معنی کلمه Interfere به فارسی با چند مثال
What is definition, meaning and usage of word interfere
امروز با هم یک واژه تازه انگلیسی یاد میگیریم
ترجمه کلمه Interfere به فارسی با مثالهای کاربردی
دخالت کردن یعنی در کاری وارد شوی یا در آن مشارکت کنی، به شکلی که مشکل یا مانعی به وجود آورد.
ترافیک سنگین، برنامههای سفر افراد را به هم میریزد.
یک توفان تندری، برنامههای ما برای برگزاری مهمانی در فضای باز را مختل کرد.
شاید کار درستی نباشد که بین دو نفری که با هم درگیر شدهاند، دخالت کنیم.
لطفاً وسط چیزی نپر.
نباید دخالت کنی.
چه دلیل منطقی برای دخالت کردن داری؟
فعالیتهای انسان، بر طبیعت اثر میگذارد و در کار آن اختلال ایجاد میکند.
تابش خورشید، روی دریافت سیگنال توسط دیش ماهواره اختلال میاندازد.
دولت روسیه به طور واضح در انتخابات سال ۲۰۱۶ آمریکا دخالت کرد. (ما میدانیم که این اتفاق افتاد. شواهد آن بسیار قوی است.)
نباید در موقعیتی که چیزی دربارهاش نمیدانی، دخالت کنی.
کلمه **interference** به معنای «تداخل» یا «دخالت» یک اسم است:
بسیاری از مردم باور دارند که دخالت در انتخابات آمریکا، منجر به ریاست جمهوری ترامپ شد.
تابش خورشید میتواند برای دیش ماهواره ایجاد تداخل کند.
دولت آمریکا همیشه به سیاست «عدم مداخله» خود در امور داخلی دولتهای خارجی پایبند نیست.
فرهنگ لغت ضروری انگلیسی
اگر میخواهید فهرست کاملی از واژههای انگلیسی که با حرف A آغاز میشوند را ببینید، به صفحه مربوط به **کلمات پرکاربرد انگلیسی با حرف A** سر بزنید. همچنین برای استفاده از فرهنگ لغت انگلیسی آرین لوتوس، میتوانید به بخش **کلمات پرکاربرد انگلیسی به همراه معنی و مثال، بر اساس حروف الفبا** مراجعه کنید.














































