حرف A» سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، می‌توانید به صفحهٔ «واژه‌های پرکاربرد انگلیسی همراه با معنی و مثال، بر پایهٔ حروف الفبا» مراجعه کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن