تاریخچه  سیاه بازی

همانطور که پیش از این گفته شد، سیاه‌بازی یا روحوضی (که به آن تخت‌حوضی هم می‌گویند) گونه‌ای از نمایش شاد و خنده‌دار ایرانی است که همراه با رقص و آواز اجرا می‌شود. در این نمایش، شخصیت اصلی که چهره‌ای تیره‌رنگ دارد، نقش‌آفرینی می‌کند. این شوخی‌های همراه با موسیقی، گذشته‌ی پربار و جالبی دارند. در ادامه با هم نگاهی به تاریخچه‌ی سیاه‌بازی می‌اندازیم.

تاریخچه  سیاه بازی:

در دوره قاجار، به ویژه در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه، گروه‌های نمایشی به شکل منظم‌تری فعالیت می‌کردند. هر گروه اعضای مخصوص به خود داشت و هرگاه خبری از مراسمی مانند ختنه‌سوران، عروسی یا تولد می‌رسید، بی‌درنگ به آنجا می‌رفتند و با اجازه صاحبخانه، برنامه‌های هنری خود را اجرا می‌کردند.

در آن دوران، قهوه‌خانه‌ها محل اصلی تجمع این گروه‌های نمایشی بود و می‌توان قهوه‌خانه را نخستین گام در شکل‌گیری تماشاخانه‌های بعدی دانست. با گذشت زمان، این گونه نمایش‌ها که اوج آن در دوران ناصرالدین شاه — به دلیل علاقه زیاد او به سرگرمی و هنرهای نمایشی بود — از فضای خانه‌ها و اندرونی‌ها به دربار و سپس به بیرون از آن راه یافت. این جریان، زمینه‌ساز پدید آمدن گونه‌های نمایشی بعدی مانند نقّالی و تخت‌حوضی شد.

تاریخچه سیاه بازی

دسته‌بندی گروه‌های روحوضی

در زمان پادشاهی ناصرالدین شاه، گروه‌های نمایش روحوضی دسته‌بندی شدند و رهبر هر گروه را «سر‌دسته» می‌نامیدند. طی چند سال، گروه‌های مشهوری شکل گرفتند که محل اصلی گردهمایی آن‌ها، باغ ایلچی در انتهای بازار عباس‌آباد و نیز قهوه‌خانه مشهدی صفر در محله سرپولک خیابان سیروس بود.

اوج و رونق نمایش‌های روحوضی در دوره‌ای بود که سر‌دسته‌ای نامدار به نام سیداحمد مؤید، که به «باشی» شهرت داشت، فعالیت می‌کرد. او در سال ۱۳۰۰ خورشیدی به کمک دیگران گروهی تشکیل داد. آن‌ها با هزینه شخصی خود و در خانه‌هایشان، با قرار دادن تخته‌های بزرگ روی حوض و پوشاندن آن‌ها با قالی و گلیم، یک صحنه نمایش درست می‌کردند و به اجرای نمایش می‌پرداختند.

تعداد نمایش‌ها و داستان‌های اجراشده آن قدر زیاد بود که همه بازیگران، نقش خود را به خوبی می‌شناختند و هر کدام تنها یک نقش ثابت را بازی می‌کردند. به همین دلیل، دیگر نیازی به تمرین دوباره نبود و بازیگران فقط به حافظه و آموخته‌های قبلی خود تکیه می‌کردند.

نمایش روحوضی در دوره پهلوی اول همچنان زنده و برقرار ماند. اما در زمان پهلوی دوم و تا دهه ۱۳۴۰ خورشیدی، به تدریج از زندگی مردم ایران کنار رفت و از میان رفت.

جذابیت هنر جدیدی به نام سینما در آن روزگار، تغییر ساختار اجتماعی ارباب و رعیتی در ایران، دگرگونی در معماری خانه‌ها و گسترش زندگی آپارتمان‌نشینی، همه‌گیر شدن دیگر شکل‌های هنری و پیدایش راه‌های نوین برای بیان احساسات و اندیشه‌های سیاسی، همه این عوامل دست به دست هم دادند تا این گونه زیبای هنری به کلی از صحنه زندگی مردم محو شود.

موسیقی برنامه‌های روحوضی

به نظر می‌آید این سبک موسیقی ریشه در همان موسیقی مطربی دوران قاجار دارد. فرق موسیقی مطربی آن دوره با موسیقی روحوضی، عمدتاً در تعداد سازهایی است که در گروه نواخته می‌شود. در گذشته معمولاً فقط یک سنتور، یک تار و یک دایره زنگی وجود داشت، اما از حدود سال ۱۳۰۰ به بعد تغییراتی رخ داد و سازهای دیگری مانند قره‌نی، ویولن و عود نیز به گروه اضافه شدند و تقریباً ترکیب سازها کامل‌تر شد.

مطرب

واژه مطرب در اصل، از دوره مشروطه به تدریج معنای منفی پیدا کرد. دلیلش این بود که نوازندگان برجسته و موسیقیدانان ویژه آن زمان، کم‌کم خود را از گروه‌هایی که دسته‌جمعی فعالیت می‌کردند جدا کردند. کار و پیشه آن گروه‌ها بیشتر با جشن‌های شادمانی مرتبط بود و معمولاً با نمایش‌های تقلیدی و افراد شوخ و لوده همکاری داشتند.

این موسیقیدانان ویژه یا برجسته، رفته‌رفته خود را از این قشر جدا کردند و لقب “مطرب” را به آنان واگذار نمودند. از آن پس، خودشان عنوان‌هایی مانند موسیقیدان، نوازنده، آهنگساز و هنرمند را برگزیدند. البته این موضوع را هم نباید فراموش کرد که امروزه حتی مطرب‌ها نیز معمولاً نمی‌پسندند به آنان مطرب گفته شود و مدتی است که ترجیح می‌دهند هنرمند خطاب شوند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن